UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

یک شعر از ایمان عباس‌پی

یک شعر از ایمان عباس‌پی

ایمان عباس پی

[clear]

از ازدحامِ یک منِ تو در تو، تا خلسه‌هایِ یک تنِ مستهجن

انسانِ چندوجهیِ مغلوبی درمانده لای آدمی و آهن

[clear]

انسانِ چندوجهیِ مغلوبی پشت جنونِ وحشیِ این شب هاست

هر تکّه تکهّ تکّه به سمتی رفت؛ خود مانده پشتِ حسرتِ یک «رفتن»

[clear]

انسانِ چندوجهی مغلوبم، در چنگلاخِ شهوتِ آدمخوار

یک سر میانِ باغِ جنونم رُست، صد سر به خنده زاریِ اهریمن

[clear]

پایی به سمتِ سبزِ خیالِ تو؛ پایی به وهمِ تَنگِ مجالِ تو

صد پای مانده پشتِ محالِ تو، تا خرخره فرو شده در ماندن

[clear]

یک دست جامِ باده به سر دارد؛ یک دست زلفِ یار، خیالاتش

یک دست داشت خاک به سر می ریخت؛ یک دست پاره پاره به پیراهن

[clear]

دستی به  خوابِ خوبِ «تو» می بردم؛ صد دست، دست های مرا بُردند

از خوابِ خنده های تو افتادم، بر شوره زارِ این تنِ مستهجن

[clear]

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

۱ نظر

  1. Azam

    هر تکه تکه به سمتی رفت…درودها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: