سه شعر از سریا داودی حموله
۱
خاورمیانه ام
ادامه ی هر زنی به من می رسد
زیبایی ام
به هر طرف که بچرخد
سربازان را به کشتن می دهد!
۲
ترسی از من می گذرد
پرچمی فتح می شود
اگر درد
روی زمین افتاده باشد
اسبی لازم است
تا خستگي هاي جهان را پر از شيهه كند!
۳
کدام رود
دکمه های پیراهنش را نبسته است؟
شاید
آخرین سربازی که از جنگ برنگردد
برادر من باشد!