دسته: ادبیات در نکوهش جنگ

ظهر جنگ است و خورشیدهای سوخته در کوچه و خیابان! یک) و بهار ۱۴۰۴ خاکستر می شود و دود می شود. و شعر...

بادا که از فرازِ این ویرانه‌ها بگذری و خاکسترِ جنگ را با خود ببری تا جایی دور، که هیچ کودکی صدای...

خون که پاشیده می شود به در، به دیوار، به خاک، به هوا، ساده اندیشی است که تنها نوک بینی مان را...

«نازکای فردو» هیچ‌کس نمی‌داند آنجا کجاست، اما من هرشب به آنجا باز می‌گردم، جایی که دیوارها نفس...

نام همسر و مادر خانواده چیست؟ *** آنکه می‌میرد نامی دارد و نامش را صدا می‌زنند آنکه جان بدر برده...

۱ دیشب غزلم یاد شتیلا افتاد یک آن گذرم به حال موسا افتاد نیل از دل تاریخ دهان وا کرد و داوود،...

۱ تفاوط من با شما در این متن که به وسعت سرزمینم است اختلاف نظر دارم اختلاف نظر دارم با هوا با این...

۱ پشت سر قطره های خون ، آهی هست در خط به خطش ، شعله ی بیگاهی هست پیروزیَت ای جنگ! شکستی سخت است در...

۱ شب ها گاهی نزدیک تر می شوی و بغل گوشم می گویی عجیب است یک جایی خون آلود پرونده ها ترانه هایی...

———— ایران ققنوس‌ام ققنوس من ققنوس دیگر شو خود را بزا ققنوس بهترشو از زخم...

جنگ همین نزدیکی هاست* از این خیابان های شلوغ که بگذریم خوش ندارم پچپچه در جهانی را پر از موریانه و...