دو شعر از حسن فرخی
تو هم مختاری!
به یاد رضا براهنی
UA-28790306-1
صفحه را انتخاب کنید
رضا حدادیان | ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
تا چشم حسود، با دلم دشمن شد
فیروزه ی چشم تو، پناه من شد
لیلا آرمون | ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
بیتو تمام ثانیههایم شکسته است
بیتو بهار همنفس برگ خسته است
مهسا معین | ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دور سفره نشستهایم و شام میخوریم. تلویزیون تشییع جنازهی شهدا را نشانمیدهد.
عزت گوشهگیر | ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
ساعت کلیسا چند ضربه زد وقتی که از خانه بیـرون آمـدم .
ناصر پویش | ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
پایش را روی پایم گذاشته بود. فشار میداد و همه حواسش به من بود
هدیه سلیمانی | ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
کار سختی بود
دلجویی از دلدار کردن کارِ سختی بود!
مهناز محمودی | ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
مثل جوجهنسیمِ فروردین، لانهای لای خیزران میجُست
مرضیه رشیدپور-کیمیا | ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
بی امان صدای باران
مرا به سینهات میفشارد، آفتاب!
محمود تقوى تكيار | ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
چند شعر کوتاه از محمود تقوى تکیار
مينا بنیاسد | ۲۰ فروردین ۱۴۰۳
استخوان ترقوهام را میجود
شبیه فرشتهی مرگ
که گلوی مردگان را.
مهرنوش مستحقانزاده | ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
بر تخت نسیم، گل، نشاندن دارد
شببو هوس قصیده خواندن دارد
رضا حدادیان | ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
آتش گرفتم بی تو و پروا نکردم
پروانگی کردم ولی پَر _ وا نکردم