UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

نگاهی دیگر: «حقیقت منم، مرا فریاد کن»

نگاهی دیگر: «حقیقت منم، مرا فریاد کن»

 

اکبر گنجی
روزنامه نگار و پژوهشگر
 
آیت الله خامنه‌ای از ابتدای در دست گرفتن زمام رهبری یک گفتمان حول محور"دشمن" برساخته است
آیت الله علم الهدی در خطبه های نماز جمعه مشهد روز ۱۳ خرداد ماه امسال به تفاوت دوران زعامت آیت الله خمینی با آیت الله خامنه ای اشاره کرده و گفته است:"در اطراف امام مراجع سیاسی برای متدینان وجود داشت مثل مرحوم شهید بهشتی، مقام معظم رهبری و دیگران، که اینها مرجع سیاسی مردم بودند و در مقابله با یک جریان انحرافی، اینها جلو می ‌افتادند و مردم دنبال سر اینها، آن جریان انحرافی را متزلزل می ‌کردند و امام با قدرت رهبری خودش، آن را براندازی می ‌کرد یا کنار می ‌زد و بایکوت می ‌کرد. اما متاسفانه امروز این‌طور نیست و مقام معظم رهبری تک و تنها، وسط میدان در برابر جریان‌های انحرافی ایستاده‌اند. آنها که باید مراجع سیاسی باشند، غالبا یک ژست آکادمیک می ‌گیرند و در کنار میدان می ‌ایستند و تماشا می ‌کنند و وقتی رهبر عزیز انقلاب در مقابل یک جریان تک و تنها وارد میدان می ‌شوند و با مدیریت خود، جریان را افشاگری و براندازی می ‌کنند، آن وقت اینها می‌آیند می ‌گویند که ما هم هستیم و این دو وضعیت با هم قابل مقایسه نیست… مقام معظم رهبری… مقابله با این جریان انحرافی را به وسیله یک‌ سری از سربازان خودشان مانند بنده، مدیریت کنند."
سخنان امام جمعه منصوب رهبری بیانگر درخواست و اعتراض آیت الله خامنه ای بود. اعتراضی که یک هفته بعد، در روز ۲۱ خرداد به وسیله محمد حسین صفار هرندی، سردبیر سابق کیهان و وزیر ارشاد کابینه اول محمود احمدی نژاد، در مصاحبه با خبرگزاری فارس اعلام شد:"در اوایل دهه هفتاد با جمعی از برادران دفتر سیاسی سپاه به خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. ایشان می ‌فرمودند در زمان حیات امام راحل، هرگاه ایشان مفهومی را مطرح می ‌کردند، ما به همراه تنی چند از مسئولان کشور، هر یک به نقاط مختلف می ‌رفتیم و این صحبت‌امام را برای مردم بیشتر تبیین می ‌کردیم، اما الآن این اتفاق رخ نمی ‌دهد. ما و برادرانی که در آن جمع بودیم احساس کردیم که این کلام مقام معظم رهبری در واقع یک ندای هل من ناصر است که باید به آن توجه جدی داشت و یک دعوت است که همچنان بر زمین مانده."
آیت الله خامنه ای از ابتدای در دست گرفتن زمام رهبری یک گفتمان حول محور"دشمن" برساخت. همه امور به این محور باز می گشت. مطبوعات را به "پایگاه دشمن" تبدیل کرد. فعالیت های فرهنگی را "تهاجم فرهنگی" و "شبیخون فرهنگی" دشمن قلمداد می کرد. هر نوع مخالفت سیاسی را "براندازی" و "انقلاب مخملی" به شمار آورد.
وی چند سال پیش شورای عالی انقلاب فرهنگی را "قرارگاه اصلی فرهنگی کشور" نامید و در روز ۲۳ خرداد به اعتراض کنندگان گفت:"در آن زمان برای برخی سؤال و یا ابهام بوجود آمده بود که چرا از یک اصطلاح نظامی برای مسائل فرهنگی استفاده می شود؛ در حالی که اگر به شرایط کنونی فرهنگی دنیا دقت شود مشاهده می شود که یک تهاجم عظیم و پیچیده در عرصه فرهنگ در جریان است.با تحولات عظیم ارتباطاتی که امروز در دنیا به وجود آمده، جنگ فرهنگی به عرصه ای با ابعاد مختلف و فراگیر و پیچیده تبدیل شده است.گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است، اما در این تهاجم مهم ترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است."
نظامی گری در عرصه های سیاسی و فرهنگی، هزینه های زیادی برای مردم ایران، خصوصاً فرهنگیان و فعالین سیاسی، داشته است. از آن به بعد، همه روشنفکران و مخالفان به سوژه های دستگاه های نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی تبدیل شدند. بازداشت های زیادی صورت گرفت و پروژه ی قتل های زنجیره ای کلید خورد. مطبوعات را به عنوان "پایگاه های دشمن" تعطیل کردند و تعداد زیادی از روزنامه نگاران به عنوان مزدوران دشمن بازداشت گردیدند.
وقتی آیت الله خامنه ای مفهومی بر می سازد یا تحلیلی از واقعیت عرضه می نماید، همه زمامداران نظام، رسانه ها، ائمه جمعه و غیره باید از همان مفهوم استفاده کرده و همان تحلیل را به عنوان بهترین تحلیل واقعیت پیچیده ارائه نمایند و ارائه می کنند.
در دوران اصلاحات یک بار تعداد زیادی از ملیمذهبی ها را به عنوان "عوامل دشمن" که به دنبال براندازی بودند، بازداشت و ماه ها در سلول های انفرادی تحت فشارهای جسمی و روحی قرار دادند.
عباسعلی علیزاده، رئیس دادگستردی وقت تهران در زمان بازداشت، رسماً در رسانه ها اعلام کرد که مدارک زیادی به دست آورده ایم که آنان به دنبال براندازی نظام بوده اند؛ اما پس از ماه ها گزارشی تقدیم رهبری کرد که هیچ مدرکی دال بر برانداز بودن اینها وجود ندارد، اجازه بفرمایید تا آزاد شوند. سپس همه آنها را آزاد کردند.
پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۸۸ چند صدهزار تن در تهران و چند شهر دیگر به طور آرام پرسیدند:"رأی من کجاست؟"
آن حرکت اعتراضی را آیت الله خامنه ای "فتنه" نامید. چند هزار تن به عنوان "فتنه گر" و "کودتای مخملی" بازداشت شدند، حدود هفتاد تن در خیابان ها جان باختند، چهار تن در زیر شکنجه در زندان ها جان سپردند، بازداشت شدگان مورد شکنجه روحی و جسمی قرار گرفته و دشنام شنیدند و تحقیر شدند، نمایش های تلویزیونی اعتراف برگزار شد، دادگاه های فرمایشی برگزار و تعدادی از چهره های سرشناس به زندان های طولانی محکوم گردیدند.همه نظام به طور یکپارچه از "فتنه"،"فتنه گران"،"کودتای مخملی" و از همه مهم تر، "دشمن"، سخن گفتند.
بعد نوبت به "جریان انحرافی" رسید. دولت امام زمانی محمود احمدی نژاد که به گفته آیت الله خامنه ای بهترین دولت ایران از مشروطه تاکنون بود، به دولت جن گیران، رمالان، فراماسونری، و غیره و غیره تبدیل شد.
احمد علم الهدی در خطبه های نماز جمعه مشهد روز ۱۳ خردادماه امسال به تفاوت دوران رهبری آیت الله خمینی با آیت الله خامنه ای اشاره کرد
یکی از مهم ترین بهانه های حمله به محمود احمدی نژاد و همفکرانش، مفهوم "مکتب ایرانی" بود. باز هم باید رهبری راهگشایی می کرد. این چنین بود که او در روز ۱۴ خرداد امسال در آرامگاه آیت الله خمینی مفهوم "مکتب امام" را برساخت و تئوریزه کرد.
"مکتب ایران"، مکتب کفر و شرک و انحراف و ضلالت بود، اما مکتب امام، "بسته کامل" معنویت و عقلانیت و عدالت بود و هست. حالا نوبت بقیه است که از "مکتب امام" حرف بزنند. زمامداران و رسانه ها باید بگویند که آیت الله خامنه ای بهترین مصداق و مروج "مکتب امام" است. محمود احمدی نژاد و همفکرانش هم از این به بعد باید از "مکتب امام" حرف بزنند.
مسائل داخلی را فراموش کنید و به سیاست خارجی بنگرید. در چند ماه گذشته کشورهای تونس، مصر، الجزایر، لیبی، بحرین، اردن، یمن و سوریه شاهد حرکت های اعتراضی مردم نسبت به حکومت های استبدادی مادام العمر بوده است.
تحلیل این حرکت ها باعث نزاع جدیدی در ایران گردید. میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سبزها و رسانه هایشان، این موج را ادامه جنبش سبز قلمداد کردند. عکسی از جوانی مصری که دستبند سبز داشت، مورد استناد قرار گرفت، اما او طی مصاحبه ای الگو گرفتن از جنبش سبز را تکذیب کرد.
آیت الله خامنه ای هم به طور فعال وارد صحنه شد و از ابتدأ آنها را انقلاب اسلامی نشأت گرفته از انقلاب ایران به شمار آورد.
در این بین، گویی محمود احمدی نژاد و همفکرانش گفته اند که دولت آمریکا در پشت حرکت های منطقه قرار دارد. این نیز یکی دیگر از مستندات اثبات انحراف جریان نفوذی به قوه مجریه نظام قلمداد شد. مگر می شود که دولت مجری سیاست های کلی نظام، دیکته شده از سوی رهبری، تحلیلی متفاوت از آیت الله خامنه ای داشته باشد؟ از آن بدتر، آن تحلیل متفاوت را در رسانه ها بیان کند؟
آیت الله خامنه ای همه حرکت های منطقه، خصوصاً بحرین، را با سه شاخص اسلامی- مردمی- ضد آمریکا و اسرائیل تأیید کرده و می کند، اما از ابتدا به شدت حرکت های اعتراضی سوریه- مهم ترین هم پیمان جمهوری اسلامی- را محکوم کرده و آمریکایی قلمداد می کند.
او در سخنرانی روز ۱۴ خرداد، از پیروزی درخشان انقلاب مصر و تونس و حتمی بودن پیروزی حرکت های یمن و لیبی و بحرین سخن گفت و ضمن تأیید شیعه بودن مردم بحرین گفت، ملت بحرین"از حقوق اولیه‌یک شهروند در کشور خود، در خاک خود، در سرزمین خود محروم است. حق خود را مطالبه می کند، حق رأى دادن خود را مطالبه می کند؛ می گوید بتوانم رأى بدهم، بتوانم در تشکیل دولت و حکومت نقش ایفاء کنم؛ این که جرم نیست؛ این یک حق مشروع است. آن وقت آمریکایى‌هاى دروغگوى ریاکار و خدعه‌گر که ادعاى حقوق بشر و ادعاى دموکراسى می کنند، در قضیه‌ بحرین این جور علیه مردم وارد میدان می شوند."
او در این سخنرانی گفت که اگر در حرکت اعتراضی کشوری سه شاخص مردمی بودن، اسلامی بودن و ضد آمریکا و اسرائیل بودن نباشد، جمهوری اسلامی از آن حمایت به عمل نخواهد آورد. منظور او حرکت های اعتراضی مردم سوریه بود.
چند هفته بعد در روز بعثت، ۹ تیرماه، آیت الله خامنه ای دوباره به این موضوع پرداخت و حرکت های اعتراضی را انقلاب های مردم بازگشته به اسلام قلمداد کرد و گفت:"هر جا حرکت علیه آمریکا و اسرائیل و دیکتاتوری داخلی باشد ما از آن حمایت به عمل خواهیم آورد."
اما او این بار روشن و صریح حرکت اعتراضی مردم سوریه را "انحرافی" قلمداد کرد و گفت:"امروز آمریکا براى شبیه‌ سازى کارى که در مصر و در تونس و در یمن و در لیبى و امثال اینها انجام گرفته است، متوجه شده است که سوریه را- که در خط مقاومت است – دچار مشکل کند. ماهیت قضیه در سوریه با ماهیت قضیه در این کشورها متفاوت است. در این کشورها حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم بود، اما در سوریه دست آمریکا آشکار و مشهود است؛ صهیونیست ها دنبال قضیه هستند."
تکلیف همه زمامداران نظام و رسانه ها روشن است. همه باید یک صدا همین تحلیل یا موضع را بیان و تایید کنند. هیچ رسانه ای مجاز به بیان تحلیل و موضع دیگری نیست. این امر پیامدهای بی شماری برای کشور دارد.
در نظام های خودکامه، رهبر خودکامه رفته رفته چنان دچار نخوت و غرور و تکبر می شود که خود را همچون خداوند قادر و عالم مطلق خواهد یافت. بعد هم این تمایل در او زاده می شود که دیگران به گونه ای سخن بگویند که او دوست دارد. نیروهای تحت امر نیز وقتی این رویکرد را می بینند، واقعیت را قلب کرده و مطابق میل سلطان به او گزارش می کنند.
به تعبیر دیگر، چون آیت الله خامنه ای منطقه را این گونه می بیند و می خواهد، آنان نیز همین گونه به او گزارش می کنند و خواهند کرد.
آیت الله خامنه ای همه حرکت های منطقه، خصوصاً بحرین، را با سه شاخص اسلامیمردمی- ضد آمریکا و اسرائیل تأیید کرده و می کند، اما از ابتدا به شدت حرکت های اعتراضی سوریه- مهم ترین هم پیمان جمهوری اسلامی- را محکوم کرده و آمریکایی قلمداد می کند
به مصر بنگرید. دولت آمریکا سالانه یک و نیم تا دو میلیارد دلار به این کشور کمک بلاعوض کرده و می کند. رهبران ارتش این کشور در آمریکا آموزش دیده و دارای بهترین روابط با دولت آمریکا هستند. ارتش مصر قدرت زیادی دارد. اینک اداره امور در دست ارتش است. حرکت اعتراضی مردم مصر با فشار دولت آمریکا به حسنی مبارک جهت کناره گیری از قدرت همراه شد. همه رسانه های آمریکا تمام وقت حرکت میدان تحریر مصر را به تصویر می کشیدند. اگر چه آن حرکت پیامدهای زیادی داشت، اما به معنای دقیق کلمه نمی توان آن را انقلاب به شمار آورد. برای اینکه شاهد "تغییر رژیم" نبودیم.اما در بحرین شاهد غیاب متغیر "همراهی دولت آمریکا" هستیم. دولت بحرین به کمک ارتش عربستان- هم پیمان دولت آمریکا- مردم خود را سرکوب کرد.
در لیبی چند قبیله روبه روی یکدیگر قرار گرفته اند. هیچ یک از قبایل به معنای دقیق کلمه دموکرات نیستند. به گزارش سازمان ملل هر دو طرف مرتکب جنایات جنگی شده اند. شورای حقوق بشر سازمان ملل روز ۲۷خرداد، مأموریت هیأت ویژه رسیدگی به اتهام "نقض حقوق بشر توسط نیروهای دولتی و مخالفان در جریان درگیری های نظامی در لیبی" را تمدید کرد.
دولت های غربی در بیش از یکصد روز گذشته به طور مداوم از طریق ناتو معمر قذافی و قبایل حامی اش را بمباران کرده اند. حرکت آنان بشر دوستانه نبوده است. برای اینکه خود مرتکب کشتار مردم غیر نظامی شده اند.
در روز اول تیرماه، وزیر امور خارجه ایتالیا با اعتراض به بمباران غیرنظامیان توسط ناتو گفت:"درخواست جزییات دقیق در مورد اشتباهات فاحشی که در ارتباط با غیرنظامیان رخ داده، منصفانه است."
با این حال، مخالفان سرهنگ قذافی نه تنها از حمایت کامل دولت های غربی برخوردارند ، بلکه کل پیمان ناتو از طریق بمباران و موشک باران در خدمت آنان است. فقط دولت انگلیس در یکصد روز اول تهاجم به لیبی ۴۱۵ میلیون و ۸۴۹ هزار دلار در این راه هزینه کرده است. دولت آمریکا نیز در سه ماهه اول تهاجم نظامی به لیبی ۷۵۰ میلیون دلار هزینه کرده است.هزینه دولت فرانسه از همه بیشتر بوده است. حال چگونه می توان آنها را ضد آمریکا و اسلامی خواند؟
پس از ۱۴ هفته حرکت اعتراضی مردم سوریه، تاکنون بیش از ۱۷۰۰ تن به دست نیروهای نظامی دولتی کشته شده، بیش از دوازده هزار تن به ترکیه و بیش از دو هزار تن به لبنان گریخته، و بیش از ده هزار تن بازداشت گردیده اند.
به طور قطع حرکت های اعتراضی مردم سوریه – نسبت به مصر و لیبی و تونس- از استقلال بیشتری برخوردار است. فضای به شدت بسته سوریه و عدم حضور آمریکا- همچون مصر- امکان مداخله آنان را منتفی ساخته است.
آمریکا در مصر دارای ابزار نفوذ بود وهست، اما در سوریه و ایران فاقد چنین ابزاری است. اما آیت الله خامنه ای که نگران از دست دادن مهم ترین هم پیمان خود می باشد، واقعیت را به گونه ای دیگر تحلیل می کند.
به تعیبر دیگر، او ملاک واحدی ندارد. حضور آشکار نظامی ناتو در لیبی به حمایت از مخالفان سرهنگ قذافی موجب مخالفت او نشده و حرکت مخالفان را اسلامی، مردمی و ضد آمریکا و اسرائیل قلمداد می کند، اما با اینکه آمریکا و اسرائیل در کشور به گفته او "خط مقاومت" حضور ندارند، حرکت اعتراضی مردم آن کشور را آمریکایی- صهیونیستی جلوه می دهد.
وزارت امور خارجه ایران و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی اش موظفند تا واقعیت را به همان شکلی ببینند که آیت الله خامنه ای می بیند و می خواهد.
شواهد و قرائن مبطل تحلیل رهبری باید از گزارش ها حذف شوند و شواهد و قرائن موید آن تحلیل باید کشف و برساخته شوند.
این رویکرد رهبری نظام را از اطلاعات درست محروم خواهد کرد و زیان های بی شماری به "منافع ملی" ایران وارد خواهد آورد. مسأله ایران، مسأله سلطانی است که مطابق میل خود حکومت می کند و خود را قادر و عالم مطلق می داند. حقیقت اوست و همه باید آن حقیقت را تکرار کنند. منافع و مصالح او، "منافع ملی ایران" و "مصلحت عمومی مردم" ایران نیست (آیا روابط به شدت تیره شده ایران با کشورهای عربی منطقه به سود منافع ملی ایران است؟ آیا تکرار مدعای وقوع انقلاب اسلامی در منطقه، مخالفان را در آن کشورها با خطر مواجه نکرده است؟ آیا مسلمان های حاکم بر ترکیه بهتر منافع ملی کشور خود را تأمین نکرده اند؟). اما از نگاه آیت الله خامنه ای، او حقیقت است و حقیقت او.
[بی.بی.سی]

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

۱ نظر

  1. glass insulators for sale

    من فکر می کنم صاحبان سایت های دیگر باید shahrgon.com به عنوان مدل، بسیار تمیز و سبک و طراحی کاربر پسند عالی، چه رسد به محتوا. شما به یک متخصص در این موضوع!

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: