
یک شعر سپید و یک غزل از زیبا حسینی جیرندهی
۱ باد هی باد !ای یورش بی فریاد بخوان تنم را !به خلوت پیراهنت که این برهنه ی عریان پوش سالهاستخیس...
Select Page
زیبا حسینی جیرندهی | 9 بهمن 1403
۱ باد هی باد !ای یورش بی فریاد بخوان تنم را !به خلوت پیراهنت که این برهنه ی عریان پوش سالهاستخیس...
زیبا حسینی جیرندهی | 6 اردیبهشت 1402
1 فقط یک قطره مانده تا غرق شدن دریایی که قایقش را در چشمهای تو جا گذاشته و یک پرستو تا بهار شدن...
زیبا حسینی جیرندهی | 23 اسفند 1401
۱ سر گذارم بر ستون سست ایوانی که نیست گم شده دنیای من در مهر دامانی که نیست...
زیبا حسینی جیرندهی | 18 دی 1401
۱ کوه من، اسطوره ام، ای از تبار هر چه مرد ای خدای عاشقیهای محالم باز گرد...
زیبا حسینی جیرندهی | 21 دی 1400
زیبا حسینی جیرندهی هیچ رویایی بر پلک آرزوهایم لانه ندارد تا چون تویی در ابدیت سینهام آشیان...
زیبا حسینی جیرندهی | 4 آذر 1400
۱ دختر پاییزم و چشم ِ دلم شیدای اشکفصل فصل سینه ی آشفته ام نجوای اشکباغ مست تاک دل شد شوره...
شهرگان | 13 شهریور 1400
۱ آمدی هوهوی شب های تبم پایان گرفتدردهای خسته ام با بودنت درمان گرفتواژه ها رقصان چنان دردفتر...
شهرگان | 22 مرداد 1400
۱از جاده ی مه آلود صبح تردیدصدای گام های باور آمدنت می آیدو کورسویی از آفتاب نگاهتکه از پنجدری...