ساعت هفت و ربع است. من پس از یک ساعت پیاده روی در گوشه زمین گلف روی یک نیم کت نشستهام. در کنار من مصاحب همیشگیام است. امروز صبح تا مرا دید به سرعت بسویم دوید و خودش را با طنازی تمام در آغوشم انداخت و اکنون در کنارم نشسته …
بیشتر بخوانیدساعت هفت و ربع است. من پس از یک ساعت پیاده روی در گوشه زمین گلف روی یک نیم کت نشستهام. در کنار من مصاحب همیشگیام است. امروز صبح تا مرا دید به سرعت بسویم دوید و خودش را با طنازی تمام در آغوشم انداخت و اکنون در کنارم نشسته …
بیشتر بخوانید