‘یحیای دیگری در راه است’
سمیه جلالی در محاصره بوده وتن که جُزامی از عرق در فواصلاش میریخت؛ خطا بود خط الف به انکار...
UA-28790306-1
صفحه را انتخاب کنید
سمیه جلالی | ۴ اسفند ۱۴۰۰
سمیه جلالی در محاصره بوده وتن که جُزامی از عرق در فواصلاش میریخت؛ خطا بود خط الف به انکار...
سمیه جلالی | ۱۷ آذر ۱۴۰۰
در محاصره بوده وتن که جُزامی از عرق در فواصلاش میریخت؛ خطا بود خط الف به انکار علف خطا بود...
شهرگان | ۱۸ شهریور ۱۴۰۰
دور باش از رذالتهای فربه در ساطورهای ناسور که خون را نجاستی نبود مگر به ریختن؛ آن همه اشکال...
شهرگان | ۱۶ مرداد ۱۴۰۰
تجسم کن خیابان در عبور بولدوزرها را تجسم کن فرو میریزد از هر خانه، آبادی صدای زخمی دیوارها در زیر...
شهرگان | ۲۵ تیر ۱۴۰۰
۱ سمتِ نعوظِ رابطهها دست میبری روشن نمیشوم که چراغی بیاوری ما احتمال تیرهی شبگیرها شدیم من...
شهرگان | ۹ فروردین ۱۴۰۰
۱ از هزارههای دورتر آنجا که میگداختند تکههای ململینت را و تو چه سوگوارانه گدازههایت را به...
شهرگان | ۳۰ اسفند ۱۳۹۹
با احتمال بریدن از بندها آمدم، آمدم تا به نقطهها خیرگی کنم؛ احتمال دارد اینبار بریدههایم را به...
شهرگان | ۱۱ شهریور ۱۳۹۹
«تذهیبِ نفس» چگونه از درد، جراحتِ این اندوه نباشم که در فقدان تو ذهن را به تذهیب نفس...
شهرگان | ۷ شهریور ۱۳۹۹
۱ «تذهیبِ نفس» چگونه از درد، جراحتِ این اندوه نباشم که در فقدان تو ذهن را به تذهیب نفس بگمارم...
شهرگان | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹
سمیه جلالی ۱ من از گود می آیم عمیق تر از هر سیاهی که به تاریک برسد در مقابل شکافی تراشیده تر از...
یاشار خواجه دولت آبادی | ۵ دی ۱۳۹۸
*فقط کوهها قابل درکاندبقیه هر چه هست، یک ماداگاسکار عظیم است با دختران باکره و ماهیهایی که در...
شهرگان | ۳۱ تیر ۱۳۹۸
یخ بسته تویِ کاسه ی سر تا شقیقه ام سلول های هرزه ی سگ مست لعنتی بعد از عرق سگی تو بیا بندری برقص...
شهرگان | ۲۳ تیر ۱۳۹۸
می گوید: “عیسا “! بلند می شود با گرد و خاک ها از تنش و زخم ها و نشانه های بر...
شهرگان | ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
۱ سلام هستِ من منانه ی به باران لَخشیده تن تنانه ی من/ نشسته باشی به دست به...
یاشار خواجه دولت آبادی | ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
سکندری می خورد/سر به سر انگشت راست کرده ای به خمودن_انگشت فرو کرده ای به لهیدن_له له زنان زبان از...