UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

برچسب: لیلا سعید، مادربزرگ محمود

مادربزرگ محمود

صدای اکبر آقا از زیر زمین مغازه می‌آید. – جان آق دکتر، برنج‌های این‌دفعه‌مون حرف نداره، من تعجب می‌کنم می‌گویید قبلی‌ها شپیش زده بودند…. – اکبر جان! تو مثل اینکه چشمهات درست نمی بینه. خدا پدرت را بیامرزه شپشهای...

بارگذاری

سخنرانی و کتاب‌خوانی

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: