UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

نگاهی به فیلم مستند داستانی «شهرسوخته» ساخته‌ی ناصر پویش

نگاهی به فیلم مستند داستانی «شهرسوخته» ساخته‌ی ناصر پویش

 

فیلم ساختار و فرم جذابی دارد

 

 به گمان من الگوی این فیلم  از نظر فرم، بیشتر شبیه “تپه‌های قیطریه” پرویز کیمیاوی است‌، بخصوص اشاره می کنم به ‌مشابهت‌های دو تا پلان در اول و آخر فیلم شهر سوخته‌. انگار ما آدم‌ها را از دید یک اسکلت می بینیم‌. اسکلتی که در گور خوابیده  و مربوط به هزاران سال پیش است و دارد به جهان ما نگاه می‌کند که در حال کاوش و کنکاش هستیم. شبیه این پلان در تپه‌های قیطریه کیمیاوی هست که اساسا روایت آن فیلم از دید همان اسکلت است. یعنی ما اغلب صحنه‌ها را از نگاه یک اسکلت می‌بینیم.

این ادای دین به یکی از بهترین و بزرگترین مستند‌سازان کار بسیار ارزشمندی است ضمن اینکه فیلم شهر سوخته ‌ساختار و فرم جذابی دارد‌. در واقع در طول فیلم ما شاهد دو سه روایت هستیم. روایت‌های مستقیم و روایت‌های شاعرانه‌. البته در کل فیلم حال و هوای شاعرانه‌ای دارد. ‌صرف نظر از جنبه‌های تاریخی و اطلاعاتی ‌که فیلم به مخاطب می‌دهد که بسیار هم جذاب هست و شاید غرور‌آفرین، به خوبی نشان می‌دهد که ما ایرانیان به هر حال در ادوار گذشته نه تنها این قدر حقیر و توسری خور نبودیم بلکه در بسیاری از زمینه‌ها به‌خصوص در زمینه‌های علمی پیشتاز بودیم.  ما شنیده‌ایم اسکلتی در شهر سوخته پیدا شده  که نشان می‌دهد ما در آن ادوار جراحی چشم داشتیم و خیلی چیزهای دیگر! من شهر سوخته را از نزدیک دیدم و نصف روز در آنجا سیر کردم! خیلی باعث بهت و حیرت است از آن جهت که  چگونه می‌شود سرزمینی یا ملتی که روزگاری سردمدار علم و فرهنگ بوده به جایی برسد که ‌از تاریخ خودش منفک بشود!؟

 

این انفکاک را ‌ما در فیلم شهر سوخته به نوعی می‌بینیم. تماشاگر احساس می‌کند که متاسفانه تمام گذشته ما توسط خارجی‌ها کشف می‌شود ‌و نه خودمان‌. ‌حداقل این‌که ما خودمان در این زمینه پیشتاز نبودیم‌. یادمان باشد تاریخ ادبیات ایران را برای اولین بار ادوارد براوون نوشته است. تاسف برانگیزتر این که هنوز هم یک تاریخ ادبیات کامل تر از ادوارد براوون نوشته نشده است. بسیاری از آثار باستانی ما توسط  خارجی‌ها کشف و معرفی شدند که نشان می‌دهد ما نسبت به این گذشته چقدر بی اعتنا هستیم! صرف نظر از نگاه شوونیستی که من اصلا ندارم و اصلا فکر نمی‌کنم ‌ما موجودات برتری در جهان هستی هستیم ‌اما واقعیت این است که این سرزمین صاحب هویتی بوده‌، صاحب امکاناتی بوده که آن امکانات در حال حاضر نیست. فیلم شهر سوخته به ما از این حسرت می‌گوید‌.

 من فیلم را دیدم و مشتاقانه دنبال کردم و توصیه می‌کنم به کسانی که هم به فیلم‌های مستند علاقه دارند و هم به گذشته ملی‌شان که دائم‌ از ملیت حرف می‌زنند اما ‌مصادیقش را نمی‌شناسند این فیلم را ببیند.

 

پوستر فیلم مستند داستانی «شهرسوخته»

 

مورد مهم دیگری که در فیلم رویش تاکید می‌شود‌، این است که ملیت فقط خاک و معماری و این‌ها نیست ملیت آن چیزی است که در بستر این خاک و در بستر این بنا‌های تاریخی ‌جریان داشته است.

‌من همیشه وقتی منارجنبان اصفهان را می‌بینم، که تا به حال چندین بار رفتم و هر بار که دیدم حیرتم بیشتر شده ‌برای اینکه در قرن ششم هجری که جهان هنوز در جهل و خرافه قرون وسطایی به سر می‌برده‌، می‌‌بینیم یک معمار ایرانی آن را طراحی کرده که  با تکان خوردن منار‌، منار به حرکت در می‌آید‌ بدون اینکه فرو بریزد‌. این همان چیزی است که امروز ژاپنی‌ها در معماری خانه‌هاشان به دلیل زلزله‌های مداومی که آنجا اتفاق می‌افتد استفاده می‌کنند‌. در حالی که ‌ما در قرن ششم هجری به این تکنیک دست یافته بودیم. به هر حال من پیشنهاد می‌کنم‌، به خصوص جوان‌ها برای اینکه دچار توهم نسبت به این سرزمین و جهان غرب نشوند و میل به مهاجرت و میل به رفتن نکنند، فیلم شهر سوخته را حتما ببینند و توجه کنند که می شود در همین سرزمین زندگی کرد و کارهای خیلی بزرگ دیگری را انجام داد مشروط بر اینکه شرایط اجتماعی تغییر کند.

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

تبلیغات

نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: