UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

خوانش چارپاره‌ای از پیمان سلیمانی

خوانش چارپاره‌ای از پیمان سلیمانی

 

 هرمز علی پور(شاعر و منتقد معاصر)

چارپاره‌ای شامل پانزده دوبیتی، از شاعر معاصر پیمان سلیمانی را دارم می‌خوانم که قبلاً از ایشان غزل‌های ارزنده‌ای خوانده‌ام و معلوم است از نگاه خودم حرف می‌زنم. اولین چیزی که در ابتدای خواندن به ذهنم خطور می‌کند این است که در سرودن شعر چه سپید، چه کلاسیک به قول معروف و متداول، شاعران حرفه‌ای و توانمند و صاحب فکر و اندیشه و البته دانش لازم، می‌توانند از عهده کار برآیند. یعنی باتمام اختلاف نظرها و تشتت آرای نامداران ‌این عرصه، می‌توان گفت عملا هیچ قالبی دور ریختنی نیست بلکه نگاه و موضع شاعر است که بی اهمیت یا پراهمیت است، بگذریم.

شعر سلیمانی، با گزاره‌ی دردمندانه‌ی یاس آلودی- خبری- آغاز می‌شود و با نوعی از پیش‌بینی یا پیش‌گفتن خاصیت غیرمترقبه بودن را از مخاطب یا خواننده سلب می‌کند. با این مقدمه به خواننده می‌فهماند منتظر یک شعر امید بخش نباشد زیرا – اتفاقی را حدس می‌زند که نمی‌تواند از حیث رنگ و مضمون، شادمانگی- داشته باشد.

مثلاً ابرهایی که می‌توانست نوید زایایی و برکت بدهد، سیاه- سترون می باشند.

 و ناگفته پیداست که می توان شعر را شعری تاویل و تلقی شده دانست.

(به قول نیما)

در این شعر، شاعر زمان را بدون استفاده از فعل‌هایی که سه گانگی زمان را افاده می‌کنند، هرسه زمان را به طور غیرمستقیم مشاهده یا رویت کرده است.

دیگر اینکه شاعر با چیدن و ترتیب دادن تمهیداتی در واقع می‌خواسته یا می‌خواهد نگاه خود را به‌عنوان یک شاعر یا انسانی ناظر برشرایط نشان دهد، آن هم با محوریت یاس و نومیدی‌ای که از دل شورش‌هایی آزادی‌خواهانه بدان دچار شده است. گویی با همه ایثارگری و دلیری، دست‌هایی از جنس سلطه – پنهان و آشکار و دخیل در امور داخلی سرزمین‌های دیگر، عده‌ای از جمله شاعر را به سمت ستوه آورده ‌و به بدبینی کشانده است.

و اگر درست دیده باشم در حدود ده دوبیتی از شعر با کلمه “شورش” آغاز می‌شود. و بعد آنچه را که می‌توان به اعتبار آن، یا آن‌ها – جنبه سیاسی جریان را آشکار می‌کند- وجود استفاده نمادین از عبارت‌ها یا عنوان‌هایی چون ( تهران- روزنامه کیهان- دو کشور روسیه و انگلیس) و نیز ارجاعات برون‌متنی دیگر چون شباهت‌سازی به دوره‌ی قحطی در مصر و عهدنامه‌های خفت بار است.

در نهایت می توانم بگویم سلیمانی در این شعر با آنچه که نیت او بوده، شعری موفق سروده است. شعری که توانسته تاریخ صدساله‌ی کشور و شرایط جهانی را به‌خوبی نشان دهد.

ودر پایان که فرجام یک شورشی، یا خودکشی یا اعدام یا … شعری تلخ.

 البته که جای جز به‌جز نوشتن از آرایه‌ها و ظرافت‌ها در نوشته‌ی من خالی است که در حد توان و حوصله خود نوشته‌ام.

و اما برای تکمیل متن یا خوانش شعر گفتم به پاره‌ای از محل ارجاعات برون‌متنی و یا احیاناً صنایع یا آرایه‌هایی اشاره‌ای کنم. در دوبیتی چهارم به مدرنیته اشاره شده و نوعی ایهام بیت‌محور دیده می‌شود. در دو بیتی هفتم مرگ مؤلف و ادبیات کارگری و احزاب کمونیسم را می‌توان دید. در پاره‌ی دهم مکتب کلاسیسم و پست مدرن – تکیه بر قتل یا اعدام‌های سال شصت و هفت (‌- سالی خاص- اشاره شود) و…

در نهایت نوعی ضرورت ساختاری از بابت محتوا و مضمون شعر احساس می‌شود که بر آن است علاوه بر بیان برهه‌ای از تاریخ اجتماعی سرزمین و مناسبات جهانی، ناگزیر به رویدادهای کلیدی اشاره کند که یا باید در یک فرایند ادامه می‌یافته یا دچار توقف شده و انتظار بر این است تا در زمانی مناسب احیا می‌شود.

در ادامه نمونه‌هایی از چارپاره‌های پیمان سلیمانی را می‌خوانیم.

 با احترام

هرمز علیپور

 

۱

اتفاقی سیاه در پیش است

خیزش ابرهای بی باران!

ابرهایی که بارور شده‌اند

در مسیر تکامل طغیان!

 

۲

شورش گله اسب‌ها ‌در دشت

شورش گوسفند در آغل

شوش موریانه‌ها در مبل

شورش‌ لاک‌پشت! روی پل!

 

۳

شورش یک پیاده‌روی مست

در هیاهوی هر شب تهران!

شورش تیترهای وهم آلود!

در دل روزنامه‌ی کیهان!

 

۴

شورش مبهم مدرنیته

زیر بالش(ت) مرد فرمالیست

شورش واژه‌ای ‌که باور داشت

شعر امروز بیت محور نیست !

 

۵

شورش انفرادی سلول

بر لبان کبود زندانی!

شورش مشت، شورش باتوم

اعتصاب غذای طولانی!

 

۶

شورش دوربین روسی شب

داخل کیف انگلیسی روز

شورش یک کلاغ پیر که داشت

خبر از عهدنامه‌ای مرموز !

 

۷

شورش پینه بسته‌ی کمونیسم

در تجلی قرن دربدری

مرگ تدریجی مولف در

ادبیات سرخ کارگری!

 

۸

شورش هفت تپه لاغر

جلوی هفت دره‌ی پروار

بخشی از‌ ‌انقلاب یک نفره

بر سر قیمت طناب دار!

 

۹

شورش گازهای اشک آور

بر لب ‌مضحک دموکراسی

شورش صفحه‌ی گرامافون

بین فریادهای احساسی!

 

۱۰

شورش مکتب کلاسیسیسم

در شب سنت وینسنت در برن!

ریشخند بد توتالیتر

توی دوران سرد پست مدرن

 

۱۱

شورش بعدهای ناهنجار

قصه‌ی شیزوفرنی اشیا

حرکت وهم‌های‌ ناهمگون

صرع‌های مداوم دنیا!

 

۱۲

شورش شصت و هفت ‌چاقوی تیز

در متونی که شکل فلسفه بود

شورش قتل‌های بی‌امضا

که در آن ردپای ‌ملحفه بود!

 

۱۳

چارده روز شورش مخفی

چارده ماه در سقوط گذشت!

چارده سال ما نخوابیدیم

چارده قرن با سکوت گذشت!

 

۱۴

بعد از این شورشی نخواهد شد

سال‌های تباه در پیش است

همه در انتظار طوفانند

اتفاقی سیاه در پیش است!

 

۱۵

سهم‌ یک شورشی چه خواهد بود؟

اول قصه هی بد آوردن!

وسط قصه دستگیر شدن!

آخر قصه خودکشی کردن!‌

«پیمان سلیمانی»

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: