هفت شعر از سریا داودی حموله
۱ رفورم کفش ام به پای بادها بخورد به پیامبری مبعوث می شوم شاید نیمه ی کسی باشم که با یک کاما جلو...
UA-28790306-1
صفحه را انتخاب کنید
سریا داودی حموله | ۲ آذر ۱۳۹۴
۱ رفورم کفش ام به پای بادها بخورد به پیامبری مبعوث می شوم شاید نیمه ی کسی باشم که با یک کاما جلو...
شهرگان | ۸ آبان ۱۳۹۴
ـ در دوستی تو/همه ی جنگ ها تمام می شود/ کلمه در دهانت دیده بان صلح است/و کنارت بر چیدن مرزها./...
شهرگان | ۲ مهر ۱۳۹۴
۱ دختران آب پسران آتش روزی نام تو را از بنفشه های کوهی خواهند پرسید آن روز همه می دانند حرف اول و...
شهرگان | ۲ مهر ۱۳۹۴
مجموعهٔ «همهٔ کلمات در میدان ونک پیاده میشوند!» هفتمین مجموعهٔ منتشرشدهٔ شعر سریا داودی حموله...
شهرگان | ۲۰ شهریور ۱۳۹۴
کارنامه ادبی سریا داودی حموله کتابشناسی: مجموعههای شعر سپید: ـ اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف...
سریا داودی حموله : مصطفی مرادی | ۱۹ شهریور ۱۳۹۴
خوانش سریا داودی حموله ـ دوستت دارم زیبای من/اندازهی/چاقویی که/گردن اسماعیل را نبرید/اندازه...