UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

شمردن ساعت‌های بی‌خوابی

شمردن ساعت‌های بی‌خوابی

 

گفت: «متنفرم…از همه دیکتاتورها متنفرم…»

داشتم به چند شب کم خوابی‌ام فکر می‌کردم. یک هفته بود که درست نخوابیده بودم. وارد اتاق خواب شدم. صدایش را می‌شنیدم که گفت:« از همه سرکوبگرها هم متنفرم…از همه کاسه لیس ها…»

داشتم سرانگشتی حساب ساعت‌های کم‌خوابی‌ام را می‌کردم که وارد اتاق شد و انگار که گرمش شده باشد پنجره را باز کرد اما سوز زمستان پیچید توی اتاق. لرزیدم. فکر کردم حتما از بی‌خوابی‌های چند شب اخیر است! بلند شدم پنجره را بستم.

گفت: «از همه ترسوها متنفرم…»

گفتم: «چراغ رو خاموش کنم؟»

گفت: «از خودم هم متنفرم…»

نگاه کردم ببینم دلیل این تنفرش چیست؟…

گفت: «از همه آن هایی که به بزرگ شدن دیکتاتورها هم کمک می‌کنن متنفرم…»

گفتم: «چراغ رو خاموش کنم؟»

و خاموشش کردم…خزیدم زیر لحاف. خواستم دستش را بگیرم که دستش را بی اختیار کشید عقب.

سیگاری روشن کرد… بلند شد پنجره را باز کرد…و تمام سعی‌اش را می‌کرد تا دود سیگارش را بفرستد بیرون…

آمدم چیزی بگویم اما برگشتم تا بخوابم. معمولا با خواب کلنجار می روم تا بخوابم مگر این که قرص خواب خورده باشم و یا مشروب… و باز دیر وقت بود و من هنوز نخوابیده بودم.

گفت: «می خوای بخوابی؟»

او هم آمد زیر لحاف…دست سردش را گذاشت روی بازویم…دادم درآمد.

گفتم: «این کارات یعنی چی؟ اینجوری که خوابم بیشتر می پره؟»

بلند خندید…سرش را آورد دم گوشم و گفت:

«فرض کن تو زمان جنگ کسی نمی‌رفت دفاع کنه از کشور، چه اتفاقی می‌افتاد؟»

گفتم: «تا حالا بهش فکر نکردم؟»

گفت: «خب حالا فکر کن»

گفتم: «خب کشورمون می افتاد دست یه کشور بیگانه.»

گفت: «فکر می کنی چقدر فرق می کرد با آلان؟»

سرش را عقب برد و دراز کشید. بی اختیار به سمتش برگشتم.

گفت: «وقتی جنگ تموم میشه، برای عده‌ای که تو جنگ بودن جنگ هرگز تموم نمیشه!… اونا تا آخر عمرشون می‌جنگن. با هر چی که باشه!…»

بلند شد و از اتاق بیرون رفت!

رفتم پنجره را باز کردم و سیگاری روشن کردم. آنروز بیشتر از روزهای قبل کشیده بودم و نمی‌دانستم چرا!؟…عجیب که سرما را دیگر حس نمی‌کردم…صدای اذان بلند شد. تا روشن شدن هوا چیزی نمانده بود. پنجره را بستم!…باید زود می‌خوابیدم. خزیدم زیر لحاف!… یک هفته بود که خوب نخوابیده بودم!… شروع کردم به حساب کردن ساعت های کم‌خوابی‌ام…

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: