:: مهدی م. کاشانی

تقدیم به رومن پولانسکی یکم با چشمانی نیمه ‏باز، در حالی میان خواب و بیداری، روی تخت دراز کشیده...

تقدیم به دوستان عزیزم عسل و کاوه و دختر تازه‏واردشان آروشا که الهام‏بخش این نوشته بودند....

من هم دستم را بریدم. همه بریدیم. هفت زن مصری، با ورود یوسف، به جای ترنج، دستان‏مان را بریدیم....

  "آن‏چه زیباست که از نیازی درونی سرچشمه بگیرد؛ که از روح بجوشد." —...

 ادای دینی کوچک به «ژوزه ساراماگو»ی بزرگ چهارده سالگی سنی است که خیالپردازی‏های دخترانه به منتهای...

همه ما آرزوهایی داریم برآورده نشده که در نبودشان زندگی‏مان به ورطه کسالتی ابدی می‏لغزد. تا به...

نامه او در ظاهر فرقی با بقیه نداشت. در پاکتی سفیدرنگ میان انبوه نامه‏‌های آن روز، در انتظار باز...

[email protected] مهدی م. کاشانی، نوشتن در مطبوعات را از نوزده سالگی در ایران شروع کرد. او...

  عکس، تاریک شد. دلیلش واضح بود: گوشه سمت راستش، خورشید پشت زن و مرد می‏درخشید و هر دو را...

مهدی م. کاشانی، نوشتن در مطبوعات را از نوزده سالگی در ایران شروع کرد. او سابقه همکاری با روزنامه...