از داستان «پنهان در روشنا»
… نمی دانم تا حالا تجربه اش را داشتی یا نه که بدترین بلاها درست موقعی خودشان را به تو می...
UA-28790306-1
صفحه را انتخاب کنید
محمدرضا حجامی | ۶ آذر ۱۳۹۹
… نمی دانم تا حالا تجربه اش را داشتی یا نه که بدترین بلاها درست موقعی خودشان را به تو می...
محمدرضا حجامی | ۲۰ شهریور ۱۳۹۳
صندلی را عقب کشید و روبروی پرندهٔ کاغذی نشست. سرش را کمی به راست چرخاند و به ظرفِ آب پرنده که...
محمدرضا حجامی | ۲۲ آذر ۱۳۹۲
مرد، هراسان بهطرف میزِ کنفرانسِِ بزرگِ وسطِ اتاق پیش میآید اما نرسیده به آن، متوقف میشود....