UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

بهار نام دختری است

بهار نام دختری است

بهار

نام دختری است که می‌رقصد

با شکوفه‌های سفید آلوچه بر گیسو

در میدان شهرداری رشت

زیر بارانی که “چپ دونه” می‌زند

در تیر رس نگاه چند “کاس کولی”۱

دمر افتاده در زنبیل مرد ماهی فروش

زل زده‌‌اند به پایین تنه‌ی بهار

در دم آخر حیات‌شان

کاس کولی‌ها “ناک ناک” می‌زنند

عجبا! به وقت جان دادن هم غافل نیستند از رقص دختری شفاف که بر آب بالا می‌رود

باید پرسش کرد از سقراط به وقت بالا زدن جام خود خواسته‌

— این‌روزها وحشت دارند خیلی‌ها از  یک قلپ زدن هم —

تو خواننده این شعر با من قدم بگذار در میدان شهرداری

به جان و جهان  رقص برو و برگرد

رقصی که این همه قر و قاطی دارد

دختر هم قاسم آبادی می‌رقصد هم  پاها را به شور لزگی می‌کوبد بر زمین

هم سیستانی رقص می‌کند هم بال بال می‌دهد به دستمال کردی

و …

هیچ رازی در میان نیست، این‌را در گوشت فرو کن!

دختر، رقصیده در بهارانی بی‌شمار

کنار طاق بیستون

حافظیه شیراز

شاندیز

ایذه

و …

اکنون با تمام دست و شکم و چشم و گوش و رگ‌ها و عصب‌ها

می‌رقصد در میدان شهرداری

با رقص او “مستانه شو”

ببین! چگونه زده زیر خواندن

شعر مولانا را

“جان‌ها ز خوشی بی سر و پا رقص کنند

در گوش تو گویم که کجا رقص کنند”

سرخوش است این بهار پر جلوه

مرد ماهی فروش را به وجد آورده

تا دم بگیرد

“به میرم… به میرم …مو تی قده به … به میرم”۲

به چشم‌های مرد خیره شو

انگار به جد و جهد قصد و غرض مردن را کرده

و …

اکنون

شاعر منتظر در میدان

از مرد ماهی فروش می‌رسد به شاملوی شاعر

به طرح اسلیمی قالی

و تمام رقص‌های نکرده‌مان که عمری ریخته شد در جان قالی‌ها

شاعر می‌فرستد صدای شعر خود را برای شاعری دیگر که ایستاده در میدانی دورتر

صداهای مانده در گلو را

همه رنج زیستن در این دوران

صدا

پر از ناله

و

انبوه از شیون و فریاد

این پل چندصدایی

دورترها از دهان شاعری دیگر قبل از سپرده شدن به موج‌های دریا بیرون ریخت:

“با همه داغ که از گردش دوران دارم

من به زیبایی این زندگی ایمان دارم”

ای شعر

بیا

تخیل خود را به کار بند

جادویی تازه کن

تا چندین و چند صد شاعر

شکوفه چین گیسوی بهار شوند

و

برقصند با دیونیزوس خدای دف به دست در تمام میدان‌ها

 

“رضا عابد”

 

۱- گونه‌ای ماهی

۲- بمیرم … بمیرم … من برای قد تو … بمیرم

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

رضا عابد (اصلان عابری زاهد) (زادهٔ ۲۲ تیر ۱۳۳۵) در لاهیجان نویسنده، شاعر و منتقد ادبی ایرانی است. او از اعضای کانون نویسندگان ایران است.

زندگی‌نامه
رضا عابد دورۀ دبستان و دبیرستان را در لاهیجان گذراند. در دوران تحصیل در دبیرستان به شعر و ادبیات علاقه‌مند شد و در سال ۱۳۵۱ پس از مقام آوردن در مسابقات استانی شعرها و داستان‌های او در نشریات محلی و استانی منتشر شد.
وی پس از اتمام دورۀ دبیرستان در رشته ریاضی و ادامه دوران تحصیلات دانشگاهی، شعر و نقد ادبی او در نشریات مختلف (باران، بازار و رستاخیز جوان) به چاپ رسید. او در سال ۱۳۵۸ به عنوان دبیر ریاضی در آموزش و پرورش لاهیجان مشغول به کار شد و در سال ۱۳۶۳ از آموزش و پرورش لاهیجان به اجبار بازخرید گردید. او پس از محکومیت به انفصال دائم از خدمات دولتی مجبور به کار در بخش خصوصی و کارخانه‌ها گردید و با تکمیل تحصیلات در زمینۀ مدیریت صنعتی، مدیریت یک واحد تولیدی را تا سال ۱۳۷۶ به عهده داشت و پس از آن به شغل آزاد مشغول شد.
از رضا عابد آثار گوناگونی در مجلاتی چون: نقش قلم، پیام شمال، گیله وا، تکاپو، دنیای سخن، فرهنگ و توسعه، نقد نو، فصل سبز، ادبستان، کتاب ماه کودک و نوجوان، عطر شالیزار، تجربه، نوشتا، ماهنامۀ ادبی و فرهنگی سخن، کتابستان، مجلۀ زنان، اندیشۀ آزاد و پیام داستان منتشر شد.
وی در سال ۷۸ در روزنامۀ محلی کرج، رایزن جوان، به نوشتن طنز می‌پرداخت. در همان زمان در چندین برنامه رادیو کرج و رادیو ایران به عنوان کارشناس نقد ادبی در زمینه ادبیات کودکان و نوجوانان نیز فعالیت داشت و در چندین برنامۀ آقای رشید کاکاوند نیز به عنوان داستان‌نویس و منتقد ادبی شرکت داشت.
او در سال ۱۳۹۷ از اعضای هیئت ایرانی شرکت‌کننده در جشنوارۀ گلاویژ اقلیم کردستان بود و مقاله‌ای با عنوان «در شکوه شهادت روشنفکری» را در یکی از پانل‌های جشنواره قرائت کرد. متن این مقاله در چند سایت معتبر ایرانی و خارجی من‌جمله سایت شهرگان ونکوور کانادا و سایت حضور و همچنین در مجله‌های شهروند بی‌سی و عطر شالیزار منتشر شد.
رضا عابد پایه‌گذار چندین محفل ادبی و هنری در سطح کرج بوده‌است که از آن بین می‌توان به انجمن ادبی قلم و قطره اشاره کرد. او سخنرانی‌های زیادی در زمینۀ نقد ادبی در تهران و کرج و رشت و لاهیجان و سایر شهرستان‌های ایران انجام داده‌است. این فعالیت به صورت مستمر در «انجمن صنفی مترجمان استان البرز» انجام پذیرفته‌است. گزارش این سخنرانی‌ها در سایت‌هایی مانند سایت «انجمن صنفی مترجمان استان البرز»، «حضور» و «شهرگان» آمده‌است.

آثار:
کتاب‌
• مجموعه داستانی تابلویی برای محله – تهران: قصیده: ۱۳۷۸.
• رمان گیلان شاه – تهران: ۱۳۷۸.
• کتاب ده نقد – تهران: هزار آفتاب: ۱۳۹۶.

رضا عابد چندین آثار چاپ شده‌ی داستان، شعر، نقد، مقاله و ترجمه دارد.

تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: