UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

شعری از سمیه جلالی

‘مختاری’

.

 تعلقِ منی در بثوراتِ جلدی؛

بخیه‌های خوش‌نشین در احوالات پوستیْ وریدیِ من،

خونِ من

اندامِ من

شاهرگَ‌م وقت بریدن؛

 تفرج‌گاهِ تیغ بر سلامتِ روان

گاهِ ریختن بر زمین قونیه؛

بلخِ تن در دلایل ناسوتی‌ام

 

و من؛ مضرابی در مناظره‌ی دو دیوار، دو دریچه، دو خیابان

دو شهر، دو بارو، دو بازوی کبود در مشاجره‌ی نیم‌روزی

آمده‌ام که دوباره‌ات را باز بجویم،

باز‌گو کنم تو را در دهانِ نیمه‌برهنه‌ی دریچه

 

 باد می‌وزید و شب را به جغدِ نافت می‌بست؛

پس ناله‌ی آن اتاقِ نیمه‌تاریک را به یاد داری؟

درآن شب نیمه‌هول که افتاده بودی از صرافتِ چراغ  به دنبال پروانه‌ی شانه‌هام گیجْ

 

ما را به قرائتِ کلمات مهیج فراخوانده بودند

 تیغ می‌شدیم

بسیار بُرنده

و می‌خواندیم

بسیار کوبنده

باشد که در بیمارستان‌ها و تیمارستان‌های دولتی رستگار شویم

باشد که به‌پا خیزد در ما ارتکاب جنون

روایت شویم در مشاجرات خیابانی، متروی تهران، مقبره‌ی شاه نعمت‌اله ولی، بازار وکیل شیراز، حمام فین کاشان،

 بیانِ تلخِ تاریخ باشیم به زبان مادری

 و بسیار دیوانگی

و بسیار شوریدگی در سر مناره‌جنبانمان

 

 بگوییم: ما تکرار شوندگانیم در صف مرغ‌های هورمونی، صف بورس و ثبت‌نام خودروهای ملی

 به‌گارفته‌شدگانیم و با تصنیف مرغ سحر ناله سر می‌دهیم وُ به پهنای فلاکت مرگبارمان اشک می‌ریزیم وُ خون می‌خوریم.

آری از خون جوانان وطن لاله می‌دمد هرسال وَ هرسال خون‌مان لخته‌تر می‌شود در شریانِ خیابان‌ها،

 و خیابان‌ها ما را به یاد نمی‌آورند گویا!

 

صدای جیغ ما در سایه‌ها اندامِ چروکیده‌ی بید است، مجنون

صدای دختران است پشت دیوارها که کوبیده می‌شود و همان‌جا می‌ماند، و همان‌جا می‌پوسد و همان‌جا شکل می‌گیرد چون موجی کوبیده بر حواس تحلیل‌رفته‌ی صخره‌ها

 

بلند بخوانید با تیغ‌هایتان بُرنده

و از اماکن متبرکه اعلام برائت کنید؛

بالا بیاندازید قرص‌های آبی و به ندامت روده‌های هرزه پشت کنید

 زیرا ما بسیار جراحت برده‌ایم بعد از آن شبِ نیمه‌هول در اتاق‌های ملول با منظره‌هایی به شدت درشت وُ نامتعالی،

زیرا به اندازه‌ی کافی مستحق خوابِ نوشین در بلبشوی مکافاتِ ذبح نبودیم

 و ما را بسیار مکیده بودند چون زالوهایی متعفن

پس به اکراه می‌بوسیدیم و می‌پوشیدیم و می‌لولیدیم و از قامتی میان‌تهی بیرون می‌شدیم؛

و هنوز در مشاجره‌ایم

با قیافه‌هایی به اندوهگینی آن مرغ عشق که نیمه‌ی دیگرش را به خاک سپرده

و از قونیه تا بلخ را زار زده؛

 

تو از زبان افتاده بودی آیا؟!

 و آیا من به صراحت لهجه‌ی تو پی نبرده بودم در آن هنگام شرمگینِ نخست؟!

آن وقتِ محزونِ دل‌چسبِ به شدت متناقض که در من شکل می‌گرفت اندامِ لاابالی عصیان و اعتراض و صداها وَ فریادها وَ جیغ وَ بسیار جیغ و به شدت جیغ و بی‌نهایت جیغ

و محو می‌شدیم باز در نجواهای نیم‌قرن اخیر؛

 

 من؛ با اشیاء پراکنده در اتاق یکی می‌شدم وَ راز سکوتِ متفاخرشان را کشف و از کشف خودم در پوست اناری‌ام نمی‌گنجیدم اما

اولین زن مستحیل در اشیاء نبوده‌ام وُ آخرینش نیز

  پس باید در تو بیشتر حل می‌شدم برای یکی شدن،

صداها جیغ‌اند در سر منفجر شده‌ی ما و صورت‌هامان انتحاری است در شب نیمه هول،

 باید به فرار فکر می‌کردیم یا ماندن در مناظر درشت و نامتعالی‌مان؟!

 

اخیراً بسیار رخ داده در ما رخوتی فاحشه

اخیراً صدا و‌سیمایمان نیز چون فاحشه‌ای ظهور می‌کند تا هاهاها هه  آن پوزخند شکیلش را تحویل متن بدهد وُ لابد فکر کند خیلی کاربلد است وُ از توی تلویزیون دهان ما را شلیک کند، بخندیم

 و به ترک‌های خودمان شلیک کنیم وُ باز بخندیم

به شکلک‌های مستهجن زهواردررفته‌مان شلیک کنیم وُ باز بخندیم،

از پاره شدن زیر فشار گرانی نهراسیم وُ باز بخندیم

 و به شعور بربادرفته‌ی‌مان لبخندی پت و پهن بزنیم و نزنیم زیر گریه!؟

نزنیم زیر اعتقادات مزخرفمان!؟

نزنیم زیر لفظ مادرقحبگی‌مان وُ گشادتر از همیشه بخندیم و خیابان را به باد انتقاد نگیریم؟!

 

اخیراً‌ بسیار رخ داده در ما رخوتی ناگزیر،

 بسیار افسرده‌ایم و در کافه‌ها تکثیر یافته‌ایم چون برچسب‌های فانتزی روی دفترچه‌ یادداشت دانش‌آموزان دبستانی

و کاش دبستان ما از الف ترکه نمی‌شد

و کاش ما را با الفبای نیمه‌فارسی به محافل ادبی پرتمان نمی‌کردند

و کاش فروغ بار دیگر عصیان می‌کرد.

و باز براهنی از مختاری می‌خواند: * “‌مختاری مختاری مختاری

ممد مختاری ممد مختاری ممد مختاری مختاری

و محمد مختاری می‌خواند:

*”چه فرق می کرد زندانی در چشم انداز باشد

یا دانشگاهی؟”

و ما شاعران را به نیم‌قرن اخیر سلام دهیم

چون فروغ و ایمان بیاوریم به *”داس‌های واژگون شدهٔ بیکار

و دانه‌های زندانی…

 

#سمیه_جلالی

*رضا براهنی_  محمد مختاری_ فروغ فرخزاد

 

۲۰ آذر ۱۴۰۰

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: