UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

دو شعر از ساره سکوت

دو شعر از ساره سکوت

۱

دستهای بالا کشیدهء صبح از پنجره

حنجرهء مشبک حرفهای گفته نگفته و

تصویر معکوس عشق روی شبکیهء خونین

پاهای دراز کابوسها، بیرون زده از چشمها ، کش آمده روی تخت و

میخکهای تخمدان ریخته بر خمیازهء میز و خرده کاغذهایش

(بله! پرده های کشیده فحشم داده اند و به چیزیم نیست)

چه چشمهای قشنگ پشت پرده ای عروسک باغت شدند

چه چشمهای ریخته ای در برگهای دفترم

چه چشمهای قشنگی عشق

چه چشمهای به دری ، دربدری

و روی سینهء تخته می نویسم

در…

بیا خیالِ تختم را آسوده کن مرد

بختم از تختم مدتهاست  که رفته

بیا خیالم را تخت کن که بخوابیم و

تخت بیمارستان از خرابی حال بیفتد بیرون از خیال

(مثل نور که بیرون از اتاق، مثل لذت که بیرون پرده معذب بود، در عذابم و پرده های کشیده فحشم داده اند و چیزیم نیست)

شب دست نور خسته می شود و

می افتد از حاشیهء پنجره پایین بر تحشیهء شعرهای محشور شده ام در تکه تکه تکه، کفِ دهان میز

شب که از تصویر مجازی تو برشبکیهء خونین بر نمی گردد به خواب،

چشمهای ورم کرده ام

زیر پاهای پیر کابوسها و ساقهای لاغر اندوه های روی هم افتاده در گور دست جمعیِ آگاهی ام

آگاهم

محکومم و عدالتت این است  : تا سکوت..

ساکت..

بیا، کنار دیوارم!

بیا کنارِ سینهء دیوارم

بگذار و خلاصم کن

کنارم بکش و

دهان بگذار در دهانم    صدایم را بگیر و

بین انگشتهایت، کنار لبت بگیرانم

بیا کنار دیوارم و ماشه، سیبِ آدمِ گلویت، زیر جمجمه ام ،

-بچکان و خلاص کن-

خلاص کن که پشت پرده دارم خلاصه می شوم در کابوس و

دارم از پرده بیرون می افتم به تاریکی و

تاریک‌تر از رازهای مگو دارم به گفتن می افتم

(مثل نورِ بیرون از اتاقِ جمجمه ام، مثل لذت بیرون پرده های فاصله، شب پره ای زخمی از چراغم و از پرده رد نمی شوم ، پر ریخته ام و چیزیم نیست)

پرده های پارهء ستارم زیر انگشتان

فواصل دلنشینِ تو را از دست دادم

همیشه عزیزِ از دست دادهء من بودی و چیزی برای دادن نداشتم زیر انگشتهایت

جان

قبل از تو از جنونم سر رفته بود و

مجنون ات بودم و

چیزی برای نواختن نداشتم و

نوایی از من افتاده بود بیرون

)پرده های افتاده فحشم داده اند و چیزیم نیست(

-کبوتری از انگشتانم پریده است

 

۲

چمدانت سی کیلو و یک دل

دلت را بگذاری بر جاده و بروی

پاهایت را

دانه دانه، از مچ ، مچ مچ در آوری و بگذاری در ظرف پلاستیکی در فرودگاه

و پشت سرت پر باشد از مسافران عجول

و جلوی سرت پر باشد از مسافرانی که از عجله ایستاده اند

پاهایت -برای امنیت مسافران- جلوی چشمانت بروند زیر اشعه

جلویت راه بروند و

بروند

سر سنگینت را با عجله جدا کنی هن هن کنان بیندازی در ظرف پلاستیکی روی تسمه نقاله

و وجه تسمیه اش این باشد که چیزهای زیادِ تا شده ای را حمل می کند

سر سنگینت بغلتد توی ظرف و برود

پشت سرت پر باشد از مسافر

در سرت پر باشد از مسافر

زیر سرِ بلند شده ات پر باشد از سفر

و عریان ،عریان، عریان

دست وا کنی به دو طرف

و زخمهایت را از دروازه بگذرانی

زخمهایت را بگذاری پشت ویترین

و مامور دیدن زخمهایت نگاهت کند و یک چشمکِ چندش آور بزند که یعنی بعله..

دست واکنی به دو طرف و دروازه را بگذرانی

بگذری و پاهایت را لنگه لنگه بچسبانی بر مچ هایت

سرت را به پشت بچسبانی بر عریانت

و پشت سرت پر باشد از مسافر

یکی بگوید یا حق

یکی بگوید اناالحق

یکی بگوید حقِ ناحق شده ام کیلویی صد و پنجاه هزار تومان و آتش زدم به مالم بدو بدو حراجش کردم

و بگویی الحق که حق همین رفتن بود

رفتن به حق و رفتن به ناحق…

پس

به کشورِ پسرتان خوش آمدید خانم!

خوشِ نیامده ات را برداری و بزنی بیرون

و بگویی الحق که حق همین رفتن بود

حق از حلقوم روزِ نیامده بزند بیرون

حق از حلقوم زورِ آمده بزند بیرون

و پشت سرت پر باشد از دهان مسافرها که واه واه دیدی حق به حقدار رسید؟

دارِ دراز روز را برداری و بزنی بیرون

از بیرون بزنی بیرون

از بیرون ِحق بزنی بیرون

از بیرونِ ناحق بزنی بیرون

چیزهای بیرون زده ات را بچپانی در چمدان و بزنی بیرون

چمدانت سی کیلو و یک دل

دل ات را بگذاری بر جاده و

بروی

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

ساره سکوت متولد سال ۱۳۶۳ خورشیدی در ایران است. تحصیلات دانشگاهی وی در ایران در رشته کامپیوتر و مهندسی شیمی پتروشیمی به دلیل مهاجرتش از ایران ناتمام ماند. پس از مهاجرت، در شهر تورنتو کانادا تحصیلاتش را در دو رشته دستیاری دندانپزشکی و رشته علوم زیست- پزشکی به پایان رساند. نوشتن شعر را از دوران کودکی شروع کرد و در سال ۱۳۹۴ اولین مجموعه شعرش با نام “چهارده معصومه” از طریق نشر گردون در برلین منتشر شد که با توجه به دسترسی محدود مخاطبین به این کتاب بازتاب خوبی در ایران و افغانستان داشت.

از سال ۲۰۱۲ به همکاری یکی از دوستانش گروه دانشجویی کالچرال ایونتز را در دانشگاه یورک شهر تورنتو تشکیل داد که این گروه به مدت دو سال شب شعر ها و نشست های ادبی متعدد به زبان فارسی در این دانشگاه برگزار کرد. بعد از مدتی، این گروه تحت عنوان جدید “کانون شعر تورنتو” با گروهی از دیگر داوطلبان فعالیت خود را از سر گرفت. از جمله فعالیتهای کانون شعر تورنتو می توان به فلش ماب های کمپین کتابخوانی کانون شعر تورنتو در جشنواره تیرگان تورنتو و همچنین در شهر سن دیگو ،اهدای کتاب کودک به کودکان در جشنواره تیرگان، برگزاری شب شعرهای متعدد ، برنامه کتاب میهمان ، برنامه همکلاسی آنلاین و همچنین نمایشگاه سه روزه کتاب کانون شعر تورنتو اشاره کرد..

ساره هم‌اکنون مسئول صفحه ادبیات مجله شهرگان و کانون شعر تورنتو و مترجم داوطلب برای گروه فمنیسم روزمره است. از جمله فعالیت‌های او می‌توان به ترجمه و زیرنویس ویدیو، تدریس خصوصی زبان عربی و انگلیسی در ایران، همکاری با موسسه حمایت از پناهندگان به عنوان مترجم داوطلب در تورنتو و دیگر فعالیت‌های فرهنگی داوطبانه نام برد. او در شهرها و جلسات متعددی در آمریکا و کانادا شعر اجرایی اجرا کرده است. اشعار اجرایی او با استقبال گسترده ای روبرو شده‌اند. گوشه‌های از برخی اجراهای او را می توانید آنلاین ببینید.

هم اکنون در کشور آمریکا سکونت دارد و دانشجوی آنلاین واحدهای مختلف ادبیات فارسی و فلسفه است که از طریق دانشگاه های معتبر جهان و به صورت انلاین ارائه می گردند. از ساره سکوت اشعار متعددی در کتابها، سایتها و مجلات مختلف در کشورهای ایران ، کانادا، آمریکا ، افغانستان و .. منتشر شده است. او در حال حاضر مشغول نوشتن چند کتاب شعر و داستان است. کتاب دوم او “پیامبر درخت‌ها” در ایران منتظر مجوز چاپ است و احتمالا قبل از سال جدید از طریق نشر هشت منتشر خواهد شد. کتاب سوم او ” مادرکبوترها” در دست بررسی و آماده چاپ است.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: