صفحه را انتخاب کنید

سه شعر از حسن رئیسی

سه شعر از حسن رئیسی

 

 

۱

گزارش می دهم:

در این نزاع

تو جا مانده‌ای

وکیل مدافع نیستم

اما به گواهی پی نوشت های این پنجره

لایحه ی آیین دادرسی باد

عادلانه نبود

تصویب شد

به عطف قلب تو

شهادت می دهم:

مادر!نیستی که ببینی یک بهار هم برای دوری ات یک عمر است

و من کنترلی بر این ابرها

که زیر ابروانم رخنه کرده اند ،ندارم

در این تماس

منم یحیی

که جنون‌ دوری ام بالا گرفته

و مدام تب می کنم.

 

۲

 مادر

در این تماس نیم رخ پنجره روایتگر است

با دهانی دوخته

چشم بدوز به ابری لال که حرف هایش را

به روزمرگی برگ های باغچه می ریزد

مادر!

پیشانی ام کور می شود ،اگر بوسه ای از تو‌ نباشد

پاهایم ناتوان می شود اگر مسیر عبورت را گم کنم

به خوابم بیا

تا حرف هایم را به چشم ابر بریزم

به روز مرگی برگ های بهار

 

۳

 سلام مادر

در این تماس چشم بگذار

بر می گردم

از تمامی برگ های بهار برایت کاغذ می فرستم

از راه دور

حال قلب کوچک یحیی خوب است

مادر !زندانم

در جوانمردی همیشه ی تو

و انفرادی ام

به خاطرات بی تو

که تلخ از بادها می گذرد

مادر

می آیم و سرگیجه می گیرم

و سقوط می کنم روی دامنت

با من با کلمات تازه قدم بزن

 

۵۱ / ۱۰۰

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

مطالب شهرگان را مشترک شوید

برای دریافت تازه‌ترین مطاالب و به‌روزرسانی‌های مطالب شهرگان، به لیست پستی ما بپیوندید.

اشتراک شما با موفقیت انجام شد