UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

دو شعر از ابوالفضل حکیمی

دو شعر از ابوالفضل حکیمی

 

۱

میراثش وسط پیشانی ها

    شیوعش آبله

در فصل دوم آب

خواستند از آهک ها گاز بگیریم

و

من اولین رگم را زدم جلوی بیمارستان ها به تخته

   تخته گاز برو این گوزن را

تا

جنگهای داخلی خونریزی

 

این قلبی که کف دستت

            گذاشته ای

باعث شکم آوردن می شود

             بانی اش

ببندش مثل راه

و

فقط روی بیت اول تماس بگیر

 

    داشت از کاسه بیرون می زد آتش نشانی

وقفه افتاده بود میان

                     کلاه هایمان

فرشته ها روی فرش بالا

          آورده بودند

واکسیناسیون یک روستا در من

و

آهک،عروس فراری است

زدم به تخته

فرار کن از عروس ها

فرار کن از تخته گاز

   من مرتکب به سوتم و سورتمه

و

قتل عمد یک اَخم

 

      دارم از خانه ی پدری زنگ می زنم

      برای بیانیه ها بلیط صادر کرده اند

برای پیاده شدن از ترّشح قطار

 

     بوقت همبرگر

بوقت بالا آوردن از فرشته

سراشیبی صدایمان بلند

        می شود از تفنگ

که نخرید پدرم برایم

    مشت‌هایم آهکی است

در فصل دوم آبله

فقط روی بیت اول حرف بزن

 

و

ارتفاعی که شکم آورده،

           آخرین چیزی که به یاد می آورد

          رانندگی است

و

بند آمدن

ما شمردن میراث وسط پیشانیمان را جدی نگرفته ایم

 

 

۲

نُک زبانم

      اختلاف طبقاتی با خداست

بدون اجازه ی پدر

خروس هایتان را خرج کنید

 

   با قلمتراش سیستانی

و

دیوارهای به چکش آویزان

    شاید بهتر است خودم رانندگی کنم

و

تو سوار بر دنا می گذری

از گلویم

از اختلاف طبقاتی ام با زاگرس

و

گربه در رختخواب من

خواب دیده از سازمان سیا

      آمده است

تشنج کرده گسلم

 

   سر صبحگاه زد به دهنم

        مدیر بی بدنم

و

این گربه ها برادرهای شما

و

این برادرها گربه های شما هستند پخش می شد

 

  سر میز شام قتل عام شدم

ریشم گیر کرده در آسانسور

و

سفر،شغلش دودکش است

  

   من سفارش جغدها را دوست دارم

منِ راضی به کمانچه

منِ راضی به تشنج

منِ راضی به گذشتن دنا

   نُک زبانم

گربه ام در رختخواب

خرج شده خروس

 

   به مخاطب بگو

پله پله هم که از گندم پایین بیاید

شالی از من نصیب کلاهش

          نمی شود

رفتم نو نوار کنم برای

        خش خشِ خشخاش

 

بدون اجازه ی پدر

عیسی هم نجّار بوده است

 

   دیوارها به هنوزِچکش آویزانند

                      هنوز

 

ابوالفضل حکیمی

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: