UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

«حرف‌هایی که تا به‌حال کسی بهت نگفته جز من ن ن!» (۱۲-۹)

«حرف‌هایی که تا به‌حال کسی بهت نگفته جز من ن ن!» (۱۲-۹)

 

۹

همین الان به من نگاه کن… چی می بینی؟! هیچی! چون تو هنوز منو ندیدی … تو فقط حرف های منو می خونی!

ها ها ها!

«چیه! تا حالا به این فکر نکردی که نویسنده ی چیزهایی که می خونی چه شکلیه!»

تا به حال فکر کردی اگه حیوونا عینکی بودن چه شکلی می شدن؟!

گاهی خوبه از این جور فکرا هم بکنی!»

اگه توی هر مکانی یه کار خوب بکنیم اون جاها یه چراغ روشن می شه !

«آره  درسته! اگه همه کار خوب بکنن شهر روشن روشن می شه!»

راستی چرا کسی به فکر دوست شدن با کلاغ ها نیست؟

«چیه! اصلن بهش فکر نکرده بودی!»

واقعا به شباهت زرافه و شتر فکر نکردی تا حالا! شاید با هم فامیل باشن!

«آره ! فهمیدم … فکر نکردی! عیب نداره … از حالا به این چیزا هم فکر کن!»

راستی تا حالا فکر کردی جوجه دارکوبها وقتی منتظر غذا هستن چی به هم می گن؟!

«راستش منم همین حالا بهش فکر کردم! ها ها ها!»

واقعا دو تا چیزی که کسی به فکر شمردن اونا نیست ستاره ها و موهای آدمه!

چی؟! چند بار خواستی

ستاره ها رو بشماری!

«حرف هایی که تا به حال کسی بهت نگفته جز من ن ن !»

 

نقاشی از هانا فرشباف ۸ ساله – تهران

 

۱۰

اصلن تا بحال فکر کردی که چرا مو روی سر چقدر قشنگه اما اگه توی بشقابت بیفته حال بهم زنه؟ خب معلومه چون هر چیزی سر جای خودش باید باشه حتی موووووو!

«از حالا به این چیزا هم فکر کن!»

 راستی چرا هر روز هم که نون بخوریم برامون تکراری نمیشه؟

 «نه خب بگو اگه راست می گی!»

راستش من فکر می کنم چرا حیوانات اصلن دندون درد ندارن! اگر هم داشته باشن کو دندانپزشک!

«تو چی ؟ تا بحال به این موضوع مهم فکر کردی؟!»

یادت باشه  هر کاری رو که با دقت و حوصله انجام بدی برات لذت بخش میشه!

«یادت نره ها!»

وای خدای من ! چه خنده داره که من همش فکر میکنم  کلمه ی ( پوزش) با ( پوزه ) نسبت داره؟

 «تو چی؟ !»

راستی تو فکر میکنی سایه ها وقتی نیستن کجا می رن؟!

«من که خیلی فکر کردم اما به جایی نرسیدم!»

به نظرت « آبگوشت» و « آب جوش» با هم نسبتی دارن؟

«من فکر کنم خواهر و برادر باشن!»

وقتی کسی باهات بد اخلاقی کرد تو کافیه فقط بهش نگاه کنی و فکر کنی اون فقط داره فیلم بازی میکنه و خیلی زود فیلمش تموم میشه!

«امتحان کن و عصبانی نشو خب!»

«حرف‌هایی که تا به‌حال کسی بهت نگفته جز من ن ن!»

 

نقاشی از هانا فرشباف ۸ ساله – تهران

 

۱۱

واقعاً چقدر دردناکه وقتی شست پاهات هیچ وقت… هیچ وقت به انگشت کوچیک‌ات نمی‌خوره..‌ اونا از دور با هم سلام و احوالپرسی می‌کنن!

«می دونم بهش فکر نکردی… می‌دونم!»

خب اگه سیب زمینی داریم پس باید سیب هوایی هم داشته باشیم!

«چیه به این مورد توجه نکرده بودی!!!»

دقت کردی هر چیز مهمی رو « قاب» می‌گیرن! تو هم هر حرف مهمی رو که بلدی توی فکرت قاب بگیر!

«چیه؟؛ دقت نکردی!… خب می‌دونستم!»

به نظر من زنبور خیلی خوش به‌حالشه! چون فقط گل می‌خوره و‌عسل می‌ده! 

«چیه؟ فکر کردی کی خوش به‌حالشه؟ ملخ؟!»

واقعاً « خربزه» ‌به‌خاطر داشتن اسمش همیشه در حال خندیدنه! خر و بز!!!

«چیه به‌نظرت خنده دار نیست؟!»

به‌نظرت تا حالا چند نفر با شمردن ستاره‌ها خوابش برده؟!

«نمی‌دونی؛ خب معلومه … منم نمی‌دونم!»

هنوز نفهمیدم چرا وقتی توپ می‌ره توی دروازه میگن‌: گل ل ل‌!

«تو رو که می‌دونم که نمی‌دونی!»

 

نقاشی از هانا فرشباف ۸ ساله – تهران

 

۱۲

وقتی یکی روی نیمکت توی خیابون یا پارک نشسته انگار اومده مهمونی اما کسی نیست براش میوه بیاره و بگه‌: بفرمایید! هه هه هه!

«نظر او چیه؟!»

وقتی یه ماشین توی خیابون حرکت می‌کنه انگار یه خونه‌ی کوچولو داره راه می‌ره!

«چیه‌؟! تو نظر دیگه‌ای داری!»

‌آدما از پرنده‌ها یاد گرفتن که پرواز کنن اما پرنده‌ها چی؟ اونا چیزی از آدما یاد گرفتن؟!

«حواس‌ات کجاست بچه جون! دارم با تو حرف می‌زنم!»

تو فکر می‌کنی کلاغ‌ها رنگ سیاه رو دوست دارن؟

«آهان یه روز این حرفو بهم زده بودی!»

واقعا چیزی که آدما زیاد استفاده ‌می‌کنن «‌حرفه» خیلی خیلی!

«چرا می‌خندی! چیه خوش‌ات اومد از حرف من؟!»

آسمون آبی رو که می‌بینم فکر می‌کنم دریا رفته اون بالا اما آبی روی ما نمی‌ریزه!

«وااای می‌دونم تو آسمون رو خیلی دوست داری!»

چرخ‌های دوچرخه مثه یه دزد و پلیس هستن! پلیسه هی دنبال دزده می‌دوه اما بهش نمی رسه!

«می‌دونم عاشق دوچرخه‌ای!»

 

نقاشی از بارمان سلطانی ۴ ساله – کرج

 

 

 

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: