
دو شعر از ابوالفضل حکیمی
۱ در طریق پرسه مؤمن توامشاهدم حریقهماورد آشفتنمعاصر نسیان نمی شومبه شتاب باختریکه خاطی حریر...
Read MoreSelect Page
ابوالفضل حکیمی | 31 اردیبهشت 1404
۱ در طریق پرسه مؤمن توامشاهدم حریقهماورد آشفتنمعاصر نسیان نمی شومبه شتاب باختریکه خاطی حریر...
Read Moreابوالفضل حکیمی | 30 فروردین 1404
۱ بعد از غرق شدن بگذار چراغ مهربان باشد یا دهان لرزان نصف شب شکسته است در خیالی که فکر می کنند...
Read Moreابوالفضل حکیمی | 3 فروردین 1404
۱ بجا نیاوردن آسمان در چشم های کوره به هیچ می رسد مدت پرنده که زیر پای ما مقرر است خطوط دستت بر...
Read Moreابوالفضل حکیمی | 14 بهمن 1403
1 در آتش است آنگونهپرت شدن معلم ها از پنجره ی زنگ هنرنجات فاصله ی تو را از پتوها بیشتر از پرتو...
Read Moreابوالفضل حکیمی | 26 دی 1403
در آتش است آنگونهپرت شدن معلم ها از پنجره ی زنگ هنرنجاتفاصله ی تو را از پتوها بیشتر از پرتو ها...
Read More