شعری از نازنین رحیمی
هیچ کس متوجهی تاثیر پنجره بر ما نیست هر روز به کمی آسمان کمی درخت کاج کمی انار خورده شده یکی و...
صفحه را انتخاب کنید
نازنین رحیمی | ۱۴ مهر ۱۴۰۳
هیچ کس متوجهی تاثیر پنجره بر ما نیست هر روز به کمی آسمان کمی درخت کاج کمی انار خورده شده یکی و...
فروغ گودرزی | ۸ شهریور ۱۴۰۳
۱ به باد رفتهست حواسَم برای دیدنَت از این شاخه به آن شاخه میپرد. ۲ خشک می نوشد جای خالی آب...
رضا حدادیان | ۸ شهریور ۱۴۰۳
شبیه دسته گُلی بر مزارِ من دیگرگرفته دست به زانو ، بهارِ من دیگر وَ نیستی تو و خمیازه می کشد یک...
احترام مرادی | ۲۴ مرداد ۱۴۰۳
از دست اتفاقهای زمین افتادم روی شانهی شعر آنجا که کلمات نیلوفری آب مرداب را به زندگی لطیف برگی...
تهمینه ظروفی | ۲۴ مرداد ۱۴۰۳
نه آنقدرها هم که گفته بودی میروم نرفته بودی انقدرها هم بیوفا نبودی در عبور فصلها در رویا...
نسرین نوری | ۲۲ مرداد ۱۴۰۳
میروی و در پیات، اتفاق میافتد پاییز در آغوشِ گلهایِ سرخِ پیراهنم و دلتنگی، میچکد از...
فریده نادی | ۲۰ مرداد ۱۴۰۳
باغ پیر و خسته سرسبز و جوان می شد اگرباد با گل های پر پر مهربان می شد اگر بلبل سرمست زندانی نمی...
نزهت عبدالهی | ۱۹ مرداد ۱۴۰۳
۱ بیهوده بیهوده بود … هر چه دویدن، در این مسیر کول بر ،کولبر میزایید زمین چرخشی...
حسین فرخی | ۱۹ مرداد ۱۴۰۳
نامه ها یکگاهی هم کجا می روی که زبانم دراز باشدکه هر اتفاقی بیفتد نوشتن به...
محبوبه فراشاهی | ۱۹ مرداد ۱۴۰۳
۱ ردّ ِخونابهی تیغِ ستم آمیخته با سنگفرش ِ خیابان ِ ظلم به صلیب کشیدند باور ِ احساسمان را به...
محمد زندی | ۱۹ مرداد ۱۴۰۳
۱ حرف های کنار هم فقر کلمه ی سنگینی است و رقص سبکبال با حرف های کنار هم صلح وزن و عطر آب نبات...
هادی توزندجانی | ۱۹ مرداد ۱۴۰۳
از دنیا، میآیم خانهام؛ مرگ/ نشسته بر مبل خدا / تریاک می کشد خاندان سیزده ؛ دنبال حرف «خِ» ای...
عابدین پاپی | ۱۸ مرداد ۱۴۰۳
از روی فقر عقابی را کشیدهامشبیه هیچ پروازی پَرباز نمیکند!و مثلِ امثالی که در سطر درد...
هوشنگ رئوف | ۱۷ مرداد ۱۴۰۳
با حسٍ سینه ی گَوزن چهچه میزند باد از بوی عطسهی آهو هو … هو … هو…. ه…...
شهین راکی | ۱۵ مرداد ۱۴۰۳
۱ این نظاره بر منظر رویا مشروعیت تام دارد که در تو نقش میبندد آنگاه که چمباتمه به تاریک خود...
پریسا حقشناس | ۱۴ مرداد ۱۴۰۳
سه شعر از پریسا حقشناس ١ نزدیک سپیده دم از دورترین اتاق جهان زنانگی ام را در آغوش...
آفاق شوهانی | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
“چقدر از گم شدنم را بَرّه بودهای” چقدر از گم شدنم را بَرّه بودهای باید باید...
زهرا جلالی | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
غروب را در کویر تنمبغل کرده بودم که دستانتنارنجِ خورشید را فشرد رودِ سرابخشکیده بودو سایه ی سبز...
مرضیه رشیدپور-کیمیا | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
۱ آفتاب تو نیز از دوست داشتن بگو از آن برگ دورِ دورِ دور بر ساقه ها جهان اینگونه می تپد! ۲۶ تیر...
ابوالفضل حکیمی | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
۱ مادرم بلند می شود این دروغ را عینک می زند قیچی بر می دارد می رود به سمت شهری که پارچه ای نیست...
معصومه ارتشرضایی | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
در هجوم رنجها زندگی را چون قماری پوچ بر میز بیرحم زندگی باختم زیبایی زنانه با انحنای مواج...
رضا حدادیان | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
در دامن صحرا شکفته، کوکبی تازه بیرون زده از خانه، مهتابِ شبی تازه هرچند در من ریشه کرده یأس ،...
نفس موسوی | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
از سر و کول کاغذ بالا رفت فکری که زبان خورد! نوشتم: زخم ِ لای استخوانم! سرگیجه به دندانم گرفت؛...
فانوس بهادروند | ۹ مرداد ۱۴۰۳
چنین نوشت که تاریخ تکرار باژگونه نیستهیچ منیژهایدر هیچ شاهنامهای نخواهد آمد هیچجایی که شهربر...