UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

«کوچه‌های بوسه و باران» بخش نخست

«کوچه‌های بوسه و باران» بخش نخست

 

کاربرد واژگان «باران و بوسه» در شعر دکتر مریم حسین‌زاده:

مریم حسین‌زاده متولد چهار فرودین ۱۳۵۱ ساری  شاعر و پزشک متخصص جراح از شاعران خوش قریحه‌ای است که در حوزه‌ی شعر کلاسیک و بیشتر غزل، شعر می‌گوید و با توجه به طبیعت سرسبز و بارانی مازندران از این محیط تاثیر پذیرفته و واژه‌ی «باران» را در شعرهایش به کار برده است و به خاطر فضای تغزلی اغلب اشعار او کلمه‌ی «بوسه» در شعرها به ویژه غزل‌هایش دیده می‌شود:

کوچه‌های بوسه و باران و چتر و وسوسه

از خیابان گناهی رذل و طولانی گذشت

از این شاعر دو مجموعه شعر تاکنون به چاپ رسیده است:

۱- از طاعون و چیزهای دیگر (‌منتخب شعر)، تهران، ناشر: آنیما، ۱۳۹۷

۲- بیستوری (‌مجموعه غزل)، تهران، ناشر: آنیما، ۱۴۰۱

در شعر مریم حسین‌زاده نشانه‌های زیست‌ محیطی و اجتماعی شاعر با توصیف تصویرهای گوناگون طبیعت مانند جنگل، درخت، دریا و به ویژه باران کاملاً مشهود است و مخاطب و خواننده‌ی شعرهایش می‌تواند به موقعیت زمانی و مکانی شاعر پی ببرد و متوجه شود که شعر او از تجربه‌های زندگی و تاثیر محیط طبیعی و اجتماعی مازندران بر روح شاعر شکل گرفته است و نوعی طبیعت‌گرایی در اشعارش دیده می‌شود.

طبیعت‌گرایی یا ناتورالیسم( Naturalism) در حقیقت خواننده میان آن و طبیعت، پیوندی احساس می‌کند.” این مکتب ادبی تحت تاثیر ناتورالیسم فلسفی پدید آمد. به موجب اصول ناتورالیسم فلسفی، تمام پدیده‌های هستی در طبیعت و در محدوده‌ی دانش عملی و تجربی جای دارند.”( فرهنگ‌های اصطلاحات ادبی، سیما داد، ص:۴۵۷)

طبیعت‌گرایی در پایان قرن ۱۹ میلادی در فرانسه به وجود آمد.” بنیانگذار این رودیکرد ادبی، امیل زولا نویسنده‌ی فرانسوی بود.” ( همان: ۴۵۶)

از لحاظ موضوع، ناتورالیسم چه در رمان و چه در نمایش‌نامه و چه در شعر همواره تصویرگر طبقات فرودست جامعه است و در حقیقت در همه‌ی سطوح جامعه، افشای بی‌عدالتی‌های پنهان اساس کار ناتورالیست‌هاست.( تاریخ ادبیات ایران و جهان،  دوم انسانی، ص:۲۱۸)

مریم حسین‌زاده نیز تحت تاثیر این اصل مکتب ناتورالیسم مضامین اجتماعی را در شعرهایش منعکس می‌کند:

حتی غروب دهکده را سایه‌های ترس

از خشکسالی و تب و افسون گرفته‌اند

( از طاعون و چیزهای دیگر، شعر ۱۲)

و‌ یا:

سکوت می‌کنی و رنج می‌کشی و خوشی

که خوب می‌شود این روزگار از فردا

(همان:  شعر ۵۴)

تقویم را ورق بزن، از عصر دل‌خوشی

ما تا به حال این همه آبان نداشتیم

(بیستوری، شعر ۶)

و یا:

به مناسبت روز کارگر می‌گوید:

تمام عمر برای بقیه گندم کاشت

نمانده در کف دستش دو مشت دانه غروب

نشست گوشه‌ی کوچه میان سنگ و چنار

دو دست پینه نهاده به زیر چانه غروب

(کانال تلگرام مریم حسین‌زاده)

“گاهی برخی از شاعران مانند سهراب سپهری نمادهای طبیعت را همانند  شعرای اجتماعی- سمبولیک به عنوان نمادهای سیاسی به کار نمی‌گیرند بلکه از آن‌ها به عنوان نمادهای اساطیری  و عرفانی استفاده می‌کنند:

رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه‌ی نور” ( نمادها در شعر سپهری، پایان‌نامه‌ی دکترای زبان و ادبیات فارسی، نادر ابراهیمیان، ص: ۲۶)

باران در اشعار شاعران ادب فارسی:

طبیعت‌گرایی و  آوردن واژگانی مانند ” باران ” در شعرهای شاعران سبک خراسانی مانند رودکی و… بسیار دیده می‌شود.

رودکی:

باران مشک‌بوی ببارید نو به نو

وز برف برکشید یک حلّه‌ی قصیب

و یا:

سپیده سیم‌زده بود و درّ و مرجان بود

ستاره‌ی سحری بود و قطره باران بود

سعدی:

با ساربان بگویید احوال آب چشمم

تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

مولانا:

در این سرما و باران یار خوشتر

نگار اندر کنار و عشق در سر

حافظ:

از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست

کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر

فردوسی:

چو از دامن ابر چین کم شود

بیابان ز باران پر از نم شود

صائب:

عشق می‌خواهد دل مجروح و چشم اشکبار

کشت بی‌نم، ابر بی‌باران نمی‌آید به کار

نیما:

قاصد روزان ابری، داروگ!

کی می‌رسد باران؟

بر بساطی که بساطی نیست

شاملو:

بارون میاد جرجر/ رو پشت بون هاجر/ هاجر عروسی داره/ تاج خروسی داره

که در اینجا باران نماد خفقان و ستمگری است

اما در جای دیگر شاملو باران را در مفهوم مثبت به کار برده است:

می‌زند باران به انگشت بلورین ضرب/ با وارون شده قایق/ می‌کشد دریا غریو خشم/ می‌خورد شب/ بر تن  از توفان/ به تسلیمی که دارد مشت

استاد شفیعی کدکنی:

آه/ بگذار چو قطره بارانی باشم/ در این کویر/ که خاک را به مقدم او مژده می‌دهد

حسین منزوی:

می‌باری ای باران و می‌شویی زمین را

اما نمی‌شویی دل اندوهگین را

فروغ:

ناودان‌ها ناله سر داده در ظلمت

در خروش از ضربه‌های دلکش باران

می‌خزد بر سنگ‌فرش کوچه‌های دور

نور مجوی از پی فانوس شبگردان

فاضل نظری:

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت

زندگی بعد تو بر هیچ‌کس آسان نگرفت

—- ادامه دارد —-

———————————

دکتر نادر ابراهیمیان: پژوهشگر زبان و ادب فارسی

@naderebrahimii

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: