UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

چند شعر کوتاه از محمود تقوى تکیار

چند شعر کوتاه از محمود تقوى تکیار

 

  • یک

سرانجام گفتیم

آن را که باید

من و تو

دل و عقل.

 

  • دو

دریا

غرق در خود

کران تا کران

حیرت.

 

  • سه

درى باز

درى بسته مى‌شد

تازه مى‌شد

درد مادرم.

 

  • چهار

شبى خاموش

ساعتى بخوابم

خواب تو را نبینم

نیامده باشى هنوز.

 

  • پنج

‌دوبارہ بر خودم آوار

پلی شدہ‌ام

از هیچ طرف

به هیچ‌جا

کنار خودم مانده‌ام.

 

  • شش

مى‌خوانمت

دهانم تلخ مى‌شود

از دل ‌چگونه برانمت

خارى و

ریشه در خونم دارى.

 

  • هفت

شب

همه شب

شبان و بیابان

تنهاترم

و ماه

مجابم نمى‌کند.

 

  • هشت

آرام و

پر هیاهو

 چه در سر دارد

ماه!

 

  • نه

  گرم و روشن

از اشتیاق تو و من

کلبه‌اى بى‌روزن

تا آفتابى نگردد

راز‌مان.

 

  • ده

خاموش مى‌خندیدیم و

 پنهان مى‌گریستیم

راز و نیازمان دیگر

رنگ و آوازی نداشت

سکوت

ادامه پیوند مقدر ما بود۔

 

  • یازدہ

سخت است زاری

بر مزار دور

در دلم بیارام.

 

  • دوازدہ

نوروز

انبوہ عزاداران

بر مزارهاى نو.

 

  • سیزده

خودم بودم

در میانه راه

با تردیدى دیگر.

 

  • چهارده

بى شیرینى دهانى

بر خاک می‌پوسند

لیموهاى ریخته

 پای درخت.

 

  • پانزدہ

 بر تن خزه پوش‌اش دست کشید

دلتنگی‌اش را بویید

پا بر جا‌ماندہ بود

خوج دار پیر

در حیاط خانه متروک۔

 

#محمود-تقوى-تکیار

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

تبلیغات

نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: