UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

نوشتار زنانه در مجموعه‌ شعر «یک سر و هزار صدا»

نوشتار زنانه در مجموعه‌ شعر «یک سر و هزار صدا»

رضا روزبهانی

«یک سر و هزار صدا» جدیدترین کتاب شعر، بهار الماسی، از زنانه‌ترین مجموعه اشعار سال‌های اخیر است که به تازگی توسط نشر سیب سرخ منتشر و روانه‌ی بازار شده است.

در این کتاب از همان ابتدا خواننده با ساختاری روبه‌رو می‌شود که از هر جهت تجلی «نوشتار زنانه» (Écriture féminine) است. مفهومی که هلن سیکسو نخستین بار در سال ۱۹۷۱ به ثبت رساند.

«یک سر و هزار صدا» با یک شعر بلند (به جای مقدمه) آغاز می‌شود که روابط عاشقانه‌ی شاعر را از نخستین عشق تا نقطه‌ی ازدواج در تصویر تو در توی مسیری استعاری دنده عقب می‌رود. در این شعر بلند چهره‌ی زنی امروزی را می‌بینیم که ابایی از فاش کردن جزییات روابط عاشقانه‌ی متعدد خود ندارد و حتی به روابط موقت پی‌ در پی‌اش اعتراف می‌کند:

با او بنشین

بند بندش را ببین

چون و چندش را

قندش را از بر کن

هجا

هجا

ترفندش را

یاد بگیر

در سر کن

میزبانش باش

اما دوباره تنها شو

در رو

میزانش باش

پا شو

برو جلو

(یعنی عقب)

چند بار بخوان:

هایکو

هایکو

هایکو

در پی این مقدمه، کتاب به دو دفتر مجزا با عناوین «یک سر و هزار صدا» و «آدان، زمین حاصل‌خیز» تقسیم می‌شود که عشق، تنهایی، تبعیض، تنانگی، بارداری، سقط و مادرانگی و سایر نقش‌ها و تجارب زن را در چیدمانی روایی از سرگذشت شاعر شرح می‌دهد. این دو دفتر نمود کاملی است از آن‌چه ژولیا کریستوا (از فمینیست‌های فرانسه) در «انقلاب در شعر» لذت ناب (enjoyment)  معرفی می‌کند. این اصطلاح هم از مشخصه‌های محوری «نوشتار زنانه» به شمار می‌آید.

اما زنانگی این مجموعه به شرح تجارب زنانه محدود نمی‌شود. بل‌که الماسی با در هم شکستن ساختار و دستور و نحو زبانِ شعر نظام نمادین زبان را که کریستوا وجه مردانه‌ی زبان معرفی می‌کند به چالش می‌کشد. در این فرایند ساختارشکنانه، گرچه تک‌صداییِ معنامحور زیر سوال می‌رود، این معناگریزی هرگز به ماهیت تماتیک اشعار لطمه‌ای نمی‌زند.

نگرانم

نگران زن‌وجهی دنیا

که قرمز بپاشد به زرد،

بپاشد به سبز،

بپاشد به نبض،

و کسی ‌هرگز نباشد که بپاسد!

بماسد به درد!

درد:

آه!

نگران زبانم

-تاریخ گناه-

که زبانم -لال- را بدرند (از دهانم)

(هاه!)

بدهند به مرد

 مشخصه‌ی بارز دیگر این مجموعه گفتمان نشانه‌شناسانه‌ است. الماسی در این اشعار توانسته در خلل ارجاعاتی غریزی و اورگانیک به پیش‌زمینه‌های فرهنگی، آهنگ و ریتم و لحن را محور سرایشش قرار دهد:

از آتش تنی برآمد

(زنی برآمد)

اعجوبه‌ای دو سر:

یک سر و هزار سودا

یک سر و هزار صدا

یکی خورد به سنگ

یکی خود به رنگ زبانت سرخ

هیچ‌ یک چیزی نگفت

(سر بریده سخن نگوید مفت)

مجموعه‌ی «یک سر و هزار صدا» در کلیت‌ خود به عنوان یک خلق هنری، اثری است که جایگاه اجتماعی زن (به عنوان «دیگری») را درونی کرده و از بطن زبان به مقابله با آن برخواسته.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: