UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

چند شعر از قاسم بغلانی

چند شعر از قاسم بغلانی

قاسم بغلانی؛ شاعر متولد۱۰/۱۰/۱۳۵۶درآبادان است. اشعاری از او در مجلات ادبی گوناگون به چاپ رسیده اند و در مجالس شعرخوانی متعددی شعرخوانی داشته است.

۱

تاسنگ به ماه زل می زند

سرود باد بردستانم می نشیند

آویخته برذهنم رویایی یونانی

درنوشیدن مه فلسفه می خوانم

راه می افتند چشمانم

تا روزپرفانوس

هم پیاله باسقراط

۲

برکه های چشمت ونیلوفری درآب

پیچیده درگردن رود

گردنت

صخره ای تخت سینه ات

یک حباب نفس

به دهانم برسان

لب آبیت در تور

باسنجاقک های رقصان

در نور

دست به سرت میکشم

میان رودان را انگشت

به دهان

ماهی های مادر

انسانی درآغوشت

برکه های چشمت گهواره

زن هزارساله

۳

اعدام سپیده بود

با داری که رختی پیر

برتن داشت

خیابانی که

پنجاه وهفت تیر

به مغزش چکانده شد

سردرگمی پاها

طناب ما رانجات بده

گلودردهای خفه گی

خلط تمام دوران ها

برچهره خدا

سمت چپ لعنتی

مگردنده ها زایمان می کنند؟!

تا برگ ریزی چشمانم

ازخزان زدگی

یک اتاق فرمان

اشاره به بستن

بستن دهان من

۴

غازهای وحشی ازچشمانم

می گذرند

غروب ها قطره سرخ

زمانند

خوشه ای ازکهکشان

دنباله دارد

تا موهای تو را پرواز

میکنم

آسمان آزاد پرنده ها

بازمیشود گیست

شب

تا یک نوشیدنی باشی

دردهانم

آزاد مثل تمام دیوارهای آزاد

بی شعاررشد کند

دررگ شهر

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: