Advertisement

Select Page

پست‌مدرن یا پست‌مدرن

پست‌مدرن یا پست‌مدرن

متأسفانه از نگاه ادبیات و خوشبخانه از نگاه هنر به اینکه در ایران شعر از هنر بسیار عقب‌تر است. چرا که شعر ایران نسبت به هنر نگاه بسیار بسته‌تری دارد. این بسته‌بودن هم در تئوری و نظریه و هم در عمل است. البته موضوع فقط به اینجا ختم نمی‌شود بلکه ما گاهی می‌بینیم که در شعر به اندازه خوانش‌های فلسفی رویکرد‌های متفاوت و بی‌نظم‌تری نسبت به هنر در ایران داریم. مثلا آنچه را که به عنوان دستاورد‌های پست مدرنیسم در غرب می‌شناسیم در هنر جهان ساختار و شکل منسجم و مشخصی دارد‌. هنر جدید که متاثر از پست مدرنیسم است همه جای جهان یکی است، هنر مفهومی مشخص است. پرفورمنس مشخص است. ساختار هنر اینستالیشن یا چیدمان معلوم است. این هنر‌ها هنرهایی فرامرزی هستند و در تمام ملیت‌ها و کشور‌ها یک ساختار دارند. مثلا یک آمریکایی اگر یک اینستالیشن کار کند یک ایرانی قطعا می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند چرا که مفهوم آن نیاز به ترجمه یا بازخوانی ندارد و ارتباط مخاطب با آن یک ارتباط تصویری مستقیم است. اما در ادبیات و شعر اینگونه نیست. شعر امروز ایران به‌ویژه شعر پست‌مدرن ساختار مشخصی ندارد. دلیل‌اش هم این است که خوانش درستی از سبک‌ها نداشته‌ایم. ما در ایران چیزی که نامش در هنر مفهومی جهان «هنر و زبانArt and Language – » است را شعر دیداری معرفی می‌کنند. در جهان این سبک زیر مجموعه هنرهای مفهومی است اما در ایران زیر مجموعه شعر معرفی می‌شود و این با چیزی که در فضای هنر جهانی وجود دارد، اختلاف دارد.

سبک‌های پست مدرنیسم در مجسمه سازی‌، نقاشی‌، و هنر جدید‌، حتی معماری همه یک حرف می‌زنند و ساختار مشخصی دارند اما در ادبیات هرکسی به ساز خودش است. این نشان میدهد که شعر پست‌مدرن ایران خوانش درستی از پست مدرنیسم جهانی ندارد. وگرنه چرا باید پست مدرنیسم راهی را برود و پست مدرنیسم در شعر، هزار راه نامعلوم. مثلا خود پست مدرن‌های ایرانی هنوز نمی‌دانند هایپررئال یکی از سبک‌های پست مدرنیسم است و می‌گویند کار فلان شاعر پست‌مدرن است، هایپر نیست. مگر کسی که شیرازی است ایرانی نیست!؟ شاعران پست‌مدرن در این کثرت سبک و روش باید سری به سبک‌های هنری بزنند، ببینند هنر پست‌مدرن چگونه است. باید ببینند مجسمه‌سازی پست‌مدرن چگونه است. باید ببینند معماری پست‌مدرن چگونه است و کار‌های خودشان را با ساختار آنها تطبیق بدهند. تنها چیزی که در شعر فرق می‌کند این است که متریال در هنر رنگ و سنگ و چوب و اشیا هستند و متریال در شعر کلمه و واژه است وگرنه ساختار سبکی همه یکی است. مثلا کوبیسم در نقاشی همان است که در مجسمه‌سازی و در معماری است تنها متریال و متد‌های اجرایی متفاوت هستند. مثلا اگر بخواهیم کوبیسم را در شعر پیاده کنیم مخاطب باید آن عناصری که کوبیسم را کوبیسم می‌کند، در کلمات و واژه‌ها ببیند نه اینکه یک چیز من درآوردی از خود بسازد و مثلا بگوید این شعر کوبیسم است. این مثال را آوردم تا شاعران پست مدرنیسم‌ها بهتر منظورم را متوجه شوند. نباید خودمان را در شعر محصور کنیم. پیاده‌سازی یک تفکر و نظریه باید در همه جای جهان ساختار مشخصی داشته باشد. در هنر می‌توان ساختار یک تفکر یا نظریه را به‌صورت عینی مشاهده کرد و این نیاز به ترجمه‌ای ندارد. ساختاری را که در یک نقاشی آبستره از هنرمند خارجی می‌بینیم با ساختار نقاشی آبستره هنرمند ایرانی یکی است، اما در ادبیات ایران خصوصاً شعر هر کسی خوانشی از اصل تئوری دارد و هرکس از هر خوانشی یک ترجمه دارد و هر کس از آن ترجمه یک خوانش دیگری دارد و هر کس از آن خوانش یک کار اجرایی نشان می‌دهد که با کار اجرایی دیگری از اصل آن تئوری زمین تا آسمان متفاوت است.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights