نقدی بر فیلم ایرانی «اورکا»
اورکا فیلمی ایرانی محصول سال ۱۴۰۰ است. این فیلم بر اساس زندگی شناگر ایرانی به نام الهامالسادات اصغری ساخته شدهاست.
کارگردان: سحر مصیبی
تهیهکننده: مهتاب کرامتی / طهورا ابوالقاسمی
نویسنده: طلا معتضدی
بازیگران: ترانه علیدوستی / مهتاب کرامتی / مهتاب نصیرپور / مسعود کرامتی / محمدرشنو / حسن زارعی / سپیده اعلایی / آرمیک قریبیان / فاطمه نیشابوری / حمیده حیمدی / کاظم ابراهیمزاده / حمیده حمیدی / شکوفه موسوی / مبین رستگار
فیلمبردار: روزبه رایگا
تدوینگر: محمدرضا مویینی
شرکت تولید: استودیو کتارا
توزیعکننده: بلو فاکس
مدت زمان: ۱۰۷ دقیقه
ساخت کشورهای: ایران و قطر
زبان: فارسی
تأثیرپذیری و الهام گرفتن شخصیتهای داستانی از حیوانات نکتهی جالبی است که میتواند بحثهای جامعهشناسی و روانشناختی را دربر داشتهباشد.
رابطهی انسان با موجودات زندهی دیگر، خاصه جانوران، رابطهای دیرپا، پیچیده و گستردهای است.
مراد از طرح این موضوع الهام گرفتن و تأثیرپذیری از رفتار جانداران به ویژه جانوران (بهخاطر قرابت بیشتر به انسان) بر رفتار و سبک زندگی انسان است.
الهام گرفتن از جانوران میتواند بهصورت متداول برای فرد یا گروهی از انسانها اتفاق بیفتد و رفته رفته تبدیل به یک نوع سبک زندگی شود؛ یعنی نیرو و انگیزهای که شخصی از خود حیوان یا رفتارش (میتواند رفتارش در مقطعی خاص مدنظر باشد مثلا دفاع جانانهی پرندهای از جوجههایش در برابر هجوم مار، شاید پرنده در مواقع دیگر ابدا این زور و جسارت را نداشته باشد) میگیرد، در لحظه لحظهی زندگیاش جاری میشود، حتی میتواند این تداول مقطعی و در برهههای گوناگون باشد؛ یعنی شخص یا گروهی از انسانها فقط برای بخشی از زندگی خود این تأثیرپذیری را داشته باشند.
برای مثال میتوان به یک تیم فوتبال اشاره کرد.
میبینیم که ممکن است تیم فوتبالی برای نیرو گرفتن در جهت بُرد یک مسابقه خود را گلهی شیر بداند و بخواند و از رفتار پیروزمندانهی آنها تاثیرپذیرد و نمایش بهتری انجام دهد.
در بُعد فردی هم مثال سادهی آن میتواند الهام گرفتن یک کشتیگیر از مثلا پلنگ یا ببر باشد.
منظور از «تداول اما مقطعی بودن» را میتوان با این دو مثال بهتر بیان کرد؛
میبینیم که یک کشتیگیر میتواند تنها در بخشی از زندگی خود که مسابقه است از چالاکی و قدرت پلنگ نیرو بگیرد، که نشان از مقطعی بودن آن است اما متداول است چون مسابقات متعددی خواهد داشت.
در فیلم اورکا ساختهی سحر مصیبی و بازی ترانه علیدوستی که بر اساس واقعیت از روی زندگی ورزشکاری به نام الهام اصغری ساخته شدهاست، چنین تاثیری از جانوران بر روحیه و رفتار نقش اول میبینیم، که به نوبهی خود میتواند بر بار هنری فیلم و سیر روایت بیفزاید و تکنیکی است جالب برای پررنگ کردن تلاش قهرمان برای نیل به مقصد، خواه در واقعیت این اتفاق افتاده باشد یا نه سَوای مسئلهی هنر خاصه سینماست.
نکتهی جالب و حائز اهمیت در این فیلم این است که این تأثیرپذیری و الهام گرفتن از حیوانات در اینجا به صورت آنی اتفاق میافتد.
نقش اول داستان بدون شناخت و داشتن زمینه قبلی از پستانداری آبزی به نام اورکا، تاثیر میپذیرد و به نیرو و انگیزهاش میافزاید.
اگرچه در میانههای داستان زن بلوچی الهام را به اورکا تشبیه میکند جنگجو و دلرحم، اما تاثیرگذاری اورکا بر الهام به یکباره و در نقطهای حساس است.
از این تاثیر مثبت نه فقط در ورزش بلکه در زندگی شخصیاش نیز بهره میجوید و خلا ای که داشته با این روحیه پُر میکند.
میبینیم که بیباک به مقابله با شوهر سابقش میرود پس، تاثیر اورکا در این مرحله پر رنگتر است.
باید در نظر داشت همانطور که این نمادها در عرصههای مختلف هنر به ویژه شعر، گاهی به دست افراد ناپختهی مدعی هنر به ابتذال کشیده میشود و برداشتی دمدستی را به همراه دارد، در سینما چنین رخ ندهد. چراکه اتفاقا در سینما زمینهی چنین ابتذالی بیشتر فراهم است به این خاطر که در سینما مجموعه از عوامل در ارائهی اثر دخیل است.
مثلا برای جلوگیری از شعارزدگی اثر بهتر بود الهام حین شنا و ثبت رکورد حرفی از لباس گله گشادش که مانع شنای بهتر او می شد، نمیزد چراکه مخاطب آنرا به خوبی حس میکرد و تاثیر این حس خیلی بیشتر از بازگو شدنش بود.
———————
امیرحسن خاکشور؛ متولد ۱۳۷۸ در تربت حیدریه، شاعر، نویسنده و علاقهمند به سینماست. خاکشور مهندس بهداشت محیط (HSE) است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید