سرزمینِ من
بدون آنکه دلت سرزمینِ من باشد
بدون آنکه صدایت طنینِ من باشد
بدونِ آنکه شروعی بر این غزل باشی
و یا کلامِ خوشت دلنشینِ من باشد
شروع کرده ام اما بدونِ دل بستن
که این نبودنِ تو همنشینِ من باشد
ترانه ای که بدونِ بهانه می رقصد
که در فضای دلت جانشینِ من باشد
چمن چمن نرسید از کویرِ باورِ تو
که غنچه های گُلت در زمینِ من باشد
بگو که باغ من از جویبارِ خاموشی است
گُلی نداده که تا یاسمینِ من باشد
به ارغوان و اَقاقی بگو که غمگینم
نگو که باغ و بهشتِ برینِ من باشد
چگونه برکه بدون نگاهِ ماهِ تو باز
تواند او که شبی بهترینِ من باشد
ثمر ثمر نگرفتم اسیرِ پاییزم
بدون آنکه دلت سرزمینِ من باشد !!
#هدیه_سلیمانی
#ه_د_ی_ه_سلیمانی
تعداد بازدید: ۱۴۶