Advertisement

Select Page

در خیل عشق ورزان

در خیل عشق ورزان

در گرامی داشت خاطره‌ی ماندگار شاعر عشق ورز : علی شاه مولوی       

در سوک عشقبازان تاکی توان نشستن

برخیز و آتشی کن، تاکی زخود گسستن

ما بی دلان عشقیم، دل در گرو نهاده

مستیم و می پرستیم، بردارجام باده

مستیم ما اسیران، بردل نهاده آتش

ترسم جهان بسوزد زین شعله های سرکش

زین شعله ی شب افروز دلها بسی بسوزد

وانگه جهان بسوزد چون شعله ها فروزد

برذخیز و آتش دل در رهروان فزون کن

تا عشق زنده ماند دلها تو غرق خون کن

رفتی و عشق ماناست تا مردمی است برپا

گیرم که رفت حلاج، دنیاست پر زغوغا

تا اخگری بسوزد، بس شعله برفروزد

آتش به جای ماند، چون عالمی بسوزد

در خیل عشق ورزان دیگر نخواهی آمد

تا مشعل تو بر جاست، نام تو زنده ماند

    (۱۹/۱۲/۹۲ (۲۰۱۴/ ۴/ ۱۰)

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights