نگاهی به برهنگی گلشیفته فراهانی از زاویهای دیگر
شهرگان: اشاره: در شماره مورخ ۲۰ فوریه ۲۰۱۵ مجله شهروند، مقالهای به نام ” گلشیفته فراهانی زنی برای همه فصول چاپشده بود که مقاله زیر با نگاهی به آن مقاله، برهنگی گلشیفته فراهانی را از زاویه دیگری بررسی میکند.
ما ایرانیها متخصص از کاه کوه ساختن، اسطورهسازی و مفهوم تراشی برای هر کس و هر پدیدهای هستیم. در مقابل واکنش اعتراضی عدهای در مقابل برهنگی گلشیفته فراهانی، عدهای دیگر از آنطرف بام افتاده و برای برهنگی او معنی تراشی فرامتنی کرده و به او لقب “زنی برای همه فصول” دادهاند.
آیا نویسنده محترم آن مقاله به مفهوم جملهای که برای تیتر خود انتخاب کرده، نیک اندیشیده است که زنی با برهنه شدن، به هر دلیلی چرا چنین بایستی در صدر بنشیند؟
همانطور که توضیح خواهم داد در پشت برهنگی گلشیفته نباید به دنبال یافتن مفهومی خاص بود. خود وی نیز هرگز توجیهی فمینیستی، اعتراضی، فرهنگی و یا سیاسی برای کار خود ارائه نداده است.
وی زنی است جویای نام و پیشرفت. برای گرفتن نقش در سینمای کنونی خارج از مرزهای ایران، بیپروایی و برهنگی شرط اصلی است. گلشیفته راه را بهخوبی شناخته است، میخواهد در سینمای روز جهان ایفای نقش کند و نقشهای سینمایی ارزنده به دست آورد، پس باید خود را مطرح کند.
ورود گلشیفته به سینمای جهان با ایفای نقشی در کنار لئوناردو دی کاپریو آغاز شد. فیلم Body of Lies به کارگردانی ریدلی اسکات که داستانش در عراق پس از تهاجم آمریکا میگذشت. گلشیفته در این فیلم نقش یک پرستار بومی را بازی میکرد که در طول فیلم نیز حجاب بر سر داشت. نقشی که کاملاً با معیارهای ظاهر شدن زنان در فیلمهای ایرانی همخوانی داشت. اما مگر برای بازیگری به نام گلشیفته فراهانی، یافتن دوباره چنین نقش پاستوریزهای در سینمای روز جهان امکانپذیر بود؟
گلشیفته پس از ظاهر شدن در فیلم ریدلی اسکات و بازگشت به ایران بازجویی شد و برای خروج او از کشور ممانعت به عمل آمد. گلشیفته بعدها گفت که در همان زمان نقش اول زن فیلم Prince of Persia به وی پیشنهادشده ولی بهواسطه محدودیت ایجادشده برایش، نتوانسته از کشور خارج و بازی در این نقش را ازدستداده بود. پسازاین اتفاق است که “میم” درخت گلابی داریوش مهرجویی تصمیم گرفت که نگذارد دیگران برایش تصمیم بگیرند و مانع پیشرفتش شوند. عزم مهاجرت کرد و رفت که بماند. ماندنی با تن دادن به قواعد حاکم بر سازوکار سینمای جهان، سینمای ایران دیگر برای او حکم یک حوضچه را داشت، میخواست به دریا بپیوندد.
[image src=”http://shahrgon.com/fa/wp-content/uploads/2015/02/Golshifteh-Farahani-e1391690554691.jpg” width=”520″ title=”گلشیفته فراهانی” lightbox=”yes” frame=”light” align=”center”]
تحلیلگرانی که از برهنگی گلشیفته ذوقزده شده و او را در نقش زنی برای تمام فصول مجسم میکنند ظاهراً به بیراهه میروند.
نکتهای که ستایشگران برهنگی گلشیفته فراهانی عامدانه در نظر نمیگیرند آن است که وی برای برهنه شدن در مقابل دوربین فیلمبردار و عکاس پول میگیرد. مجله فرانسوی برای چاپ عکس برهنه او بر روی جلد و صفحات داخلی مجله به او پول داده است. چرا کسانی که از برهنگی گلشیفته تأویلهای فرامتنی میکنند و او را تابوشکن خطاب میکنند، از وی نمیپرسند که آن مجله و عکاس معروف برای گرفتن عکسهای برهنه، به وی چقدر پرداخت کردهاند؟
این یک بازی برد برد برای گلشیفته هست، هم پول کافی میگیرد و هم مطرح میشود و هم شانس گرفتن نقشهای سینمایی بیشتری را پیدا میکند.
عمل گلشیفته را باید در جغرافیایی خارج از جغرافیای ایران و سینمای آن تحلیل کرد. اگر جغرافیای ایران را از برهنگی گلشیفته حذف کنیم آنگاه تشبیهاتی از قبیل زیر دیگر بیمفهوم جلوه میکنند:
“گلشیفته فراهانی اما آگاهانه بدن خود را برای تابویی به رخ میکشد که به مرض مزمن جامعه ایرانی بدل شده است.”
البته درجاهایی نیز گلشیفته به یکی از رهروان پیشرو جنبش سبز نیز تشبیه شده است که دیگر آسمان را به ریسمان بافتن بیشتر شباهت دارد.
این تابوشکنی درزمینهٔ برهنگی که ظاهراً به مد روز تبدیلشده و همچنین ارتباط دادن آن به جنبش سبز در فیلمی به نام ” رز سرخ” به کارگردانی سپیده فارسی که مقیم فرانسه است و اخیراً به نمایش درآمده، جلوه بیشتری مییابد. در این فیلم که در حواشی وقایع سال ۱۳۸۸ در تهران میگذرد به رابطه عشقی و اروتیک یک دختر جوان و مرد میانسالی میپردازد. فیلم دارای صحنههای عریان و هماغوشیهای اروتیک بیپروایی است. بازیگر زن اول فیلم که تماشاگران شاهد نمایش عریان بدن وی و همچنین بازی او درصحنههای اروتیک هستند، مینا خسروانی نام دارد که بازیگر سینما، تلویزیون و تأثر ایران است که به دلیل شناخته نبودنش برای تماشاگر عام، عریان شدن و بازی او درصحنههای بیپروا، جنجال خبری همچون گلشیفته فراهانی ایجاد نکرده است. درحالیکه او هم بازیگر زن جوانی است که سوابق بازیگری در سینما، تلویزیون و سینمای ایران را دارد و در فیلم یک کارگردان ایرانی برهنه شده و آنچنان صحنههای اروتیکی بازی کرده که در هیچ فیلم ایرانی دیگری تاکنون چنین صحنههایی مشاهده نشده است. اما جالب است که کار او واکنشهای مثبت و منفی مشابه گلشیفته فراهانی برنیانگیخته است.
[image src=”http://shahrgon.com/fa/wp-content/uploads/2015/02/332224_6.jpg” width=”500″ title=”مینا کاوانی (خسروی)” lightbox=”yes” frame=”light” align=”center”]
از طرف دیگر واکنش اعتراضی به برهنگی گلشیفته از سوی ستایشگران او به دورویی مردم اعتراضکننده تعبیر شده است. ازنظر من همانطور که عریان شدن گلشیفته را بایستی در جغرافیای خارج از ایران بررسی و از اقدام او متعجب نشد و برهنگی او را فقط در حیطه شغلی او مدل – بازیگر ارزیابی کرد، از طرف دیگر نیز واکنش به عریان شدنش از سوی مردمی که او را همواره پوشیده و در فیلمهای پاستوریزه ایرانی دیدهاند نیز بایستی طبیعی تلقی شود. اگر به سابقه کار وی در ایران و شروع فعالیت سینماییاش در نوجوانی در فیلم درخت گلابی داریوش مهرجویی و همچنین سابقه خانوادگی گلشیفته، که خواهرش شقایق فراهانی در ایران بازیگر و پدر آنها بهزاد فراهانی است (بازیگر و نویسنده کهنهکار تئاتر، سینما و تلویزیون که سابقه فعالیت سیاسی چپ را نیز در کارنامه خود دارد) توجه شود آنگاه چنین واکنشهایی غیرطبیعی جلوه نخواهد کرد.
هنوز هم در جامعه غرب که دیگر حساسیتی به برهنگی ندارد، ظاهر شدن عریان هنرپیشه و یا خوانندهای که سابقه کار اروتیک ندارد بر روی جلد مجلات خاص مانند playboy با بمب خبری همراه است. در سال گذشته اجرای اروتیک Miley Cyrus خواننده و بازیگر جوان آمریکایی در شب اهدای جوایز MTV سروصدای زیادی به پا کرد. حضور این بازیگر، خواننده در مجموعه فیلمهای Hannah Montanah دیسنی که برای رده سنی کودک و نوجوان ساخته میشد یکی از دلایل این حساسیت بود. درحالیکه حضور اروتیک مثلاً خوانندهای مانند Lady Gaga در اجراهایش هیچ حساسیتی ایجاد نمیکند.
برهنگی گلشیفته فراهانی نه تعجببرانگیز است و نه شایسته تقدیر. از آنطرف نیز واکنش اعتراضی به عریانی او نیز نه قابل دفاع است و نه مستحق نکوهش. هر پدیدهای را در جغرافیای وقوع آن و با توجه به چرایی آن بایستی بررسی کرد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید
شاید که نویسنده این متن، امید حبیبی نیا را نمی شناسد که اهل اغراق و مبالغه و تعارف نیست و شاید متن آن یادداشت را به خوبی نخوانده و شاید خودش بدجوری آش را شور کرده که از قول نویسنده چیزی را به متن اضافه می کند که مخالف نظر او است مثلا در مورد آن چه وی از آن با عنوان جنبش سبز یاد کرده، شاید هیچ وقت آن بخش از متن را در باره هشدار گلشیفته فراهانی به لزوم مرزبندی با اصلاح طلبان در جنبش «اعتراضی» (ونه سبز!) را نخوانده و یا شاید آن معرفی مراسم سزار را هم ندیده باشد یا کارهای دیگر گلشیفته فراهانی…
بهرحال شاید بهتر باشد قبل از دست به قلم بردن در نقد نظری، پایه های نظری آن متن را به خوبی شناخت و در باره آنها به بحث پرداخت نه آنکه متن «نقد» به آسمان و ریسمان بافتن و فقط حرف زدن برای حرف زدن شبیه شود!
بسیار از نقد زیبا و بجای شما لذت بردم.آنگونه که انگار کسی دقیقا حرفهای انباشته در گلوی مرا می نگارد…برقرار باشید