شعری از سپیده جدیری
تقدیم به مصطفی عزیزیِ نویسنده، که “رؤیای بازگشت به تهران”ام با هشت سال حکم حبساش تاخت زده شد.
بعد
به سنگترین جای روی دیوار فکر میکنم
و میروم.
قلب
قلب
قلب
قلبِ تهران است فقط
و شکل به جای اینکه قرمز باشد
تماماش به درد میخورَد
و بعد که مثل خوابی بزرگ به صدایت گوش میدهم
و مثل خوابی بزرگ به صدایم گوش میدهی
قلب
قلب
قلب
قلبِ تهران است فقط
صدای حرفهایت کم است
بی رنگ و رو به شمار میآیم
که به یاد میآورَد
که به یاد میآورَد
قلب
قلب
قلب
قلبِ تهران است فقط
شهریست شهریست در دوردستِ غم
تک به تک، روزهایت را میخوانم و میفهمم.
_____
پانوشت: دو سطر آخر را نه به صورت شعر، که به صورت آواز بخوانید.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سپیده جدیری؛ شاعر، مترجم، روزنامهنگار و بنیانگذار جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) است. نخستین کتابش، مجموعه شعر «خوابِ دختر دوزیست» است. دومین مجموعه از اشعار جدیری با عنوان «صورتی مایل به خون من» به چاپ رسید و «دختر خوبی که شاعر است» مجموعه شعر دیگر اوست. تازهترین کتاب منتشر شدهاش در ایران مجموعه شعر«وغیره . . .» است.
از سپیده جدیری همچنین مجموعهی «منطقی» که داستانهای کوتاه او را در بر میگیرد به چاپ رسیده است. او دو ترجمه از اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را نیز زیرچاپ بردهاست.