چند شعر از عبدالقادر سعید
۱-
سنگ!
تاریخ روی هم گذاشتن
سکوت است
۲-
نمی دانم:
چندازکبوتررنگین ام
پرمی گشاید؟
اما همیشه عادت کرده ام
درگه قفس دل را
بازبگذارم
۳-
رمزیافتن
کلیدزندان غریبی
تنهاغربت نشینان می دانند
۴-
درتنهایی
به همدیگرمی اندیشیم
درکنارهم نیز…
به تنهایی؟!
۵-
هیچ کس همچون بازرگانان
به زنهایشان نمی اندیشند
که ازآنان دورمی شوند
هیچ کس همچون زن بازرگانان
به تنهایی نمی اندیشند
که درکنارشوهران شان
چرت می زنند؟!
۶-
روزگاری علم وتکنولوژِی
موج صداهارا
ازهم تشخیص می دهد
می داند:
که اززبان من
نام تو
بیش ازهمه نام های مقدس
روی زمین
بیشترجاری شده
۷-
مادرم نان پز خانه ها بود!
او آن داستانهارا می داند:
که چقدربی احترامی
به نان می شود
۸-
زندگی ام برای همین
تلخ است
چون که شیرینی تو
یادآورم می شود
که اکنون
قادرنیستم بچشمش
۹-
ازمهربانی ات شگفت زده ام
که تنها…
انتقادازاشتباه بستن
دگمه ی پیرهن ام نیزمی گیری
۱۰-
آژیرکارخانه ها
زنگ زدن دل سرمایه داران است
که این چنین …
تند می نوازند
۱۱-
تاریخ فقر
برمی گرددبه کشف
جاپای نخستین انسان روی زمین
برروی سنگ
۱۲-
خواهرم!
خانه هاراتمیزمی کرد
امابخاطربوی چرکین دل زنگاربسته شان
ازکارش دست کشید
وهمکنون بیکاراست؟!
…………………………………………………
۱-
به رد
میژووی که له که بوونی
بیده نگییه
۲-
نازانم:
چه ندبالنده ی ره نگینم ده فری؟
به لام راهاتووم هه میشه
ده رگای قه فه زی دل والاکه م
۳-
نهینی دوزینه وه ی
کلیلی زیندانی غه ریبیی
ته نها غه ریبه کان دیزانن
۴-
له ته نیاییدا
بیرله یه کترو
له کن یه ک…بیر
له ته نیایی ده که ینه وه
۵-
که س هینده ی بازرگانه کان
بیرله ژنه کانیان ناکه نه وه
که لییان دوورده که ونه وه…
که س هینده ی ژنی بازرگانه کان
بیرله ته نیایی ناکه نه وه
که له پال میرده کانیاندا
خه وده یان باته وه!
۶-
روژگاریک زانست
شه پولی ده نگه کان جیاده کاته وه
ده زانیت له زاری منه وه ناوی تو
له هه موو شته پیرزه کانی
سه رزه وی
زیاترهاتووه
۷-
دایکم نانکه ری مالان بو
ئه و..ئه وچیروکانه ده زانیت
چه ندبیریزی به نان ده کریت
۸-
ژیانم بویه تاله
چونکه…
شیرینییه کانی توم بیردینیته وه
که ئیستاناتوانم:بیانچیژم
۹-
به میهره بانیت سه رسامم
که ته نانه ت
ره خنه له به هه له داخستنی
قوپچه ی کراسه که شم ده گریت
۱۰-
ئاژیری کارگه کان
زه نگی دلی سه رمایه دارانن
واتوندلیده ده ن!
۱۱-
میژووی هه ژاری
ده گه ریته وه بودوزینه وه ی
شوین پیی یه که م مروفی سه رزه وی
له سه ربه رد
۱۲-
خوشکه که م!
پاککه ره وه ی مالان بوو
له به ربونی دله ژه نگاوییه کان
وازی له کاره که ی هیناوو
ئیستابیکاره؟!
ـــــــــــــــــــــ
عبدالقادر سعید؛ شاعر معاصر کرد
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید