Advertisement

Select Page

آزاده خانم و نویسنده‌اش را

آزاده خانم و نویسنده‌اش را
گوشی بلند شود ای وای ای وای بچسبد ای وای ای وای کران به کران برای هرجورش دیر ناجورش

محمد آزرم

محمد آزرم متولد تهران است و از سال ۱۳۷۱ به طور حرفه‌ای در حوزهٔ ادبیات در مطبوعات قلم زده است. به تازگی کتاب شعری از او با نام «هوم» توسط انتشارات بوتیمار در ایران منتشر شده که گزیده‌ای از شعرهایی را در بر می‌گیرد که در خلال سال‌های ۸۴ تا ۸۸ سروده است. محمد آزرم پیش از این کتاب «عکس‌های منتشر نشده» (گزیده‌ای از سروده‌هایش در خلال سال‌های ۷۲ تا ۷۶) و کتاب «اسمش همین است محمد آزرم» (گزیدهٔ شعرهایش در سال‌های ۷۶ تا ۸۱) را در حوزهٔ شعر تجربی منتشر کرده است. از او مقالات بسیار متنوع و متعددی در دههٔ اخیر در زمینهٔ تئوری ادبی به چاپ رسیده که از آن جمله است:
– نظریه‌پردازی شعر «متفاوط» به عنوان موقعیت جدیدی در شعر نوشتاری؛
– خوانش انتقادی شعر پس از نیما به ویژه چهره‌های شاخص جریان شعر نیمایی؛
– توضیح و تبیین مفهوم پرفرمنس یا اجرا در نوشتار.

او تا به حال کارگاه‌های متعددی نیز در زمینهٔ بداهه‌نویسی شعر برای دانشجویان ایران و همچنین مراکز غیردولتی برگزار کرده است
[معرفی از سپیده جدیری]

 

گوشی بلند شود ای وای ای وای بچسبد ای وای ای وای کران به کران برای هرجورش دیر ناجورش دیر فعلاً مشخصات را مث این که بگوید و قابل حذف بماند درثانی به مراتب درد می‌آید به مراتب م به مراتب با مث این که مرتب از سه چشم باز ای وای آهان و همین کامل با تمرکز کامل به صدای نسبتاً بلند کامل آهان و همین چی شده سه کامل از کلمات ناهرجورش چی شده صوص صوص برای تمرین می‌مرگاند برای تقویم بدا بدا شخصاً از اعماق با تمرکز بلند شود ای وای ای وای علی‌الخصوص کامل و یا غیرمحاله آهان و همین معلومه که خیالیه معلومه به صدای نسبتاً مگه من چرا پلک چپت و تو نیستیم جمعیتی در معیت دنج به تعداد دستورها اقسام اقسام مرده چرا کامل یکی بود یکی می‌پرد چرا غیر خدا شخصاً از اعماق هیشکی نبود به صدای علی‌الخصوص ای وای ای وای کران به کران اسمش بود عام بر شما بلند شود بخواند شما بگین من غیرمحاله یادم رفته بگوید اسمش بود در روابط نامشروح به مراتب جسمش نبود مث این که مث این که همین از اعماق به اضافه دنیا حتی خالی حتی محرز می‌رف این ور بدا بدا می‌رف اون ور من نسبتاً بلند غیرم همه‌جا شخصاً علی‌الخصوص هرجا غیرمحاله شما بگین بچسبد کامل یکی می‌پرد مشخصات یادم رفته با تمرکز و همین عکس به صدای نسبتاً هیشکی نبود جم می‌کرد غیر خدا عکسای شما بگین از همه‌جا می‌پرد گذران از آن‌جا که شن بر شرح شانه‌ها چرا فقط شما نیستین از فضای خالی از فضای فقط این‌ها محرز نیست از طریق آن چشم‌ها غیرم به هم می‌ریزین صات صات برآورده می‌شود بی‌فقط سه کامل صوص صوص و همین از فضای خالی به زبان بی‌زبانی با تمرکز می‌رف این به کنار نسبتاً می‌رف اون ور کمابیش شبی کمابیش کمی تا به آخر ویران‌کننده‌ای دارم اما نه در زمان حاضر دستور دادند از فضای خالی بگیر پخش و پلا این‌ها محرز نیست در اقصا نقاط زبان بزن و حذف کن از طریق آن چشم‌ها دستور دادند که این قبر اول قابل توضیح من درباره شما راه می‌روم و بعد قابل حذف درثانی درثانی احتمال‌های ما ادری‌های ابتدا همه جایم حرف می‌زد نترس هم یک تویی هم دو چیزی به مراتب عصری می‌یاد مث این که مث این که ای وای ای وای شناسنامه گرفتن برای مرده‌ها دستور دادند ولی دنیا نبود عکس گرفتن از به مراتب عمیق‌تر از خوابم برده عصری می‌یاد ادری‌های من است این گوش‌های بی‌مطابق در روابط نامشروح عصری ‌می‌یاد به نظر زیادی دنج به اضافه همه توضیحات و بی‌نظیر اگر نگویی بدا به حالت بدا اگر بگویی دارد برآورده می‌شود و توضیحات مربوط به توضیحات هم یک تویی هم دو از جایی به جادویی درباره شما چای می‌خورم ولی نه در زمان حاضر ما جمعیتی هستیم که دست روی دست ای وای ای وای من در قرن خودم تنها در کمابیش به تمامی در جایی که کمابیش تا به آخر عصری تاریخی توی کتاب‌های پران از جایی که تا به وقتم به تازگی در همین از اعماق عکس گرفتن از جمعاندنی لا به شرط کننده به مراتب بدا به حالت در اقصا نقاط زبان جایی که کمابیش این قبر از زبان خالی ولی دنیا عکس البته نه تقریباً در ثانی درثانی این به کنار برای مرده‌ها در قرن بعدی از شرح خود به زعم مدام نوشته می‌شوم به جهنمان البته نه تقریباً یکی نبود محرز نیست در شکاف گوش‌هاشان همیشه همین طور بماند باز باز کامل غیر خدا و حذف کن از طریق درثانی تا به وقتم غیرمحاله به جادویی درباره شما ای وای ای وای و قابل حذف نسبتاً بلند به هم می‌ریزین به اضافه توضیحات ولی نه در عمیق‌تر از خوابم عصری می‌یاد عصری‌ می‌یاد اقسام اقسام بر شما عام بر شما که بی‌نوعم به شما نه از خودم از چیزی انواعم که خوابم بگیرد همه را و بعدم بعد تاریخی توی کله‌ات بچپانی بی‌خود بس‌کنی اوناهاشم بس برای من تنها اگر از شرح خود برخیزند به مشروح دیگری دررسند و برهمنان کتاب‌های خود از برگ آن سازند و با نان در شکاف گوش نهند به زعم رومیان گویند در ابتدا گذرانند از این رو آن‌اند نام‌شان درآمد باز پران از جایی به جایی جهنمان یکی مدام دارد خودش را می‌داند نه از آن‌جا که شن آسایی در یادی نا از جاست از آن‌جا که کدام خودش را یکی می‌داند آن‌ هم حیثیتی از هر حیث بی حیث ساکت از شرح خود برخیزند به مشروح دیگری کدام یک چندتایی‌ست کشنده از سابق در مطابق مدی بر آن تصور نیست جز شانه‌هایم با نشانه‌هایم از اوایل تا اواسط اصلاً این طور نیست آتی کننده‌ی اعضاست باقی احتمال‌های ما باید از دیگران گاهی مال گاهی حتماً جمع می‌کند هستی را جمعاندنی لا به شرط از پنهان ما در ما با بعضی‌ها یکی‌تریم اما بی‌نفریم اغراقی در آسمان هستی آسمان هستی به شرط لا یکی مدام دارد خودش را به مشروح دیگری ادری‌هایش طی می‌کنند اوصاف چندتایی از اوایل به جهنم که ناپذیر شد جهان تصور نیست اعضاست جمعاندنی این طور با بعضی‌ها کاملاً دیگریم و یک نفریم دررسند و کتاب‌های خود را از برگ آن سازند به جهانم که ناپذیر جز شانه‌هایم باید ندارد آسمان ادری‌ترست شن کشنده‌تر جهان را بجهنمان در شکاف گوش‌هاشان پران از جایی به نامشان اواسط‌ روح از مشروح.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights