دو شعر از عباس فتحیزاده
۱
برای شکار لبخندی
راهی شدم
خیابان
پر بود از راهیانی چون من
نگاه های ناتمام
کاوشی بی فرجام
آنها
هلاک شده بودند ، پیش از من
فردا
دوباره خواهم آمد
زودتر از دیر شدن
۲
به زمین نگاه کن
آنجا که ایستاده ای
فاصله ات
برای بودن
همین قدر است
پرنده نیستیم که پرواز کنیم
جنبنده ایم با دو پای استوار
برای رفتن
همواره
یک گام در حرکت است
گامی سکون و پایدار
نبودن از آنِ کسی ست
که زایشی دوباره ندارد
آنکه بذر صلح می پراکند
همزیست جاودانگی ست
به درازای هر بهار