مختومقلی فراغی حریرِ سخن و پدرمعنوی ادبیات ترکمن شاعری که عشق پارهای از جانش بود «به زندگانی و میهن فراغی» تو ای سرزمین من، مرا از بادِ گدازنده بسانِ آهنی تافته درامان دار. برخیز، برجوش از ژرفنایم برآی، من سحرگاهان توام ای جان ِ جهان من، من …
بیشتر بخوانید