
شعری از سریا داودی حموله
«همهی رفتنها را برمیگردم»
Select Page
سریا داودی حموله | 14 آبان 1401
1 در کابوسی که نیستم زن هنوز زن است درخت می شوم میان دو...
سریا داودی حموله | 25 تیر 1401
و تو رفتی ما ماندیم و یک قابِ عکس و زنی که احتمالا دهانه ی اسبی را در دست دارد./ از مجموعه...
سریا داودی حموله | 14 تیر 1401
اگر دستی مشت شود دنیا به شکل من تغییر می کند دیواری از گوشه های خودم کم کرده ام آنچه نمی...
سریا داودی حموله | 6 تیر 1401
… موقعیت های عشق و انقراض… می توانست بدتر از این باشد تنها ببری منقرض شده باشم...
سریا داودی حموله | 27 خرداد 1401
عشق کلمه ی کوچکی است با نقطه های فراوان ما را به کدام نقطه خواهد برد؟ مجموعه شعر«شاعری...
سریا داودی حموله | 25 دی 1400
شعری از سریا داودی حموله اگر دستی مشت شود دنیا به شکل من تغییر می کند دیواری از گوشه...
سریا داودی حموله | 16 اسفند 1399
[show_avatar email=1175 align=left user_link=authorpage display=show_name avatar_size=200] سریا...
سریا داودی حموله | 15 اسفند 1399
در کابوسی که نیستم زن هنوز زن است درخت می شوم میان دو ویرگول ماه را از خود عبور می دهم ...
سریا داودی حموله | 27 آذر 1399
۱ ماهی ها در قرائت اول عمیق می خوابند وقتی می میرند از نسبت ما می پرسند نمی دانند همه ی زن ها یک...
شهرگان آدمین | 10 مهر 1399
بهانگیزهٔ انتشار آنتولوژی «شاعران فرامن» اثر سریا داودی حموله در آنتولوژی شعر شاعران فرامن...
سریا داودی حموله | 17 خرداد 1398
ما ناپدید شدیم، نمردیم اینجا هوا هنوز روشن است اینجا همیشه همانیم. نمی گریزیم از هم از آن...
سریا داودی حموله | 6 خرداد 1398
۱ خاورمیانه ام ادامه ی هر زنی به من می رسد زیبایی ام به هر طرف که بچرخد سربازان را به کشتن...
سریا داودی حموله | 25 دی 1397
۱ درخت زن کاملی ست به هر طرف که بچرخد ماه بی دلیل است! ۲ باد را در پیراهنش پنهان کرد...
سریا داودی حموله | 15 اردیبهشت 1396
خوانش«همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی»هادی ابراهیمی رودبارکیـ همیشه فصلی از سال/ دستهای/ به سمت جنوب...
سمیرا چراغپور | 11 اردیبهشت 1396
سریا داودی حموله شاعر، نویسنده و محقق کارنامهای از شعر، نقد و پژوهشهای مردم شناسی دارد. از...
سریا داودی حموله | 9 شهریور 1395
ـ در منابع و پژوهشهای مردم شناسی دورهٔ قاجار که محققان غربی در سرزمین بختیاری انجام دادهاند، نام...
شهرگان آدمین | 2 فروردین 1395
۱ دیگر نمی توانم در پیراهن تو سکوت کنم نامم را به زنی خواهم سپرد تا تب به جان علف ها بسوزاند به...