UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

دیپلماسی بهتر از بازدارندگی ناتو

دیپلماسی بهتر از بازدارندگی ناتو

 

گزیده‌ای از گفتگوی روزنامه اینترنتی نروژ با توربیورن یاگلاند

 Thorbjørn Jagland

 برگردان: عباس شکری

 

کاپلن دام (Nettavisen): توربیورن یاگلاند ۷۲ ساله تا کنون شغل‌های چشمگیری به عنوان نخست وزیر، وزیر امور خارجه، رهبر حزب کارگر، رئیس پارلمان نروژ، رئیس کمیته نوبل و دبیر کل شورای اروپا داشته است با روزنامه آنلاین نروژ در رابطه با انتشار سومین و آخرین بخش کتابش گفتگو کرده است.

یاگلند به صراحت درباره ناامیدی خود از عدم تلاش آمریکایی‌ها قبل از جنگ اوکراین، تلاش دبیرکل ناتو که روحیه جنگ‌افروزی را قبل از جنگ را بالا می‌برده است، مشاوران فوق‌العاده قدرتمند در حزب محافظه‌کار (Høyre) و… صحبت می‌کند.

یاگلاند همچنین دیدگاه خود را در مورد بازگشت احتمالی ترامپ، واداشته شدن نخست‌وزیر نروژ به کنار گذاشتن وزرای حزب کارگر از دولت، خطر جنگ بزرگ در خاورمیانه و “شکست در اوکراین” بیان می‌کند.

توربیورن یاگلاند

لحظه‌ای وحشتناک

توربیورن یاگلاند در کتاب «ده سال برای اروپا» که خاطرات زندگی سیاسی او است؛ در جلد سوم می‌نویسد؛ قاطعانه متقاعد شده بود که آمریکایی‌ها بار دیگر به کمک اروپا خواهند آمد و از جنگ اوکراین جلوگیری خواهند کرد.

او می‌گوید؛ مطمئن بود که ایالات متحده در نهایت به سیاست واقعی در قبال روسیه متوسل خواهد شد و مذاکرات را با مسکو برای جلوگیری از جنگ اوکراین آغاز خواهد کرد.

«پس از سال‌ها تجربه با رهبران کرملین، متوجه شدم که آنها همیشه می‌خواستند با آمریکایی‌ها مذاکره کنند. یکی از دلایل این بود که از این طریق آنها خود را در جهان سیاست و دیپماسی با ایالات متحده برابر می‌دانستند. دلیل دیگر این بود که آنها متوجه شدند که بالاخره این آمریکایی‌ها بودند که در ناتو تصمیم می‌گرفتند.»

یاگلاند اعتراف می‌کند که اشتباه کرده است و در کتابش می‌نویسد: «آمریکایی‌ها به ارسال پیام‌هایی مبنی بر تصمیم روسیه برای حمله به اوکراین بسنده کردند. آنها به رئیس جمهور اوکراین توصیه کردند که از کشور خارج شود.

او در بخش دیگری از این گفتگو می‌گوید: لحظه وحشتناکی بود. ما جنگی پیش رو داشتیم که هیچ کس نتوانست آن را متوقف کند. نهادهایی که ما در اروپا ایجاد کرده بودیم منفعل بودند. آمریکایی‌ها فقط مطمئن بودند که جنگ در راه است. آنچه در وجود من موج می‌زند این است که نمی‌توان به سادگی اعلام کرد؛ جنگ در پیش است و اجتناب ناپذیر. یاگلاند به نت‌آویسن می‌گوید اولین نکته و مورد مهم برای هر سیاستمداری جلوگیری از جنگ است.

ممکن است گفته شود تلاش برای جلوگیری از جنگ کارساز نبود، اما حداقل باید هر کاری انجام می‌شد تا از آن جلوگیری کنیم. او می‌گوید: من معتقدم از بسیاری از فرصت‌ها برای جلوگیری از آنچه در ۲۴ فوریه سال ۲۰۲۲ رخ داد سوء استفاده شد.

یاگلاند می‌نویسد: «دیپلماسی بهتر از بازدارندگی معروف ناتو عمل کرده است.» شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه دیپلماسی در مراحل اولیه، برای مقابله با مشکلات امنیتی باقی مانده پس از جنگ جهانی دوم، مؤثرتر بوده است.»

لینک عهدشکنی‌های ناتو در برابر روسیه: «Dette er myten om NATOs brutte løfter overfor russerne»

 

اعلام جنگ:

ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو تنها چند روز قبل از تهاجم گفت که همه چیز حکایت از حمله تمام عیار روسیه به اوکراین دارد.

یاگلند همچنین می‌نویسد که ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، به ایجاد روحیه جنگ‌افروزی در آستانه حمله روسیه کمک کرد: «دبیر کل ناتو با گفتن اینکه اوکراین عضو ناتو خواهد شد، روحیه را افزایش داد، اما افزود که ناتو در هیچ جنگی علیه روسیه شرکت نخواهد کرد».

 

شما نوشته‌اید که دبیر کل ناتو روحیه جنگ‌افروزی را بالا برد. منظورتان چیست؟

در کتاب، من فقط اشاره می‌کنم که در بیانیه اجلاس سران ناتو در سال ۲۰۰۸ اعضای ناتو به کل تحولات غم‌انگیز اروپا دست پیدا می‌کنید، اجلاسی که امید عضویت در ناتو را به اوکراین داد، اما اوکراین هرگز به آن نرسید. از آن زمان به بعد، سرنوشت اوکراین اساسا در دستان دیگری بود. وضعیت اوکراین هرگز واقعا مشخص نشد. درواقع باید گفت این بخشی از یک بازی ژئوپلیتیکی شد.

برای من لحظه عجیبی بود زیرا اگر فکر می‌کنید که شخص یا نهاد دیگری (نیابتیمترجم) برای هدف شما می‌جنگد، حداقل باید کاملا برای آن دفاع کنید. به باورم در وهله اول باید از شروع این جنگ جلوگیری می‌شد.

از چندین طرف گفته شده است که اوکراین در حال مبارزه است تا دموکراسی اروپایی پایدار بماند. در جریان نشست ناتو در بخارست در سال ۲۰۰۸، کشورهای عضو تصمیم گرفتند که اوکراین و گرجستان می‌توانند به عضویت ناتو درآیند. با این حال، ائتلاف دفاعی نتوانست دور هم جمع شود تا به این کشورها به اصطلاح (برنامه اقدام عضویت) بدهد.

در نشست سران ناتو در ژوئیه تابستان ۲۰۲۳، اوکراین همان وعده عضویت در ناتو را دریافت کرد که در نشست بخارست در سال ۲۰۰۸، اما هیچ جدول زمانی برای این که چه زمانی ممکن است رخ دهد، وجود ندارد.

یاگلاند در این کتاب می نویسد که این بدان معناست که مبارزه ژئوپلیتیکی بر سر اوکراین ادامه خواهد داشت.

در اجلاس سران ناتو در ماه ژوئیه، سران کشورها از یکدیگر به خاطر پیروزی بزرگی که در وارد کردن سوئد به این اتحاد بود، تمجید کردند. اما کشوری (اوکراین) که بیش از هر کسی نیاز به حفاظت داشت، حتی جدول زمانی برای دستیابی به عضویت‌اش دریافت نکرد.

توربیورن یاگلاند احتمال شکست در اوکراین را هم‌تراز با شکست در افغانستان می‌داند.

 

شکست در اوکراین

یاگلاند در این کتاب می‌نویسد که اگر جنگ در اوکراین به یک درگیری منجمد شده ختم شود، باید بتوان از اصطلاح «شکست»، برای آن استفاده کرد.

او با اشاره به جنگ‌های افغانستان، عراق و لیبی می‌نویسد: «شکست در اوکراین با سایر عملیات‌های نظامی بیست سال گذشته برابری می‌کند».

ناتو پس از ۲۰ سال حضور نظامی در افغانستان، بی هیچ دستاوردی خارج شد. جنبش بدنام طالبان تنها پس از چند روز قدرت را در سراسر کشور به دست آورد. عراق و لیبی نیز پس از مداخله نظامی غرب موفق به تبدیل شدن به دموکراسی نشده‌اند.

 

فکر می‌کنید رفتار غرب با اوکراین شکست خورده است؟

اگر یک درگیری منجمد، یعنی یک وضعیت حل نشده وجود داشته باشد، به این معنی است که اوکراین بخش بزرگی از خاک خود را در آینده قابل پیش‌بینی از دست داده است و درگیر چالشی بزرگ خواهد شد که به منابع عظیمی نیاز دارد. درواقع «جایگزین آن تلاش برای یافتن راه‌حلی بر اساس توافقنامه مینسک ۲ بود که منجر به این می‌شد که دو جمهوری جداشده در شرق بخشی از اوکراین باشند، اما در قالب یک فدراسیون یا اوکراین غیرمتمرکز.

توافقنامه مینسک ۲ بین روسیه و اوکراین در مینسک پایتخت بلاروس در فوریه ۲۰۱۵ امضا شد. به طور خلاصه، این توافقنامه مربوط به آتش‌بس و خودگردانی جزئی برای دونتسک و لوهانسک است.

منظورم این است که آن‌وقت اوکراین قلمرو خود را حفظ می‌کرد. اکنون گزینه جایگزین می‌تواند این باشد که آنها ۲۰ درصد از قلمرو خود را از دست بدهند. اگر آن را در مقابل یافتن راه حل از طریق مینسک دو قرار دهید، یک تراژدی است. او می‌گوید، اما چنین شد که؛ یا همه چیز یا هیچ.

 

گردانندگان چرخه‌ی جنگ قدرت زیادی دارند

یاگلند همچنین از افزایش تعداد کارشناسان ارتباطات، اتاق‌های فکر و شرکت‌های لابی در سیاست جهانی و نروژ انتقاد می‌کند.

اینان ارتشی از مردم را ایجاد کرده‌اند که به نظر می‌رسد طبقه جدیدی را تشکیل می‌دهند. آنها اغلب در همه نقطه‌های تقاطع به هم می‌رسند. او می‌نویسد این گونه رفتارها به راحتی می‌تواند رفاقت و خویشاوندی را توسعه دهد و اضافه می‌کند:

«فقط اشاره می‌کنم که سیاست بسیار بوروکراتیزه شده است، اما به‌جای تمرکز بر آنچه که باید در موردش ارتباط برقرار شود، یعنی خود سیاست، یک چشم‌انداز کلی، یعنی برقراری ارتباط، مرکز توجه می‌شود.

همه احزاب سیاسی افراد بیشتری را به خصوص در بخش ارتباطات به کار گرفته‌اند. در وزارتخانه‌ها، ادارات و سازمان‌های تجاری نیز همین اتفاق افتاده است. توده زیادی از مردم ایجاد می‌شود که بین نهادها، آژانس‌های ارتباطی و احزاب جریان دارند. یاگلاند می‌گوید در پایان این ارتباط‌ها، خط مهمانی لذت‌بخش‌تر می‌شود.

 

آیا مشاوران ارتباطات در دموکراسی امروزی قدرت زیادی دارند؟

بله، بی‌تردید. آژانس‌های ارتباطی نقش عمده‌ای در شکل دادن به ادراکات مردم دارند. می‌بینید که با سیاست‌های راست‌گرایانه همین به اصطلاح مشاورها سعی کرده‌اند داستانی خارج از واقعیت بسازند. حالا ممکن است خیلی موفق نباشد، اما در ابعاد کوچک و بزرگ هر روز این اتفاق می‌افتد و شوربختانه همه این را می‌دانند بی آن که به آن بپردازند.

 

در مواردی به سختی جرات فکر کردن دارم

دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا، چه در جریان مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۱۶ و چه در زمان ریاست جمهوری خود، چندین بار تهدید به خروج آمریکا از ناتو کرد. ترامپ در حال حاضر در چندین پرونده جنایی متهم است. با این وجود، او در نظرسنجی‌ها

موقعیت خوبی دارد تا بتواند در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده در برابر جو بایدن پیروز شود.

 

اگر ترامپ دوباره در سال ۲۰۲۴ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، برای جهان و غرب چگونه خواهد بود و چه نگرانی‌هایی برای شما ایجاد می‌کند؟

من به سختی جرات فکر کردن در مورد آن را دارم. فکر می‌کردم آمریکایی‌ها هر کاری می‌توانند برای توقف جنگ در اوکراین انجام دهند. من فکر می‌کردم که آمریکایی‌ها ترامپ را انتخاب نمی‌کنند. من اشتباه می‌کردم. اکنون فکر می‌کنم مردم آمریکا نمی‌توانند دوباره ترامپ را انتخاب کنند. اما، گویا مردم آمریکا می‌گویند می‌فهمند که می‌توانند دوباره ساده لوح و چشم آبی باشند.

من معتقدم آنچه در آمریکا و روسیه اتفاق می‌افتد پدیده‌ای است که اکنون در بسیاری از جاها شاهد آن هستیم. ناسیونالیسم کور. یک ناسیونالیسم وحشتناک در روسیه در حال گسترش است و ناسیونالیسمی وحشتناک که ترامپ از آن دفاع می‌کند. ما یک ناسیونالیسم وحشتناک چینی و یک ناسیونالیسم ترک داریم، همان پدیده‌ها، فقط با تعابیر و توضیحات کمی متفاوت.

بنابراین می‌توان گفت که یاگلاند عقاید روشنی دارد مبنی بر اینکه کشورهای اسکاندیناوی باید اطمینان حاصل کنند که بر نقش ناتو،  اکنون که فنلاند و در نهایت سوئد نیز بخشی از ائتلاف هستند – مهر نوردیک روی نقش ناتو بگذارند.

او می‌افزاید: به همین دلیل است که من معتقدم نروژ باید به اتحادیه اروپا بپیوندد. او می‌گوید اگر همه کشورهای شمال اروپا هم در ناتو و هم در اتحادیه اروپا باشند، می‌توانیم یک نیروی سیاسی مهم تشکیل دهیم.

ما علاقه‌مندیم که اروپا با آمریکا رابطه معقولی داشته باشد، اما باید نگران این باشیم که اروپا بتواند نقش مستقل‌تری در مقابل آمریکایی‌ها ایفا کند، زیرا می‌بینیم در آمریکا چه می‌گذرد. موضوع مهم دیگر این است که ارتباط اروپا با چین و روسیه چگونه است.

به طور روشن بگویم که ممکن است ترامپ انتخاب شود، اما مهم‌تر این است که ما باید اروپایی قوی داشته باشیم تا کاملا به آنچه که سیاست‌مداران آمریکایی ممکن است بیاورند یا انجام ندهند وابسته نشویم.

[…]

 

خطر جنگ منطقه‌ای؟

بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان نگرانند که جنگ جاری بین اسرائیل و حماس در نوار غزه به یک جنگ بزرگ منطقه‌ای تبدیل شود. ترس این است که هم بازیگران دولتی و هم غیردولتی در درگیری دخالت کنند – از جمله ایران و شبه نظامیان حزب‌الله لبنان.

خود جو بایدن رئیس جمهور آمریکا هفته گذشته از اسرائیل دیدن کرد. ایالات متحده همچنین دو ناو هواپیمابر را برای نشان دادن قدرت نظامی برتر خود به منطقه فرستاده است.

 

فکر می‌کنید این خطر وجود دارد که جنگ بین اسرائیل و حماس به یک جنگ بزرگ منطقه ای تبدیل شود؟

واضح است که آمریکایی‌ها این خطر را می‌بینند و برخلاف آنچه من در آستانه جنگ اوکراین دیدم، آنها سعی می‌کنند از توسعه یک جنگ تمام عیار جلوگیری کنند. آنها نشان می‌دهند که ابزارهای قدرتی دارند که ممکن است دیگران را محدود کند. او می‌گوید: «اما مطمئن نیستم، زیرا آموزه‌ی تاریخی این است که کسی که حرکت می‌کند، ممکن است زمین هم بخورد.

 

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

عباس شکری روزنامه نگار، نویسنده، مترجم آزاد پژوهشگر خبرگزاری نروژ و موسس نشر آفتاب در نروژ است. او دارای دکترا در رشته‌ی «ارتباطات و روزنامه نگاری» است که اینک همکاری خود را با سایت شهرگان آغاز کرده‌ و آثار او همچنین در نسخه چاپی شهرگان نیز منتشر می‌شود.

تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: