UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

بیانیه جمعی هنرمندان، نویسندگان و شاعران پادحاد واقعی‎

بیانیه جمعی هنرمندان، نویسندگان و شاعران پادحاد واقعی‎

امروز زیر بارانی خیس می شویم که واقعی نیست؛ مثل پوست کندن میوه‌ای تراریخته، یا رئیس جمهوری که کلید غیر واقعی‌اش را از تلویزیون در چشمان ما فرو می‌کند. امروز بیلبورد‌های تبلیغاتی تصاویر هایپر رئال خود را بر سر ما گذاشتند و انگار خیال برداشتن آنها را ندارند. سایت‌های اینترنتی نشانه‌های تمامی بیماری‌ها را جوری در هم ریخته‌اند که حتی پزشکان هم نمی‌دانند چه مرگ‌مان شده است! امروز حتی تمام نشانه‌های روانی ما دچار انفجار درون‌ریز شده‌اند. امروز روان‌شناسان نیز از این اتفاق گیج و منگ شده‌اند، چرا که اضطراب‌های کاذب و افسردگی‌های شدید به‌جای آنکه برچیده شوند فراگیر شده‌اند. امروز اشیاء خارج از ما ارتقا می‌یابند اما ما دچار توهم پیشرفت می‌شویم. دیدگاه‌های فمنیستی پسر فقیر در شبکه‌های اجتماعی، به‌جای دختری پولدار شریک جنسی-مجازی دختر لزبین است. ادبیات و هنر یک شبه جایگاه افراد حرفه‌ای می‌شود که تا دیروز لقب هنرمند و شاعر به نامشان چسبیده نبود.  دال‌های بی مدلول‌شان را به خوردمان می‌دهند. امروز ابتذال زیباشناسانه می‌شود و با تولید نشانه برای آن در چارچوب هنر و ادبیات قرار می گیرد! اما چگونه می توان آن را از امر واقعی جدا ندانست؟

واقعیتی که امروز بیشتر می‌توان به آن استناد کرد شاید این باشد که جهان امروز ما از حاد واقعیتی که ژان بودریار از آن سخن می‌گفت حاد واقعی‌تر شده است، و ما همچنان در سایه اکثریت خاموش هستیم، اکثریت خاموشی که به زعم بودریار “‌همچون حیوانات زبان بسته‌اند و سکوتشان به سکوت آنان می‌ماند، (البته با اطلاعات غیر‌واقعی که بر سر آنان فوران می‌کند معادل آزمون وار حیوانات آزمایشگاهی هستند) آنان نه می‌گویند حقیقت نزد چپ است و نه می‌گویند نزد راست، نه انقلاب را ترجیح می‌دهند و نه سرکوب را. اکثریت خاموش اصلاً حقیقت و خردی ندارند. هر صفت خود‌خواسته‌ای را می‌توان به آنها نسبت داد چرا که اصلاً وجدان و ناخودآگاهی ندارند.”

این سکوتی تحمل ناپذیر است که پس از بودریار بفهمیم اکثریت خاموش اصلاً هیچ سایه‌ای ندارند و ما همچنان در کنار آنها داریم سکوت می‌کنیم.

آری امروز ما در وضعیتی حاد واقعی بسر می‌بریم وضعیتی که شاید هیچ راه گریزی از آن نیست. اما وجدان بیدار ما تنها بازمانده از واقعیت است که ما را در قبال سکوت‌مان در این وضعیت حاد واقعی آزار می‌دهد. ما در پی معنایی هستیم که به ما می‌فهماند که ما بسته‌بندی‌های شیک حاد واقعی را می‌خریم یا محتوای آن بسته بندی را؟  تصاویر حاد تبلیغاتی زیبا را می‌خریم یا کالایی نامرغوب را؟ تحلیل‌ها و مستندات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… را که ما می‌خواهیم مصرف می‌کنیم یا آنچه را که قدرت‌ها و سرمایه‌داران می‌خواهند به خورد ما می‌دهند؟ اصلا آنچه را که تقاضا می‌کنیم، ما تقاضا کرده‌ایم یا این تقاضا را برای ما تولید کرده‌اند؟
امروز امر حاد واقعی به مثابه شعبده و حقه است و اکثریت خاموش به مثابه کسانی که به حقه‌بازان و شعبده‌بازان پول می‌دهند تا حقه و شعبده‌هایشان را به جای امر واقعی مصرف کنند و از مصرف آن حقه‌ها لذت هم می‌برند.

ما هنرمندان، نویسندگان و شاعران پاد حاد واقعی، از درون زندانی با وضعیت حاد واقعی در جهان و در واکنش به آن، معنا‌هایی را بوسیله آثارمان بازنمایی می‌کنیم تا اکثریت خاموش را از این حقه‌بازی‌ها آگاه کنیم، شاید متوجه شوند آنچه را که مصرف می‌کنند و از آن لذت می‌برند حقه‌های حاد واقعی این جهان است و نه اموری واقعی؛ و این ایستادگی و اعتراض ما در برابر امور حاد واقعی که باعث ضرر و زیان رساندن به اکثریت انسان‌ها می‌شود، وظیفه انسانی ماست.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: