UA-28790306-1
تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

ریشه و معنی نام “شهر کهنِ تروی”

 

    مقدمه‌:

    نام “تروی” (Troy) از دو بخش “ت” (T) و “روی” (Roy) تشکیل شده است. بخش “روی” (Roy) در این نام به معنی “مظهرآب” است. این “مظهرآب” بر اساس شواهد و قرائنی که ارائه خواهد شد یا “چشمۀ آبگرم” (Hot Spring) و یا “رود” (River) می‌باشد.

تاریخچۀ شهر کهنِ “تروی” (Troy) یا “ترویا” (Troia) ترکیه:

   “تروی” (Troy) یا “ایلیون” (Ilion)، یا “ایلیوم” (Ilium)، یا “ترویا” (Troia) و یا “تروویزا” (Truwisa) که به ترکی “تروا” (Truva) یا “ترویا” (Troya) گفته می‌شود، شهری کهن مربوط به عهد مفرغ بوده است. این شهر را محل رخداد نبرد اسطوره‌یِ “تروجان” (Trojan war) گفته‌اند[۱] . شهر “تروی” در محل شهر امروزی “حصارلیک” (Hisarlik) در ٣٠ کیلومتری جنوب غربی “جناق قلعه” (Ҫanakkale) قرار داشته است.

تصویر شمارۀ ١: موقعیت شهر کهنِ “تروی” بر پهنۀ کشور ترکیه و نسبت به شهر “جاناق قلعه” (anakkaleҪ) در تصویر نشان داده شده است.

تصویر شماره۲: نمونه‌ای از “اسب تروجان” که در اسطورۀ “نبرد تروجان” (Trojan War) آمده است.

   شهر کهنِ تروی در اوائل دورۀ مفرغ  و در حدود ٣٠٠٠ سال پیش از میلاد، مسکونی شده و بارها در طول پیش از ۴٠٠٠ سال عمرِ خود چندین بار ویران گشته و دوباره آباد شده تا اینکه بالاخره در عهد حکومت بیزانس (روم شرقی) متروکه شده است: بطوریکه حتی  محل این شهر نیز از خاطره‌ها زدوده گردید. این فراموشی در حدی بود که دانشمندان، در آغاز دوران تمدن جدید، به وجود چنین شهری تردید کردند و آن را  در طول سده‌ها، شهری افسانه‌ای (Legendary) پنداشتند. تا اینکه از اواخر سدۀ نوزدهم میلادی حفاری‌های باستان‌شناختی به بازشناسی این شهرِ کهن منتهی گردید. محوطۀ باستانیِ “تروی” ٩ لایۀ اصلی را شامل می‌شود. ابتدائی‌ترین و کهن‌ترین لایه مربوط به بخش ابتدائیِ عهد مفرغ (Early Bronze Age) و انتهائی‌ترین و جوان‌ترین لایه مربوط به عهد بیزانس (Byzantine, Era) می‌باشد. شهر اسطوره‌ای “تروی” در بین این ٩ لایه در لایه‌های مربوط به عهد مفرغِ متاخر (Late Bronze Age) از جمله لایه‌های “تروی”  Ⅵ  ، “تروی”a   Ⅶ  و  “تروی”     bⅦ  قرار می‌گیرد.

    از زمان بازشناسیِ شهر “تروی” در اواخر سدۀ نوزدهم میلادی، دهکده‌ای نزدیک خرابه‌های این شهر بنام “توفیقیه” (Tevfikiye) پشتیبانیِ محوطۀ باستانی “تروی” و تجارتِ گردشگری (توریسم) آن را به عهده گرفت. شهر کهنِ “تروی” در ١٩٩٨ به عنوان میراث جهانی به ثبت رسیده است.

     در اسطوره‌های یونانی، “تروس” (Tros) کسی است که مجموعه (Colony) “ترواس” (Troas) یا “ترود”  (Troad)[۲] را در ساحل غربی  آناتولی (ترکیۀ امروزی) پایه‌گذاری کرده و شهر “ایلیوس” (Ilios) یا “تروی”نیز توسط پسراو،  ایلوس (Ilus) ساخته شده است [۳] .

    موضوع شهر “تروی” و جنگ تروجان با آغاز بررسی‌های تاریخیِ نقاد، نزد بسیاری از مورخین، موضوعی افسانه‌ای، اسطوره‌ای و غیر واقعی پنداشته می‌شد. اولین کسانی که از این دیدگاهِ غالب فاصله گرفتند همان باستان ‌شناسانی بودند که برای اوّلین بار به بازشناسیِ این شهر کهن دست زدند. نخستین جهانگردانِ دورانِ پس از رنسانس که در سده‌های ١۶ و ١٧ میلادی آثار مخروبۀ شهر کهنِ “الکساندریا ترواس” که یک شهر “هلنیستیک” (Hellenistic Town)، در فاصلۀ تقریبی ۲٠ کیلومتری جنوب “حصارلیک” (Hisarlik) است را محل “تروی” افسانه‌ای تشخیص دادند. سپس در اواخر سدۀ هجدهم میلادی بود که ژان باپتیست لوشوالیه (Jean Baptiste Le chevalier) [۴] یک تپه باستانی در نزدیکیِ دهکدۀ “پینارباشی” (Pinarbaşi) در شهر “ازین” (Ezine)، استان “جناق قلعه” (Ҫanakkale) در منطقۀ مرمره را به عنوان خرابه‌های شهر افسانه‌ای “تروی” تشخیص داد. این تپه در پنج کیلومتری جنوبِ محلی قرار دارد که امروزه به عنوان محل شهر “تروی” پذیرفته شده است. محلی که او به عنوان محل شهر افسانه‌ای “تروی” در کتاب خود به نام (Voyage de La Troade) معرفی کرد تقریبا به مدت یک سده به عنوان محل “ترویِ” افسانه‌ای مورد پذیرش عامه قرار داشت. در سال ١٨۲۲ چارلز مک لارن (Charles Maclaren)  [۵] اولین کسی بود که بالاخره جای شهر “تروی” را با اطمینان کافی معرفی نمود و امروزه مورد پذیرش عامه قرار گرفته است. در نیمۀ دوّم سدۀ نوزدهم بود که حفاری‌های باستان شناختی در این محل نشان داد اینجا محلّ واقعی “ترویِ” هومری است.

 ۲– “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad)، منطقه‌ای که شهر “تروی”  در آن واقع شده است.

     شهر “تروی” در منطقه‌ای قرار گرفته که نام کهنِ آن “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad) بوده و آن را سرزمینِ “تروی” گفته‌اند. این سرزمین در بخش شمال غربی آناتولی (ترکیه امروزی) و در مجاورت دریای اژه قرار داشته و از جنوب به خلیج ادرمیت (Edremit)، از غرب به دریای اژه، از شمال غرب به تنگۀ داردانل (Dardanelle)، از شمال به دریای مرمره و از شرق به رشته “کوه آیدا” (Ida Mountain) که امروزه آن را “کوه کاز” (Kaz Mountain) می‌گویند محدود می‌شود.

   تصویر شماره ٣: موقعیت جغرافیائی منطقه کهن “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad)، منطقه‌ای که شهر کهن “تروی” در آن واقع شده است. نام امروزی این منطقۀ کهن، شبه جزیرۀ “بیگا” می‌باشد.

    رودخانه “اسکامندر” (Scamander River) که امروزه آن را “کوچوک مندرس چای” (Kuҫükmenderes Ҫayi) می‌گویند از چشمه‌های “کوه آیدا” تغذیه شده و منطقۀ “ترواس” را به سوی شمال غربی در می‌نوردد و درست پیش از رسیدن به دریای اژه به “هلسپونت” (Hellespont) [۶]  می‌ریزد.

   نام امروزیِ منطقۀ “ترواس”، “ترود” و یا “ترودا” (Troas, Troad, Troada) شبه جزیرۀ “بیگا” (Biga) می‌باشد که به زبان ترکی “بیگا یاریم آداسی” (Biga yarimadasi) نامیده می‌شود و بخشی از استان جناق قلعه (Ҫanakkale) است. منطقۀ “ترود” بوسیلۀ توده “کوه آیدا” (Mount Ida Massif) از بدنۀ اصلی آناطولی جدا می‌شود. منطقۀ “ترود” بوسیلۀ دو رودِ اصلیِ “اسکاماندر” (Scamander) یا “کاراماندرس” (Karamenderes) و “سموئیز” (Simois) [۷]  تغذیه می‌شود.

مکان‌هائی در منطقۀ “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad) که با شهر “تروی” ارتباط دارند:

١– رود “اسکامندر” (Scamander River)

   رودِ “اسکامندر” (Scamander, Skamandros, Scamandrüs, Xanthus River) نام رودی در منطقۀ “ترود” (Troad) یا “ترواس” (Troas) می‌باشد. نام امروزیِ این رود، “کارامندرس” (Karamenderes River) است.

 

       بنابر منظومۀ اسطوره‌ای ایلیاد، جنگهای تروجان (Trojan Wars) در بخش‌های پایینیِ  رودِ “اسکامندر” رخ  داده است (شهر کهنِ “تروی” در بخش انتهائیِ این رود و در محل تلاقیِ آن با رودِ “سیموئیز قرار دارد). تمامیِ مسیر رود “کارامندرس” در استان “جناق قلعه” (anakkaleҪ) ترکیه جای دارد.

   رودِ “اسکامندر”، برابر آنچه هومر[۸] در منظومۀ ایلیاد آورده،  از سوی خدایان، “خانتوس” (Xanthos, Xanthus) و از سوی انسان‌ها “اسکامندر” (Scamander) گفته می‌شده است [۹].

     هومر همچنین می‌گوید که این رود، دو منبع تغذیه کننده در نزدیکیِ شهر “تروی” (ت، روی؟) داشته است که یکی از آن دو آبِ گرم و دیگری آبِ سرد به این رود می‌ریخته‌اند و زنانِ تروجان (اهل تروی) در کنار این چشمه‌ها لباسهایشان را می‌شسته‌اند. ولی استرابو[۱۰] در این باره می‌گوید در زمان او هیچ چشمۀ آبگرمی در این بخش‌ها نبوده است [۱۱] .

۲– رود “سیموئیز” (Simois, Simoise River)

     رود “سیموئیز” (Simois) یا “سیمواز” (Simoise) نام رودی در “دشت تروجان” (Trojan plain) بوده که امروزه به نام “دومرک چائی” (Dümrek Ҫayi) نامیده می‌شود. واژۀ “سیموئیز” در عین حال، نام ایزدِ همین رود در اسطوره‌های یونانی است. رودِ “سیموئز”، رودی کوچک در منطقۀ “ترودِ” (Troad) یا “ترواس” (Troas) است که از کوه “آیدا” (Ida Mountain) سرچشمه می‌گرفته و از کنار شهر کهنِ “تروی” ‌گذشته و در پایین دست این شهر،  به رود “اسکاماندر” (Scamander) می‌پیوسته تا به دریای اژه بریزد. در منظومۀ اسطوره‌ای ایلیاد، از هومر[۱۲] دربارۀ این رود، بسیار سخن گفته شده است. استرابو [۱۳] ، بطلیموس [۱۴] ، پلینی اوّل [۱۵] و برخی دیگر نیز از رود سیموئیز یاد کرده‌اند.

     “سموئیز”، علاوه بر اینکه از نظر جغرافیائی نام یک “رود” است و در اساطیر یونانِ کهن شهرت و اهمیت زیادی داشته نام فرزندِ ایزدِ “اسیانوس” (Oceanus) و ایزد بانوی “تتیس” (Tethys) نیز می‌باشد. این هردو ایزد و ایزدبانو، خود فرزندانِ پدر و مادری به نام “اورانوس” (Uranus) و “گایا” (Gaia) بوده‌اند.

    در اسطوره‌ها آمده است که در جنگ تروجان (Trojan War)، ایزد “سیموئیز” به یاریِ ایزد “اسکاماندر” (Scamander) که نام رودِ دیگر در منطقۀ “تروجان” یا منطقۀ “ترود” (Troad) است شتافت تا در مقابل آشیل (Achilles) پایداری کند. ایزدِ رودِ اسکاماندر (The god of Skamander River) بدینگونه از ایزدِ رودِ “سیموئز” (The god of Simois River) یاری می‌خواهد و می‌گوید “با تمام شتاب به یاری من بیا، جویبارهایت را از چشمه‌هایت پر آب کن، هرچه بیشتر خروشان شو، موج‌هایت را بلند کن و …. تا ما بتوانیم این مرد وحشی (منظور، آشیل است) را متوقف کنیم که همچون خدایان میتازد”.

  ٣– شهر الکساندریا “ترواسِ” (Alexandria Troas) ترکیه

       محوطۀ باستانی الکساندریا “ترواس” (Alexandria Troas or Alexandria of Troad)، نام یک شهر باستانیِ مخروبه مربوط به یونان کهن، در جنوب شرقی شهر دالیان (Dalyan)، استان “جناق قلعه” (Ҫanakkale) ترکیه، در کناره دریای اژه است. نام امروزیِ این محل، “اسکی استامبول” (Eski Estambul) می‌باشد که به معنی “استامبول کهنه” است. این محوطۀ باستانی در منطقۀ “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad) واقع می‌شود.

     از اندک آثار بجا مانده از شهر “الکساندریا ترواس” که وسعت آن به ۴٠٠ هکتار تخمین زده شده، خرابه‌های مجتمعی از حمام‌های رومی (Thermae)، یک اودئون، یک تئاتر و یک ورزشگاه (Gymnasium) است.

     “الکساندریا ترواس” به نقل از استرابو (Strabo) [۱۶] ، تا پیش از آنکه “آنتی گونوس” (Antigonus) بر آن حاکم شود بنام “سیگیا” (Sigeia) نامیده می‌شد. “آنتی‌گونوس” در حدود سال ٣٠۶ پیش از میلاد آن شهر را از نو بنا نهاد و شهری بسیار گسترده‌تر را بوجود آورد که بنام “آنتیگونیا ترواس” (Antigonia Troas) تغییر نام داد. ولی در سال ٣٠١ پیش از میلاد،  لیسیماکوس (Lysimachus) (از سرداران اسکندر مقدونی) نام آن شهر را از آنتیگوریا “ترواس” به الکساندریا “ترواس” برگرداند.

     جالب است آنچه در این نامگذاری‌ها و جا به جا شدنِ نام‌ها تغییری نکرده بخشِ “ترواس” (Troas) در نام‌های ” آنتی‌گونوس ترواس” و “الکساندریا ترواس” است.

       اگر به آثار باقی مانده از شهر کهنِ “الکساندریا ترواس” دقت شود، یکی از این آثار، حمامِ رومی یا “ثرما” (Thermae) می‌باشد. از سوی دیگر باید توجه داشت رومی‌ها همچون دیگر اقوام، از گذشته‌های بسیار دور تا امروز، از چشمه‌‌های آبگرمِ طبیعی به عنوان حمام “بث” (Bath) یا “بس”  بهره می‌گرفته‌اند. همچنانکه هنوز در سرزمین ایران، جاهائی بنام “طبس” یا “تبس” (تب، بس) به معنیِ (بَسِ گرم) وجود دارد [۱۷] . لذا این احتمال، چندان بعید نیست که شهر کهنِ “ترواس”، چه به نام آنیگونوس و چه به نام الکساندریا،  با پسوند “ترواس” (ت، رواس) از وجود چشمۀ آبگرم ریشه گرفته شده باشد.

      بر مبنای چنین احتمالی می‌توان واژۀ “ترواس” (Troas) را به دو بخش “ت” (T) و “رواس” (Roas) بخش‌بندی نمود. در این صورت واژۀ “ت” (T) می‌تواند مخففِ “ته” (Teh)، به معنیِ “گرم و گرما” و واژۀ “رواس”، گویشی از “روا”، یا “ری” و یا گویشی از “روس” و “رس” باشد که همگی به معنیِ عامِ “مظهرآب” و در این مورد، همان “چشمه” هستند. بنابر این تفسیر می‌توان ریشه و معنیِ “ترواس” (Troas) را “چشمۀ آب گرم” دانست.

۴– کوه آیدا (Mount Ida) و چشمه “گرگروس” (Gargarus) بر قلّه آن

       در اسطوره‌های یونانِ کهن دو کوهِ ورجاوند (مقدس)، هر دو با نام “کوه آیدا” (Mount Ida) وجود دارد که “کوه ایزد بانو” می‌باشند. یکی از دو کوه در منطقۀ “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad) در ترکیه و دیگری در جزیرۀ “کرت” (Crete) در یونان واقع می‌شوند.

       از “کوه آیدا” که در منطقۀ “ترواس” یا “ترود” قرار دارد در منظومۀ ایلیادِ هومر [۱۸] و منظومۀ اشعار آینید (Aeneid)، سروده شده توسط ویرجیل[۱۹]  (Virgil) نام برده شده است. “کوه آیدا” در یک اسطورۀ یونانی به “ایزدبانوی مادر” (Mother goddess) ارتباط داده شده است. بلندترین قله “کوه آیدا” “گرگروس” (Gargarus) نام دارد که هومر [۲۰] ، در مجموعه ایلیاد از آن نام برده است. نام امروزیِ “کوه آیدا”، “کزداغی” (Kaz Daği) یعنی “کوه غاز” است.

   هدف نگارندۀ حاضر از شرح “کوه آیدا” این است تا دربارۀ ریشه نام “گرگروس” (Gargarus) که بنا بر گفتۀ هومر، نام بلندترین قلّه “کوه آیدا” است تفسیری ارائه شود, به این ترتیب که “گرگروس”، خود به معنیِ “مظهرآب” در حالت عام است که در مورد قلّه “کوه آیدا” به معنیِ “چشمه” می‌باشد [۲۱] و “کوه آیدا” ورجاوندیِ خودش را مدیون وجودِ آبِ این چشمه است. به این منظور نام ٧ محل را شرح خواهیم داد که در آنها واژۀ “گرگر” (Gargar) و واژۀ “گر” (Gar) به معنیِ “مظهری از آب”، از جمله “چشمه” است تا بتوانیم بگوئیم آنچه “هومر” (Homer)[۲۲]  به عنوان نام قلّه “کوه آیدا” گفته نام “چشمه”‌ای بر قله این کوه بوده و همین نام، بر قلّه کوه نیز نهاده شده است. این هفت جا همگی دارای نام‌هائی شبیه نام “گرگروس” می‌باشند که ارتباط آشکاری با وجود “مظهرآب” دارند و از مقایسۀ آنها با نام “گرگروس” نتیجه‌گیری می‌شود که “گرگروس” اوّلاً به معنیِ “مظهری از آب”، از جمله “چشمه” است. ثانیاً وجود چنین چشمه‌ای در قلّه “کوه آیدا” احتمالاً عامل مقدس و ورجاوند بودنِ این کوه شده است. اینکه “کوه آیدا” در یک اسطوره یونانی “ایزدبانوی مادر” (Mother goddess) و یا “کوهِ ایزد  بانو” (Mountain of the goddess) خوانده شده (ایزدبانوی باران و آب) شاید به اعتبار وجود این چشمه بوده باشد.

فهرستی از نام ٧ جا که در آنها واژه‌های “گرگر”، “گورگور” و یا “گراب” و “گرو” به معنی “مظهرآب” آمده است:

١“رودخانۀ گرگر” (Gargar River)

“رودخانه (نهر) گرگر” نام یکی از شاخه­های “رود کارون” است که در ابتدای شهر “شوشتر”، توسّط بند میزان، جدا شده و در منطقه بند قیر در جنوب “شوشتر”، به شاخه اصلی باز می­گردد. این رودخانه، دست کنده در دوره هخامنشی می‌باشد. نهر یا رودخانۀ “گرگر” با شماره ١٧۵٩٩ ثبت آثار ملّی شده است. این اثر به همراه ١۵ اثر تاریخی دیگرِ “شوشتر”، تحت عنوان نظام آبی تاریخیِ “شوشتر” و با شماره ١٣١۵ ثبت میراث جهانی شده است (ویکی‌پدیای فارسی، ذیل نام “نهر گرگر”).

۲– “چشمۀ گورگور” (Gurgur Spring)

“چشمۀ گورگور” نام چشمه­ای است که منبع آبِ آبشار “گورگورِ” آلوارس، در ۲٠ کیلومتری سرعین، به سوی پیست اسکی آلوارس (قزل گوللر) را تشکیل می­دهد (ویکی‌پدیای فارسی، ذیل نام “آبشار گورگورِ آلوارس”).

٣– “آبشار گورگورِ خیاوچای”  (Gurgur Khiyāwchāy Waterfall)

“آبشارِ گوگورِ خیاوچای” نام آبشاری در دِهِ موییل، در ١۴ کیلومتری جنوب شرقی مشکین شهر، استان آذربایجان شرقی است (ویکی‌پدیای فارسی، ذیل نام “آبشار گورگورِ خیاوچای”).

یادآوری می‌شود که “خیاو” (خیاب)، نام پیشین مشکین شهر می‌باشد. اینکه در منطقه مشکین شهر، رودی به نام “خیاوچای” و آبشارهایی مرتبط با آن وجود دارد گویای این امر است که نام زیستگاه “خیاب” (خیاو) که امروزه به مشکین شهر تغییر نموده، به‌احتمال‌زیاد نام خود را از وجود این رود و از نامِ این رود گرفته است.

۴– “چشمۀ گورابِ”  (Gurāb Spring) مشهد

“چشمۀ گُوراب” (Gurāb, Gorāb, Garāb) نام چندین چشمه نزدیک به هم در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی مشهد (یک کیلومتری شمال شرقی ایستگاه عوارضیِ ملک آباد، در مسیر اتوبان مشهد– ملک آباد) است. تعدادی از این چشمه‌ها دارای دهانه‌ای مخروطی و تعدادی نیز دارای روزنه‌ای کوچک می‌باشند. مظهر اصلیِ چشمه “گوراب” برروی تپه‌ای مخروطی به ارتفاع ٣٠ متر واقع شده است. این چشمه دارای آب معدنی با خواص درمانی است که دارای رنگ اکسید آهن می­باشد. توپونیم “گراب”، واژه‌ای است فارسی مرکب از دو جزء “گر” و “آب” که در لغت‌نامه دهخدا معنای واژه “گر”، بیماری کچلی آمده است و در عربی به آن “جرب” یا در انگلیسی (Mange) و در ترکی “قوتور” می‌گویند. در سرزمین ایران، واژه “گراب” عموماً اشاره­ای به چشمه­ها یا چاه­های آب معدنی گوگرددار است (ویکی‌پدیای فارسی، ذیل نام “چشمۀ گورابِ مشهد”)[۲۳].

۵– “گرابِ” (Garāb) نیشابور

“گراب” نام دهی در دهستان مازول، بخش مرکزی، شهرستان نیشابور، استان خراسان رضوی است.

۶– “گروِ”  (Garow) تبریز

“گرو” (گرّو) (Garow, Garrow)، نام محلّه‌ای کهن در داخل شهر تبریز است.

٧– “قناتِ گروِ” (Garow Qanāt) نهبندان

“قنات گرو” (گرّو) (Garow, Garrow) نام قناتی در دهِ “گرو”، بخش خوسف، شهرستان نهبندان، استان خراسان جنوبی است (ویکی‌پدیای فارسی، ذیل نام “فهرست قنات­های شهرستان نهبندان”).

 

       شرح مکان‌هائی که نام آنها به “تروی” یا “ترویا” و برخی دیگر از نام‌های منطقۀ “ترواس” یا “ترود” شباهت دارد.

۱– “تهرودِ” (Tohrud) بم

“تهرود” نام دهی از بخش ریگان، شهرستان بم، استان کرمان است [۲۴].

نام “تهرود” که بسیار به نام “طرود” شباهت دارد، همانند آن نام، قابل بخش‌بندی به دو بخش “ته” (Toh, The, Tah) و “رود” (Rud) می‌باشد. واژۀ “ته” به معنیِ گرم و گرما است و لذا “تهرود” به معنیِ “رود گرم” و یا “گرم رود” خواهد بود. (مقایسه کنید با نام منطقۀ “ترود” (Troad) که شهر کهنِ “تروی” در آن واقع شده است).

۲“طرودِ” (Torud) سمنان  [۲۵] 

“طرود” (ترود) نام دهی است. این ده مرکز دهستان طرود، در بخش مرکزی، شهرستان شاهرود، استان سمنان می‌باشد [۲۶] .

نام “طرود” یا “ترود” از دوبخشِ “ت” (To) و “رود” (Rud) تشکیل می‌شود که در آن، حرفِ “تُ” مخفّف “ته” (Toh) و یا “تو” (Tow)، به معنی گرم و گرما و “رود” (Rud) است؛ به‌این‌ترتیب، ریشه نام “طرود” (ترود)، “مظهر آبِ” دارای ویژگی گرمیِ نسبی است و به معنیِ “رودِ گرم” یا “گرمرود” می‌باشد.

     این امکان وجود دارد که نام “طرود”، در گذشته “طررود” (Torrud) و یا “طهرود” (تهرود)(Tohrud) بوده که در اثر تساهلِ در گفتار و به‌تدریج به “طرود” (ترود) تبدیل شده باشد.

۳ روستای ” توروسِ” (Toros Village) ترکیه

     “توروس” نام دهی کهن در استان مرسینِ کشور ترکیه است. این نام به احتمال قوی ریشۀ نام خود را از رشته کوه‌هایی که دهِ مذکور در آن قرار دارد؛ یعنی رشته کوه‌های “تاوروس” (Taurus) گرفته است. این دهِ ییلاقی در جنوب ترکیه قرار دارد و جزو منطقه اردملی (Erdemli District) می­باشد (ویکی­پدیای انگلیسی، ذیل “Toros, Erdemli”).

۴– رشته کوه‌های “تاوروسِ” (Taurus) ترکیه

     “تاوروس” نام رشته کوه‌هایی در ترکیه است [۲۷]. در بارۀ ریشۀ این نام، مطلب بیشتری یافت نشد.

      نام “تاوروس” را می‌توان به دو بخش “تاو” (Tau)، گویشی از “تب”، به معنی گرم و گرما و “روس” (Rus)، گویشی از “رس”، به معنی “مظهر آب” بخش بندی نموده. به این ترتیب، “تاوروس” به معنیِ “مظهرآب گرم” می‌باشد که این “مظهرآب”، می‌تواند “چشمه” و یا “رود” باشد.

  شباهت نام‌های “ترودِ” سمنان، “تهرودِ” بم، روستای “تروسِ” ترکیه و کوه‌های “تاوروسِ” ترکیه از یک سو و منطقۀ “ترود” یا “ترواس” از سوی دیگر با نام شهر “تروی” یا “ترویا” احتمال هم ریشه و هم معنی بودن این نام‌ها را مطرح می‌کند. لذا چون برخی از نام‌های مذکور به وضوح ریشه از وجود “مظهرآب”، چه رود و چه چشمه می‌گیرند شهر کهن “تروی” یا “ترویا” نیز می‌تواند ریشه از وجود رودِ “اسکامندر” و یا “چشمۀ آبگرم” مورد اشارۀ هومر گرفته باشد.

    شرح مکان‌هائی که نام آنها به بخشِ “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) شباهت دارد.

١– شهر کهنِ “ری” (Rey) [۲۸]

    “ری”(Rey,Ray) معروف به “شهرِ ری” [۲۹] نام شهری در تهران بزرگ و در منطقۀ ۲٠ تهران واقع می‌شود. “ری” از نظر تقسیمات کشوری جزو شهر تهران و استان تهران است.

      زیستگاه “ری” تاریخچه‌ای بسیار طولانی دارد و آن را مربوط به اقوام آریائی می‌دانند. ولی‌کهن‌ترین تاریخی که برای شکل‌گیری این زیستگاه گفته شده از حفاری‌های زیرِ پایِ “چشمه‌علی” بدست آمده که مربوط به پنج هزار سال پیش از میلاد است. این شهر، بزرگترین شهرِ “پارتا” بوده است. شهرِ کهنِ “ری” در اسناد تاریخیِ دوران اسلامی بیشتر با نام “مُلک ری” آمده است.

نامِ “ری” در سنگ ‌نبشته‌های مربوط به داریوش، پادشاه هخامنشی آمده است. این شهر بارها در طول تاریخ، توسط عوامل انسانی (مثل اسکندر مقدونی) و عوامل طبیعی (مثل زلزله) ویران گشته و دوباره به شکوفایی رسیده است. آریایی‌ها در حدود هزاره اوّل پیش از میلاد، یعنی هزاران سال پس از اسکانِ اولین اقوام، به “ری” وارد شده و شاخه‌ای از آنها در این محل (و در زیر پای چشمه‌علی) ساکن شدند. آریایی‌ها با بومی‌های پیش از ایشان که در “ری” می‌زیستند، در هم آمیختند. این زیستگاه در زمان مادها، “راگا” (Raga) یا “رازی” و یا “راگس” (Rags) گفته می‌شد. محوطۀ باستانیِ “چشمه‌علی” که زادگاه و تبارِ شهرِ کهنِ “ری” است در روزگار ساسانیان، از مراکز بزرگ ِ زرتشتیان بوده که در آن، نوعی حکومتِ دینی بوسیلۀ موبدان (شبیه واتیکان) وجود داشته است. این شهر در زمان ساسانیان شهری مقدس بوده و آتشکدۀ “ری” از بزرگترین آتشکده‌های آن دوران به حساب می‌آمد که آثار آن هنوز وجود دارد (ویکی‌پدیای فارسی). پس از نفوذِ اسلام نیز، “ری” به‌خصوص در دوران بنی امیه شهری مهمّ و مرکز منطقۀ “ری”(مُلک ری) بوده است.

       زیستگاه کهنِ “ری” دارای نامهای فراوانی است. برخی از معروف‌ترین نام‌های تاریخیِ”ری” عبارتند از، “رَگا”(Rhagae)، “رگس” (Rhages) و “ارسسیا” یا “ارسکیا”(Arsacia). نام “ری” در زبان پارسیِ کهن “رَگا” یا “راگای”(Ragā)، در زبان یونانیِ کهن “راگایی”(Rhágai)، “راگس”، “رگس”، “راگز” و یا “رگز”(Rháges) و در لاتین با دیکتۀ “رگا” (Rhagae) یا “راگانا” (Rhaganae) است. فهرستِ بلندتری از نام‌ها و گویش‌هائی که در ویکی‌پدیای فارسی برای نام “ری” آمده عبارت است از: “راگو”،”رگه” یا “رگ”، “راجیس”، “راجیش”، “راجیک”، “راک” یا “رک”، “راکیا”، “ارشکیه”، “راژس”، “رازی”، “رازوک”، “الرّی”،”رای”، “رغه”، “اورپا”، “اورپوس”،”رام اردشیر”، “رام پیروز”، “رام فیروز”، “رائی”، “رسی ارشیر”، “ریشهر”، “ماد راجیانا”، “ماد رازی”، “ماد راگیان”، “ماد رگیانا”، “ماد سفیلا” و “مدی” (ویکی‌پدیای فارسی)[۳۰]

۲- “ریابِ” (Riyāb) گناباد

     “ریابِ” که در محلّ، با گویش “ریو” (Riyow) نیز شهرت دارد نام دهی در جوار غربیِ شهر گناباد است.

٣-“چشمه آبگرم رینه” (Reyneh Hot Spring) لاریجان

“چشمه آبگرم رینه” (رِینه) (Reyneh, Rineh) نام چشمه آبگرمی است در محل زیستگاهی به نام “رینه” یا “رنه” (Reneh). واژه “ری” در حالت عام به معنی “مظهر آب” و در مورد چشمه آبگرم “رینه”، به معنی “چشمه” می‌باشد. واژه “نه” در این نام، به معنی جا، مکان، کان، معدن و انبار است. به این ترتیب “رینه” به معنی محل و جایگاه “چشمه” خواهد بود.

۴- “دریاچه ریوند”  (Reyvand Lake)

    “دریاچۀ ریوند” نام قدیمِ برکه‌های کوهستانیِ “سی‌سر”، در شهرستانِ نیشابور است. “ریوند”، خود نام شهر نیشابورِ کهن نیز می‌باشد که در شمال‌غربی نیشابورِ امروزی قرار داشته است.

۵- “راوۀ” (Rawa) عراق

“راوه” نام شهری کوچک در کناره شمالی رود فرات، در شمال غرب عراق است. این زیستگاه تا شهر آنه (Anah) ۲٠ کیلومتر فاصله دارد. مردم “راوه” را الرّاوی (Al-Rawi) می‌گویند.

۶- “رودِ راویِ” (Ravi River) هندوستان- پاکستان

“رودِ راوی”(Ravi, Rawi)  نام رودی از گروه رودهای پنج‌گانه پنجاب (پنج رود) است. این رود، قسمتی از مرز دو کشور هندوستان و پاکستان را تشکیل می‌دهد. نام رود راوی در زبان یونانیِ کهن “Hybraotes” است. رود “راوی” از شهر لاهور می‌گذرد [۳۱] .

نام “راوی” به‌احتمال‌زیاد، گویشی از “ری” (Rey) و به معنیِ عامِ “مظهر آب” است؛ ولی واژۀ “راوی” در این مورد به معنی “رود” می‌باشد. جالب توجه است که واژۀ “راوی” در شبه قاره هند و “راین” در اروپا، هر دو به معنیِ عامِ  “مظهر آب” و در این دو مورد، نامِ “رود” می­باشند؛ ولی این “مظهرِ آب” که با واژۀ “ری” در نام  شهر کهنِ “ری” می‌آید، یک “چشمه” است (چشمه‌علی) نه یک “رود”.

٧-“رودِ ریوا” (Riva River) ترکیه

“رودِ ریوا” (Riva, Riowa?) نام رودی است که از میان دِه “ریوا” در کشور ترکیه می­گذرد و به دریای سیاه می­ریزد. نام دیگر این رود، چایاگازی (Chyağazi) است [۳۲]  .

٨- “رودِ راینِ” ( Rhine River) اروپا

“رودِ راین” نام رودی در اروپا است که به دریای شمال می‌ریزد. مصّب این رود در غرب شهر روتردامِ هلند است. نام لاتینِ رود “راین”، “رنوس” (Rhenus) و در زبان رومانش، “رین” (Rein)، در زبان آلمانی “رهائن” (Rhein)، در زبان فرانسه “رُن” (Rhin) و در زبان هلندی “رجن” (Rijn) است. همه نام‌های امروزه رود “راین” از ریشۀ گالیِ (Gaulish) آن گرفته شده است که در قدیم، “رین” (Rin) و در زبان آلمانی کهن “رین” (Rin) بوده است. نامِ گالیِ این رود (Rheinos)، مربوط به یک گروه از نام رودها می‌باشد که ریشۀ آن، “رای” (Rei) است [۳۳]  و به ریشه زبان‌های هندو- اروپایی (PIE: Proto Indo- European) می‌رسد. نکته بسیار جالب توجه اینکه معنیِ “ری” یا “رای” (Rei)، در زبان هندو- اروپایی به معنی حرکت، جریان، دویدن (To move, flow, run) می‌باشد. لذا شاید واژه (River) که در زبان انگلیسی به معنیِ “رود” است نیز از واژۀ “ری”، “رای”، “روی” (Roy)، “رویا” (Roia) به معنی جریانِ آب گرفته شده باشد. همان‌گونه که احتمال می‌رود، واژۀ فارسیِ امروزه “رود” نیز، هم‌ریشۀ “ری” و “ریور” (River) باشد. اگر چنین باشد بدون شک، ریشۀ واژۀ “ریو” (Rio) که در زبان‌های اسپانیایی و ایتالیایی به معنی “رود” است، نیز از همان ریشۀ “ری” می­آید [۳۴] .

٩- “رایِنِ” (Rāyen) کرمان

“رایِن” نام بخشی از شهرستان کرمان، استان کرمان است. در این زیستگاه، قلعه خشتیِ کهنی قرار دارد که پس از ارگ بم، بزرگترین بنای خشتی جهان است.

١٠ – “رود رِوا”  (Rewa River) هندوستان   [۳۵]

“رودِ رِوا” (نارمادا) (Rewa, Narmada) نام رودی در مرکز هندوستان می‌باشد و ششمین رود بزرگ هندوستان است [۳۶].

نام “روا” (Rewa) را می‌توان به دو بخش “رِو” (Rew) و “آ” (Ā) بخش‌بندی کرد که در آن، “رو” (Ruw) گویشی از “ری” (Rey) و “روی” (Roy) به معنیِ “مظهرآب” در حالت عام و در این مورد، “رود” است. واژۀ “آ” (Ā) نیز مخفف “اَو” (Aw) و یا “آب” می‌باشد که آن نیز به معنی “رود” (River) است، همچون “پنجاب”، “میاندوآب” و غیره.

١١– “رُونجِ” (Rovanj) تربتِ جام  [۳۷]

“رونج” (Rovanj, Rowanj) نام دهی در بخش مرکزی، شهرستان تربت جام، استان خراسان رضوی است[۳۸] . نام “رونج” احتمالاً عربی شده “راونه”، “راونگ” یا “راونک” (Ravanak) و یا “رونک” (Rovanak) می‌باشد.

نام “رونج” را می‌توان به دو بخش “رو” (Rov)، گویشی از “ری” یا “روی” (Roy) و “نج” (Ng) بخش بندی کرد که در آن، “رو” (Rov) به معنیِ عامِ “مظهرآب” و “نج”, گویشی عربی شده از”نک”(Nak’ Nek) یا “نِه”(Neh) به معنیِ انبار، کان و معدن می‌باشد. بنابراین نام “رونج” به معنیِ محل انبار و مخزنِ “آب” خواهد بود. اینکه این انبار، مخزن و کان و بهرحال، “مظهرآب”، یک “رود”، یا “چشمه” و یا “قنات” است نیاز به بررسی بیشتر دارد.

در تمامی ١١ مثال فوق نشان دادیم گویش‌های متعددی از واژۀ “روی” که در نام “تروی” آمده، همگی به معنی “مظهرآب” از جمله “رود” و “چشمه” اند  همچون گویش “ری” در نام‌های شهر”ری”، “ریابِ” گناباد، “رینه” لاریجان و دریاچۀ “ریوند”، گویش “راو” در نام “راوۀ” عراق و رودِ “راویِ” هندوستان- پاکستان، گویش “ریو” در نام رودِ “ریوا” ترکیه، گویش “راین” در نام رودِ “راین” اروپا و “راین” کرمان، گویش “روا” در نام رودِ “روا” هندوستان و بالاخره گویش “رو” در نام “رونجِ” تربت جام. از این تشابه‌ها می‌توان نتیجه گرفت که “روی” در نام “تروی” نیز به معنی “مظهرآب”، بخصوص “رود” و یا “چشمه” است.

 

نام “خانتوس” (Xanthos, Xanthus) به معنیِ “مظهرآب” و در مورد رودِ “اسکامندر”، به معنیِ “رود” است.

در شرح رود “اسکامندر” (Scamander) گفته شد هومر[۳۹] در منظومه ایلیاد آورده که نام “رود اسکامندر” نزد خدایان، “خانتوس” است و “اسکامندر” نامی است که انسان برای این رود بکار می‌برده است.‌  

به نظر نگارنده واژۀ “خان” (Xan) در نام “خانتوس” به معنیِ “مظهرآب” و در مورد “رود اسکامندر” به معنیِ “رود” می‌باشد و اینکه خدایان نام این رود را “خانتوس” گفته‌اند شاید از این واقعیت برآمده که “خانتوس” نام کهن‌ترِ رود “اسکامندر” بوده و در زمان هومر، علّت و ریشۀ “خانتوس” از خاطره‌ها رفته بوده است. به این منظور نام دو مکان در ایران که در آنها واژۀ “خان” به معنیِ “مظهرآب” است در زیر می‌آید تا توجیهی برای معنی “خان” (Xan) در نام “خانتوس” (Xanthos, Xanthus) باشد [۴۰].

١– “خوانسار”  (Khansar)

   “خوانسار” (خونسار) (Khansar, Khonsar) نام شهری در بخش مرکزی، شهرستان خوانسار، استان اصفهان است. نام­های قدیمی این زیستگاه، “خانسار” و “خانیسار” می­باشد. شهر “خوانسار” از زیستگاههای کهن سرزمین ایران است و تاریخ آن به پیش از اسلام می­رسد. دربارۀ وجه تسمیه اینجا گفته شده که “خوانسار” از دو واژۀ “خوان”، به معنی “چشمه” و “سار” که پسوند می‌باشد، تشکیل شده است. علاوه‌براین دربارۀ وجه تسمیه “خوانسار” آمده که “خوانسار”، به‌صورت­های “کانسار”، “کانیسار”، “خانیسار”،”خُنسار” و “خونسار” بوده و نهایتاً “خوانسار” شده است. از دیدنی­های “خوانسار”، پارک ملّیِ سرچشمه و چشمه­های آبِ موجود در این پارک است. نام یکی از این چشمه­ها چشمه “شترخوان” (Shtarkhān)، می­باشد [۴۱]. چشمه اصلی خوانسار، تأمین کنندۀ عمدۀ آب کشاورزیِ خوانسار است. یازده نهر از این چشمه منشعب می­شوند[۴۲] .

     زیستگاه “خوانسار” دارای قدمتی چند هزار ساله است و در تایید قدمت آن می‌توان، به وجود تپه آریایی­ها در دهِ رحمت آباد، در ٣۵ کیلومتری شمال شرق “خوانسار” و همچنین پل ساسان در شمال شرق ده “تید جانِ” خوانسار اشاره کرد.

      نام “خوانسار” را می­توان به دو بخش “خوان” یا “خان” و “سار”، بخش­بندی نمود که در آن، “خوان” یا “خان”، به معنی کان و معدن و “مظهر آب” و در اینجا، “چشمه” است و “سار” نیز به معنی جایگاه و منطقه می­باشد، همچون کوهسار،کانسار و غیره.

       وجود چشمه­های متعدد در محلّ پارک ملیِ سرچشمه به‌احتمال‌قوی،  عامل و علّت اصلیِ ایجاد زیستگاه “خوانسار” در هزاره‌های گذشته بوده و دلیل اصلیِ نام‌گذاری این زیستگاه نیز وجود همین چشمه‌ها است.

۲– “قناتِ خونی” (Khuni Qanāt)

“قنات خونی” نام قناتی در دهِ بادآشیان، بخش ششتمد، شهرستان سبزوار، استان خراسان رضوی است[۴۳].

واژۀ “خون” در نام “قنات خونی” گویشی از “خان” (Khān) و “کان” (Kān) می‌باشد. واژه‌های “خون”، “خان” و “کان” در حالت عام به معنیِ “مظهرآب” و در نام “قنات خونی” به معنیِ “قنات” آمده است.

واژه‌های “خوان” در نام “خوانسار” و “خون” در نام “قنات خونی” شباهت زیادی به بخشِ “خان”، یا “خَن” (Xan) در نام‌ “خانتوس” (Xanthos) دارند. از آنجا که واژۀ “خان” در دو نام “خوانسار” و “قنات خونی” به معنیِ “مظهرآب” است احتمالاً نام “خانتوس”، یا “خنتوس” نیز به معنیِ “مظهری از آب” می‌باشد که در مورد آنچه هومر  می‌گوید، همان رود “خانتوسِ” خدایان و “اسکامندرِ” انسان‌ها است.

 

واژۀ “تر” (Tr) در نام “ترروی” (تر، روی)(Trroy) می‌تواند به معنیِ “رود” باشد.

     همانگونه که در مقدمه گفته شد این امکان وجود دارد که تلفظ نام “تروی” (Troy) یا “ترویا” (Troia) در اصل، با تشدیدِ حرفِ “ر” (R) بوده که تشدیدِ آن در طول زمان حذف شده باشد. با توجه به این پیش فرض که نام “تروی” یا “ترویا” در اصل “ترروی” (تر، روی) (Trroy)، یا “تررویا” (Trroia) بوده نام چند مکان شرح داده می‌شود که واژۀ “تر” و گویش‌های “تار” و “تیر” در آنها به معنیِ “مظهرآب” از جمله “رود” آمده است، تا بتوان با مقایسه با بخشِ “تر” در نام “ترروی” به این احتمال دست یافت که “تر” در نام “ترروی”، خود به معنیِ “مظهرآب” می‌باشد.

١– “شوشتر” (Shushtar)

“شوشتر”  نام شهری کهن در بخش مرکزی، شهرستان شوشتر، استان خوزستان است. رود “کارون” از شهر “شوشتر” می­گذرد. رود “کارون” در محلّ “بند میزان” (ساخته شده در دوره­ ساسانیان که تحت عنوان “نظام آبی تاریخی شوشتر” ثبت میراث جهانی شده) به دو شاخه می­شود که یکی “گرگر” [۴۴] و دیگری “شطیطه”نام دارند. شاخۀ “گرگر”، در واقع کانالی است دست کندۀ انسان که تاریخِ احداث آن مشخص نیست. شاخۀ “گرگر” از داخل شهر “شوشتر” عبور می­کند و آبشار‌‌هایی را در شهر به وجود می­آورد. بسیاری از تأسیسات آبیِ باستانی؛ همچون آسیاب‌ها، کانال­ها، پل بندها و آبشارها، در مسیرِ شاخه‌های “گرگر” و “شطیطۀ” رود کارون ساخته شده‌اند[۴۵]  .

   در باره ریشۀ نام “شوشتر” در ویکی‌پدیای فارسی علّت‌های چندی آمده است. در مورد یکی از این علّت­ها گفته شده که واژۀ “شوشتر” با “تیشتر” در زبان پهلوی با ایزد بانوی باران و آب ارتباط دارد. واژۀ “تیشتره” در اوستا یا “تشتر” و یا “تیر” در منابع زرتشتی همگی ایزد و “ستارۀِ باران” دانسته شده‌اند . ماه هشتم گاه‌شماریِ ایرانی، ابان (آبان) متعلق به فرشته بزرگ “تیشتر” است. “تیشتر”، اصلِ همۀ آب‌ها و سرچشمۀ تمام چشمه‌های خروشان می‌باشد. چهارمین ماه سال یعنی “تیر” ماه به ایزدِ “تیشتر” اختصاص داده شده و گفته شده  “تیشتر” در دهۀ نخستینِ “تیرماه”، به شکل جوان پانزده‌ساله، در دهۀ دوّم به شکل گاوِ نر و در دهۀ سوّم بصورت اسب [۴۶] ظاهر می‌شود . جشن “تیرگان” که در روز ١٣ تیرماه برگزار می‌شود منسوب به ایزدبانوی “تیشتر” است.

    واژۀ “تیشتر” و گویش­های متعددِ آن؛ یعنی “تیشتره”، “تشتر”،”بشتر” و “تیر” در زبان­های ایران کهن؛ از‌جمله اوستائی و پهلوی، همگی به ‌نوعی به “آب” (ایزد بانوی آب و باران) مربوط می­شود. واژۀ “تیشتر” و معنی آن می‌تواند در ریشه‌یابی نام‌های “شوشتر” و “تروی” (Troy) یا “ترویا” (Troia) مفید واقع شود.   

۲– “تنگۀ رودِ تارا” (Tara River Canyon) مونته نگرو    

     “تنگۀ رود تارا” (تار) (Tara, Tare) نام دره یا تنگه­ای است که منتسب به رود “تارا” می‌باشد. این دره ٨۲ کیلومتر طول دارد و ۶٠ کیلومترِ نهایی آن، مرز کشورهای بوسنی هرزگوین، صربستان و مونته نگرو را تشکیل می­دهد. این دره به‌عنوان پارک وحشِ ملّیِ مونته نگرو ثبت جهانی شده است. رود “تارا” این دره را شکافته و بوجود آورده است [۴۷] .

     واژه “تارا” را می­توان به دو بخشِ “تار”، به معنی “مظهر آب” در حالت عام و در این مورد، “رود” و “آ” (Ā)، گویشی مخفف از “آب” بخش‌بندی کرد؛ در اینصورت “تارا” به معنیِ “رود آب” است. با توجه به این تجزیه و تحلیل ملاحظه می‌شود که معنیِ “آب” در نام “رودِ تارا” سه‌بار آمده است؛ یک‌بار با واژه “تر”، یک‌بار با واژۀ “آ” (A) و بار سوّم با واژۀ “رود”.

٣– “دریاچۀ تار”  (Tār Lake)

    “دریاچه تار” نام دریاچه‌ای در ١۵ کیلومتری شرق شهر دماوند، شهرستان دماوند، استان تهران است [۴۸].

۴– ” قناتِ علی آباد ترکن” (Aliabad-e-Tarkan Qanāt)

     ” علی آبادِ ترکن ” نام قناتی در دهی به همین نام، بخش ششتمد، شهرستان سبزوار است[۴۹] (ویکی‌پدیا فارسی، ذیل “فهرست قنات­های شهرستان سبزوار”).

     نام “ترکن” را می‌توان به دو بخش “تر” و “کن” بخش‌بندی نمود که در آن، هر دو واژۀ “تر” و “کن” در حالت عام، به معنیِ “مظهرآب” می‌باشند. ولی در مورد “قنات علی‌آبادِ ترکن” این هر دو واژه به یک “قنات” اشاره دارند.

۵– ” آبشار‌های تیرکن” (Tirkan Waterfalls)

       آبشارهای “تیرکن”نام تعدادی آبشار پی در پی در جائی بنام هفت‌آبشار، در جنگل لُفوز (Lofus) در دِهِ “تیرکن”، یکی از روستاهای درازکلا در مرز شهرستان‌های بابُل و سوادکوه می‌باشند. دسترسی به درازکلا و “تیرکن” و آبشارهای “تیرکن” از بابُل و جادۀ گنج‌افروز میّسر است [۵۰] .

       نام “تیرکن” را می‌توان به دو بخش “تیر” و “کن” بخش‌بندی نمود که در آن، هر دو واژۀ “تیر” و “کن” در حالت عام، به معنیِ “مظهر آب” می‌باشند. ولی در مورد آبشارهای “تیرکن” هر دو واژۀ “تیر” و “کن” اشاره به آبشار (انواع مظهر آب) دارند.

      واژه‌های “تر” (Tar) و “تیر” (Tir) می‌توانند در ریشه‌یابی نام “تروی” (تر، روی) یاری رسان باشند. همچنین  واژۀ “تیر” (Tir)، گویشی از “تر” در نام “تیرکن” و واژۀ “کن”، گویشی از “خان” (Khān, Xān) در این نام به ریشه‌یابی نام‌های “ترروی” (تر، روی) و “خانتوس” (Xanthos) کمک می‌کنند.

۶– “رودِ اترک”  (Atrak River)

  ” اترک”(Atrak, Atarak?)  نام رودی است که از کوه­های هزار مسجد، خراسان رضوی سرچشمه گرفته، پس از گذر از قوچان، شیروان و بجنورد، در ناحیه “چات”، مرز ایران و ترکمنستان، به دریای خزر می­ریزد [۵۱] .

     نام “اترک” را می­توان به سه بخش اَ (A)، گویشی مخفف از واژه “آب”، “تر” به معنی “مظهر آب” به طور عام و در این مورد، “رود” و “ک” (Ak) (پسوند جا و مکان) بخش‌بندی نمود؛ به‌این‌ترتیب “اترک” به معنی “محّل رودآب” است. مفهوم “آب” در این نام، یک‌بار در واژۀ “تر” ، یک‌بار  در وازۀ “آ” (A) و یک‌بار هم در واژۀ “رود” آمده است. چنین تکرار‌هایی در نام مکان‌ها فراوان است.                                                                                                 

     واژۀ “تر” (Tar) در نام “اترک” (Atrak) می‌تواند در ریشه‌یابی نام “تروی” (تر، روی) یاری رسان باشد.

 

   پیشوند “ت” (T) در نام “تروی” (ت، روی) به معنی “گرم و گرما” است

    فهرستی از نام‌هائی که در زیر آمده نمونه نامِ جاهائی است که در آنها، پیشوندِ “ت” (T) به معنی “گرم و گرما” است. لذا در مقایسۀ نامِ “تروی” (ت، روی) با این نام‌ها می‌توان استنباط نمود که در نامِ “تروی” نیز پیشوندِ “ت” می‌تواند به معنی “گرم و گرما” ‌باشد.

  ١-  “طبس” (Tabas)

       “طبس” (تبس)  نام شهری در استان خراسان جنوبی است. در این شهر یک قنات وجود دارد که از یکپارچه شدنِ چندین چشمه تشکیل شده است. “طبس” شهری کهن است و تاریخ زیستگاه شدنِ این شهر را تا ٣هزار سال پیش گفته‌اند. این زیستگاه در دوره‌های هخامنشی و پارتیان جزو خراسانِ بزرگ بوده است [۵۲]  و در صدر اسلام به‌دست عرب‌ها اشغال شد. گویشِ دیگری از نام طبس، “تیبس” (Tibes) است

نام تبس (طبس) از دو بخشِ “ت” و “بس” تشکیل شده است. ممکن است گویشِ این نام در آغاز، با تشدیدِ “ب” بوده باشد (Tabbas, Tebbas) که در اثر مرور زمان و فراموش شدنِ علّت نام‌گذاریِ آن، تشدیدِ حرفِ “ب” حذف شده است. در‌صورتی‌که این فرض درست باشد آنگاه می‌شود گفت که نام “طبس” از دو بخش “طب” و “بس” تشکیل شده که در آن، “طب” به معنیِ گرم و گرما و “بس” مظهری از آب است. واژۀ “بس” به احتمال زیاد نام کهنِ همان قنات یا چشمۀ “طبس” است که در باغ گلشنِ طبسِ امروزی قرار دارد. گفتنی است حرف “ت” یا “ط” هر دو تلفظی شبیه حرفِ “ث” عربی و حرفِ “The” انگلیسی داشته‌اند و این تلفظ به مرور زمان و در طول چند هزار سال فراموش شده است.

تاریخ طولانی زیستگاۀ “طبس” به‌علاوۀ آثار کهنِ به‌جای‌مانده و وجود چشمه یا قنات در این شهر، همگی‌احتمال معنیِ “مظهر آب” برای واژۀ “بس” را تایید می‌کنند که در مورد زیستگاۀ “طبس”، همان “چشمه”هائی هستند که قناتِ “طبس” از آنها تشکیل شده است. البته از نام “طبس” برمیاید که چشمۀ مورد نظر می‌بایستی “چشمۀ آبگرم” بوده باشد. لیکن آنچه در شرح شهر “طبس” آمده نشان نمی‌دهد که هیچ یک از چشمه‌های تشکیل‌دهندۀ قناتِ باغِ گلشن چشمۀ آبگرم بوده باشد [۵۳] . البته این امکان وجود دارد که چشمۀ آبگرمی وجود می‌داشته که در طول زمان خشک شده باشد.

 ۲-“تبسِ” (Thebes) مصر

“تبس” (Thebes) نام شهری باستانی در مصر است. نام این زیستگاه را در زبان کهنِ یونانی “ثبایی” (Thebaei) گفته‌اند. این شهر در شرق رود نیل و در ٨٠٠ کیلومتری مَصَب رود نیل به دریای مدیترانه قرار دارد و مرکز امپراطوریِ مصر جدید بوده است [۵۴]  .

٣-“تبسِ (Thebes) یونان

“تبس” نام شهری باستانی در یونان است. این شهر را نیز همانند “تبسِ مصر” در زبان یونانیِ کهن، ثبایی (Thebaei) گفته‌اند و در زبان یونانیِ امروزی، تیوا (Thiva) می‌گویند. این شهر در افسانه‌های یونانی جایگاه مهمّی دارد. اکتشافات باستان‌شناختی این شهر را مربوط به عهد مفرغ (دستکم) دانسته است. این شهر به نام شهرِ هفت دروازه معروف است (در مقایسه با تبسِ مصر که بنام صد دروازه شهرت دارد). تبسِ یونان در گِل‌نبشته‌هایِ حاصل از حفاری باستان‌شناختی، “تگاجا” یا “تبایا” خوانده شده است [۵۵]  . به نظر می‌آید که این محل، یکی از اوّلین زیستگاه‌های یونان باستان بوده که در اطراف آن استحکامات محافظِ زیستگاه ساخته شده است [۵۶] . در خواندن و تفسیر گِل‌نبشته‌های مذکور که به زبان یونانی قدیم است، نام تِبِسِ یونان در یک تفسیر، “تگوائیس” (Thēgwais) آمده که به معنیِ کنارِ تبس (At Thebes) می‌باشد. این شهر چنانکه در گِل‌نبشته‌ها آمده زیستگاهی در کنارِ یک “رود” بوده که زیستگاه، به آن نسبت داده شده است. در تاریخچۀ این شهر نیز دیده می‌شود که تاریخ تشکیلِ این زیستگاه آن‌قدر کهن است که نمی‌توان زمان آن را مشخص نمود؛ بلکه فقط می‌توان گفت که حداقل دارای قدمتِ عهدِ مفرغ است.

دربارۀ ریشۀ نامِ “تبسِ” یونان مطالب زیادی در دسترس نگارنده نبود، مگر آنچه که در بارۀ خواندن و تفسیر گِل‌نبشته‌ها گفته شد؛ لیکن سیر تکاملیِ نامِ “تبسِ” یونان که در ابتدا ثبای (Thebai) و “ثیوا” (Thiva) بوده و تشابۀ آنها با نام شهر‌های “طبس” در ایران و “تبس” در مصر قابل ‌تأمل است.

۴-“تِگنِ” (Tegen) درّه گز

“تگن” (Tegen, Tagan) نام دهی در دهستان درونگر، بخش نوخندان، شهرستان درّه گز، استان خراسان رضوی است [۵۷] .

      در بسیاری از نام‌ها از جمله “تبریز” (Tabriz)، “تبیلیسی” (Tbilisi)، “تبّت” (Tabbat)، “تاوروسِ” (Taurus) ترکیه، “تیبت” (Tibet)، “تیگریس” (Tigris)، “تجن” (Tajan, Tejen)، “تجریش” (Tajrish)، “تفت” (Taft) و “تفرش” (Tafresh)  پیشوند‌های “تب” (Tb,Tab)، “تاو” (Taw, Tau)، “تی” (Ti)، “تیگ” (Tig)، “تج” (Taj, Tej) و “تف” (Taf, Tef) همگی به همین معنی “گرم وگرما” می‌آیند. از این تشابه‌ها می‌توان نتیجه گرفت که پیشوند “ت” (T) در نام “تروی” نیز به معنی “گرم و گرما” بوده و نام “تروی” به معنی “مظهرآب گرم” باشد. در این صورت امکان دارد شهر “تروی” نام خود را از “چشمه آبگرم” که هومر به آن اشاره می‌کند گرفته باشد.

 

تجزیه و تحلیل و ریشه‌یابی

   شهر “تروی” به اعتبار آبِ دو رود “اسکامندر” (Scamander) و “سموئیز” (Simoeis) و در محل تلاقی آنها به وجود آمده است. لذا ریشه و معنی نام “تروی” (Troy) می‌تواند نوعی “مظهرآب” از جمله “رود” و یا “چشمه” باشد. به این معنی که “روی” گویشی از “ری”، “راو”، “رای” و غیره است که خود، بدون پیشوند “ت” نیز به معنی “مظهرآب” است. در مورد بخش اوّل، یعنی “ت” (T) در نام “تروی”  این احتمال وجود دارد که تلفظ نام “تروی” یا “ترویا” در اصل “ترروی” (Trroy) یا “تررویا” (Trroia) بوده که در آن، حرف “ر” (R) مکرر بوده است. ولی تشدیدِ حرفِ “ر” در طول زمان و برای ساده سازی و یا تساهل در گفتار، برداشته شده است. بنابراین در ریشه‌یابیِ نام “تروی” لازم دیدیم که دو نوع تفسیر ارائه نمائیم، یکی با تشدید حرفِ “ر” (R) در نام “تروی” و دیگری بدون تشدید حرفِ “ر” در این نام. ولی از آنجا که در هر دو حالت از بخش‌بندی، یعنی چه با تشدید و چه بدون تشدیدِ حرفِ “ر”، واژۀ “روی” (Roy)، یا “رویا” (Roia) در نام این شهر وجود دارد ابتداء به ارائه شواهد و دلایل حاکی از اینکه “روی” (Roy) یا “رویا” (Roia)، خود بدون پیشوند “ت” (T) نیز به معنی “مظهرآب” است پرداخته می‌شود و سپس شواهد و دلایل برای اینکه بخش “تر” (Tr) نیز، به معنیِ “مظهرآب” است آورده خواهد شد. سپس به ارائه شواهد و دلایلی پرداخته می‌شود که بخش “ت” (T) در ابتدای نام “تروی” یا “ترویا”,هر چند به احتمال ضعیفتر می‌تواند به معنی “گرم و گرما” باشد.

 

  واژۀ “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) به معنی “مظهرآب” است. چرا؟

  شواهد و نشانه‌های تایید کنندۀ معنیِ “مظهرآب” برای واژۀ “روی” (Roy) را می‌توان به سه دسته الف، ب و پ تقسیم کرد:

 الف:

    ١- در شرح نام شهرِ “ری” (Rey) گفته شد “ری” به معنی “چشمه” است که امروزه “چشمه‌علی” نامیده می‌شود. همچنین گفته شد شهرِ کهنِ “ری” در طول تاریخ طولانیِ خود دارای نام‌های متعددی بوده که برخی از آنها از جمله “رای” (Rāy)  و “رائی” (Raii) به “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) شباهت زیادی دارند. بنابراین اگر “ری” (Rey) به معنی “مظهری از آب” است، چرا “روی” (Roy) به معنی “مظهری از آب” نباشد!.

     ۲- در نام “بشرویه” (بش، “روی”، ﻫ) (Boshruyeh) بخشِ “روی” (Roy) و در نام “ریاب” (Riyāb) یا “ریو” (Riyow)(ر، یاب یا “ریو”) بخش “ریو” (Rio) شباهت زیادی به “روی” (Roy) در نام “تروی” دارند. در حالیکه “روی” و “ریو” در نام‌های “بشرویه” و “ریو” (Riyow) به معنی “مظهرِآب” می‌باشند. پس چرا “روی” (Roy) در نام “تروی” به معنی “مظهرآب” نباشد!. همچنین در نام‌های چشمۀ “رینه” (ری، نه) (Reyneh) و دریاچۀ “ریوند” (ری، وند) (Reyvand) واژۀ “ری”  (Rey) با واژۀ “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) شباهت دارد و “رینه” و “ریوند” هر دو انواعی از “مظهرآب” می‌باشند که به ترتیب، “چشمه” و “دریاچه”‌اند. پس چرا “روی” در نام “تروی” به معنیِ “مظهرآب” نباشد!. در نام‌های رودِ “ریوا” (Riva) ترکیه، رودِ “راویِ” (Ravi) هندوستان-پاکستان و رودِ “روا” (Rewa) هندوستان واژه‌های “ریو” (Riv)، “راو” (Rav) و “روا” (Rewa) با واژۀ “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) شباهت دارند و هرسه واژۀ “ریوا” ترکیه، “راویِ” هندوستان-پاکستان و “روا” هندوستان “مظهرهای آب” و در این موارد، “رود” می‌باشند. پس چرا “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) به معنیِ “مظهرآب” نباشد!. اگر گویش نام دیگر “تروی” (Troy) یعنی “تروا” (Troia) را مبنای مقایسه قرار دهیم بازهم شباهتِ واژه‌های “ریو”، “راوی” و “روا” در سه نام مذکور به واژۀ “رویا” (Roia) به خوبی مشهود است.

     در نام رود “راینِ” اروپا تلفظ واژۀ “راین” (Rhine) به واژۀ “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) شباهت دارد و با توجه به اینکه “راین”، نام یک “مظهرآب” (رود) است چرا واژۀ “روی” در نام “تروی”، “مظهری از آب” نباشد!.

   در دو نام “راینِ” (Rāyen) کرمان و “راوۀ” (Rawa) عراق، دو گویشِ “رای” (Rāy) و “راو” (Raw) به واژۀ “روی” در نام “تروی” نزدیک است. لذا با توجه به اینکه نام‌های “راین” و “راوۀ” اشاره به “مظهر‌های آب” دارند چرا واژۀ “روی” در نام “تروی” به معنی “مظهرآب” نباشد!.

  ب:

   ١- شهر کهن “تروی” در محل تلاقی دو “رود” (اسکامندر و سیموئز) قرار دارد. لذا بسیار محتمل است که شهر “تروی” نام خود را در زمان پایه گذاری از “رود” (River) گرفته باشد. به این معنی که اگر واژۀ “روی” در آن عهد، خود به معنی “جریان آب” در بستر رودخانه (Water flow in River bed) باشد چه استبعادی دارد که زیستگاهِ “تروی” به نامِ “رود” (River)[۵۸] و یا “روی” (Roy) نام‌گذاری شده باشد و پیشوند “ت” (T) یا “تر” (Tr)  به مناسبتی که توضیح خواهیم داد به آن افزوده شده باشد؟

   پ:

     واژه‌های “ریوِر” (ری،ور)(River) در زبان انگلیسی، “ریُو” (ری،و) (Rio) در زبان اسپانیایی، “ریُو” (Rio) در زبان پرتقالی، “رِکا” (Reka) در زبان روسی و “رزکا”(رز،کا)(Rzeka) در زبان لهستانی همگی شباهت‌هائی با واژۀ “روی” (Roy) در نام “تروی” (ت، روی) (Troy) دارند. واژۀ “رود” (Rood) در زبان فارسی، خود به معنیِ “جریانِ آب” (Water flow) است[۵۹]  همانگونه که “ریوِر” و “رِیُو” به همین معنی هستند. لذا “روی” در نام “تروی” نیز می‌تواند درست به همین معنیِ “جریان آب” ‌باشد. حال این “جریانِ آب” می‌تواند هر “مظهری از آب”، بخصوص یک “رود”  و یا یک “چشمه” باشد.

      از این تشابه‌های گویشیِ نام‌های فوق با واژۀ “روی” در نام “تروی” و اینکه همگیِ آنها انواع “مظهر” و “جریانِ آب” هستند میتوان گفت که واژۀ “روی”، در حالت عامِ خود، به معنیِ “جریان آب” و “مظهرِ آب” و در معنیِ خاص، در نامِ شهرِ کهنِ “تروی” به معنیِ “رود” و یا  “چشمه” است.

  در ادامه دربارۀ معنیِ “ت” در جلو نام “روی” نیز توضیح داده می‌شود تا معنیِ کاملِ نام “تروی” حاصل گردد.

واژۀ “تر” (Tr) در نام “تروی” (Troy) به معنی “رود” است چرا؟

       گفتیم “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) به معنی “مظهرآب” است. همچنین گفتیم که این “مظهرآب” می‌تواند “چشمۀ آبگرم” باشد همانگونه که هومر از وجود “چشمۀ آبگرم” در نزدیکی شهرِ “تروی” خبر داده است. لیکن وجود بسیاری شواهدِ جغرافیائی در منطقۀ “ترواس” (Troas)، نامی شبیه “تروی” دارند, همچون نامِ خودِ منطقۀ “ترواس” که به “تروا” (نام دیگرِ شهر تروی) شبیه است و یا نام دیگر آن، یعنی “ترود” (Troad) که به “تروی” شباهت دارد. از سوی دیگر گفتیم احتمال دارد واژۀ “رود” (Road) در نام “ترود” (Troad) به همان معنیِ “رود” (Rood) در زبان فارسی باشد و نتیجه گرفتیم که نامِ منطقۀ “ترواس”، احتمالاً از وجود دو رودِ “اسکامندر” (Scamander) و “سموئیز” (Simois) ریشه گرفته است و نام رودِ “اسکامندر”، پیش از آنکه به این نام نامیده شود، “خانتوس” (Xanthos) بوده است و با توجه به معنی واژۀ “خان” (Xan) که “مظهرآب” است این استنباط حاصل شد که وجود رودهای مذکور، عامل نام‌گذاری منطقۀ “ترواس” به این نام شده است. این علت را نیز گفتیم چون شهر “الکساندریا ترواس” (Alexandria Troas) نامِ خود را از منطقۀ “ترواس” گرفته احتمال زیادی دارد که شهر “تروی” نیز نام خود را از منطقۀ “ترواس” گرفته باشد نه اینکه منطقۀ “ترواس” نام خود را از شهرِ “تروی” گرفته باشد.

      با این توضیح‌ها دربارۀ موقعیّت جغرافیائیِ شهر “تروی” با “مظهرهای آب” از یک سو و شباهتِ نامِ آن به نام منطقۀ “ترواس” از سوی دیگر، نام “تروی” به احتمال قوی ریشه از وجودِ این “مظهرهای آب” یعنی رودهای مذکور گرفته است. برای تایید این احتمال، نامِ شش ‌جا را به عنوان مثال شرح دادیم که در آنها واژۀ “تر” (Tr) به معنیِ “مظهرآب” آمده است (“شوشتر”، “تنگۀ رود تارا”، “دریاچۀ تار”، “قنات علی‌آبادِ ترکن”، “آبشارهای تیرکن” و “رود اترک”) و نتیجه گرفتیم که نامِ “تروی” (Troy)، احتمالاً در ابتدا دارای تلفظِ “ترروی” (Trroy)، با تشدید حرفِ “ر” (R) بوده است. در نهایت می‌توان گفت نام “تروی” به احتمال قوی در ابتدا “ترروی” (تر، روی) (Trroy) بوده که از دو بخش “تر” (Tr) و “روی” (Roy) تشکیل می‌شده و در آن، هر دو بخش “تر” (Tr) و “روی” (Roy) به معنیِ “مظهرآب” و در مورد این نام، رودهای “اسکامندر” و “سموئیز” بوده‌اند که “مظهرآب” در نام “ترروی” دوبار آمده است، یکبار در واژۀ “تر” (Tr) و بار دوّم در واژۀ “روی” (Roy).

پیشوندِ “ت” (T) در نام “تروی” (Troy) می تواند به معنی “گرم و گرما” باشد, چرا؟

     گفتیم “روی” (Roy) در نام “تروی” به معنیِ “مظهرآب” است. ولی این “مظهرآب” می‌تواند “چشمه” باشد. برای تایید این احتمال، نامِ چهار‌جا را به عنوان مثال شرح دادیم که در آنها حرفِ “ت” (T) در نام “تروی” (Troy)، مخفّفِ “تب” (Tb) و یا گویش‌های دیگرِ آن “ته” و “تاو” است همانگونه که در نام‌های “تبس”، “تبسِ مصر”، “تبسِ یونان”،  “تهرود” و “تاوروس” ترکیه چنین است. بر این اساس، مفهوم “تروی” که از حرفِ “ت” (T) و واژۀ “روی” (Roy) تشکیل شده به معنی “مظهرِآب گرم” خواهد بود. این “مظهر آبگرم” می‌تواند همان چشمۀ آبگرمی باشد که در نزدیکی شهرِ “تروی” وجود داشته و هومر می‌گوید “زنان لباسهایشان را در آن می‌شستند”.

علّت نام‌ گذاریِ شهر “تروی” به این نام در منطقۀ “ترواس”(Troas) چیست؟

   آنچه گفتیم دربارۀ ریشه و معنی نام “تروی” بود. لیکن چه عواملی باعث شده که این نام به این شهر داده شود.

    شواهد و نشانه‌های نام‌ گذاری شهر “تروی” به این نام در رابطه با منطقۀ “ترواس” را می‌توان در دو دسته “الف” و “ب” بیان نمود:

    الف: رابطۀ نام شهر “تروی” با نام‌ها و مکان‌های جغرافیائی در منطقۀ “ترواس” (Troas)

     موقعیت جغرافیائی شهرِ “تروی” به گونه‌ای است که در محل تلاقیِ دو رودِ “اسکامندر” و “سموئیز” قرار گرفته و آبِ این دو رود، علّت اساسیِ تشکیل زیستگاۀ “تروی” می‌باشد. منطقۀ “ترواس” که شهر “تروی” در آن قرار گرفته، نامی شبیه به نام “تروی” دارد. از سوی دیگر اسطوره‌ها دربارۀ شهرِ “تروی” همگی بطور مستقیم و غیر مستقیم به ایزدها و ایزدبانوهای “آب و باران” با شهرِ “تروی” و نامِ آن ارتباط دارند. علاوه بر اینها برخی شواهد دیگر دربارۀ ارتباطِ “تروی” با “مظهرهای آب” وجود دارند. همگیِ این شواهد نشان می‌دهند که نام “تروی” و همچنین به وجود آمدن زیستگاهِ “تروی” بستگی به “مظهرِآب” دارد.

    ١- در اسطوره‌های یونانی گفته شده “تروس” (Tros) مجموعۀ منطقۀ “ترود” را پایه‌گذاری نموده و پسر او “ایلوس” (Ilus) شهر “تروی” را ساخته است. شباهت نام‌های “تروس” (Tros) که سازندۀ مجموعه (Colony) “ترواس” است با نام‌های شهرِ “تروی” و منطقۀ “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad)نشان می‌دهد که این سه نام، یعنی “تروس” (Tros)، “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad) و “تروی” (Troy) با هم رابطه زایشی و ریشه‌ای (Etymologic) دارند.

      ۲- گفته شده که نام دیگرِ شهرِ “تروی”، “ایلیوس” (Ilios) است و برابر اسطوره‌ها، این شهر توسط “ایلوس” (Ilus)، پسر “تروس” (Tros) ساخته شده است. در اینجا نیز تشابه نام “ایلوس” که سازندۀ شهر “تروی” است با “ایلیوس” که نامِ دیگرِ شهر “تروی” است از یک سو و رابطۀ پدر و فرزندیِ “تروس” (Tros) و “ایلوس” (Ilus) از سوی دیگر، همچنین رابطۀ همگیِ آنها با نامِ “تروی” نشان از ارتباطِ نام شهرِ “تروی” با نامِ “منطقۀ ترواس” دارد.

       ٣- آب رودهای “اسکامندر” (Scamander) و “سیموئیز” (Simoeis) که در محل شهر کهن “تروی” به هم می‌رسند عامل عمده در تشکیل زیستگاه “تروی” بوده است. لذا به وجود آمدن شهر “تروی” و تاریخچۀ آن، همانند موقعیت جغرافیائی آن زیستگاه با وجود این دو رود گره خورده است.

       ۴- شهر کهنِ “الکساندریا ترواس” (Alexandria Troas) نام خود را از منطقۀ “ترواس” (Troas) گرفته است. به این معنی که این شهر، یکی از شهرهای منطقۀ “ترواس” است، همانگونه که مثلاً گفته شود “اردکانِ” فارس، یا “فرانکفورتِ” ماین (Frankfur Am Mine) و غیره. این امر نشان می‌دهد که زیستگاۀ “تروی” نیز همانند شهر “الکساندریا ترواس”  نام خود را از مجموعه یا منطقۀ “ترواس” (Troas) گرفته است نه اینکه منطقۀ “ترواس” نام خود را از شهرِ “تروی” گرفته باشد!.

     با توجه به چهار مطلب فوق، یعنی شباهت نام‌ها، پیوند اسطوره‌ای ساخته شدنِ مجموعه “ترواس” یا “ترود” با شهر “تروی” توسط پدر و پسر، همچنین پیوندِ زایشیِ زیستگاۀ “تروی” با آبِ رودهای “اسکامندر” و “سیموئیز” می‌توان گفت نام “تروی” (ت، روی، یا تر، روی) بدون شک با “آب” پیوند خورده است.

     از سوی دیگر میدانیم در گذشته‌های دورعامل اصلی شکل‌گیریِ زیستگاه‌ها وجود آب بوده است و نام زیستگاه‌ها و تمدن‌هائی که در کنار چنین مظهرهای آب (اعم از “رود”، “چشمه”، “تالاب” و غیره) به وجود آمده‌اند اغلب از نامِ چنین “مظهر‌های آب” گرفته می‌شده است. مثلاً گفته می‌شود تمدنِ “نیل”، تمدنِ “میان رودان” (بین‌النهرین)، تمدنِ “سند” یا “هند” (به اعتبار رود سند یا هندوس) و غیره. لذا بر مبنای چهار مطلب فوق می‌توان گفت مکان‌های “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad) و “تروی” (Troy) یا “ترویا” (Troia) ونام شخصِ اسطوره‌ای “تروس” (Tros) سازندۀ مجموعه “ترواس” همگی به وجود “آب” بستگی دارند. پس چرا نام “ترواس” یا “ترود” (Troas or Troad)، همانندِ “هند”، خود به معنی “رود” نباشد؟ و به تَبَعِ آن “تروی” نیز به همان معنیِ “ترواس” یا “ترود”، یعنی “رود” نباشد؟.

 ب: رابطۀ ایزدِ بانوانِ آب و باران و ورجاوندیِ (مقدس بودن) مکان‌ها با منطقۀ “ترواس” و شهرِ “تروی”

    ١- “سیموئیز” (Simois) علاوه بر اینکه از نظر جغرافیائی نام یک “رود” است، در اسطوره‌های یونانی، خود یک ایزد بوده و فرزند یک ایزد، به نامِ “اسیانوس” (Oceanus) و یک ایزدبانو به نام “تیتیس” (Tethys) می‎باشد و چنانکه می‌دانیم “اسیانوس” و “تتیس”, هر دو نام دو اقیانوس می‌باشند. گویا قرار بر این است که همه چیز دربارۀ “تروی” دور محور “آب” بچرخد!

        ۲- در اسطوره‌ها آمده است که ایزد “سموئیز” (The god of Simois) به یاری ایزدِ “اسکامندر” (The god of Scamander) می‌شتابد تا با کمک یکدیگر بر “آشیلِ” (Achilles) یونانی در جنگ “تروجان” (Trojan War) پیروز شوند و شهر “تروی” را از سقوط به دست سپاه یونان برهانند. ایزدِ “اسکامندر” به ایزدِ “سموئیز” می‌گوید “با تمام شتاب به یاری من بیا، جویبارهایت را از چشمه‌هایت، پر آب کن، هر چه بیشتر خروشان شو، موج هایت را بلند کن و … تا ما بتوانیم این مرد وحشی (آشیل) را متوقف کنیم که همچون خدایان می‌تازد!”

     در این اسطوره نیز ملاحظه می‌شود که “مظهر‌های آب”، یعنی رودهای “اسکامندر” و “سموئیز”، شاید از فرطِ اهمیت نزد مردمان، دارای ایزد می‌شوند و این دو ایزد،  یکی از دیگری می‌خواهد که با پر آب کردنِ چشمه‌ها و جویبارهایش خروشان و بلند موج شده به یاری دیگری برود! و بر انسانی پیروز شوند که چون خدایان می‌تازد!. در این اسطوره نیز “مظهر‌های آب” به درجۀ “ایزدی” می‌رسند! و در سرنوشتِ شهر کهنِ “تروی” نقش بازی می‌کنند و چنین است که نقشِ “آب” و “مظهرهای آب”، از جمله “رود” و “چشمه” در قالب خدایان در سرگذشت و سرنوشت “تروی” وارد می‌شوند.

    ٣- “کوه آیدا” (Mount Ida) و قلّه آن “گرگروس” (Gargarus) در اسطوره‌های یونانی دارای ورجاوندی (مقدس بودن) است و آن را به “ایزدبانوی مادر” (Mother goddess) ارتباط داده‌اند. علاوه بر ارتباط “ایزدبانوی مادر” با “آب و باران” میدانیم که سرچشمۀ رودهای “اسکامندر” و “سموئیز” از این کوه است. لذا ارتباط تنگاتنگی بین “کوه آیدا” و “مظهرآب” وجود دارد. از سوی دیگر با مقایسه نام “گرگروس” با هفت نام “گرگر”، “گورگور”، “گرو” و “گراب” به این نتیجه رسیدیم “گرگروس” [۶۰] که هومر آن را نام قلّۀ “کوه آیدا” گفته، نام یک “چشمۀ” بر قلّۀ این “کوه” و یا نزدیکی قله می‌باشد که نام آن “چشمه” بر قلّۀ “کوه آیدا” نهاده شده است (قله گرگروس). در این اسطوره از هومر نیز ملاحظه می‌شود “آب” و “مظهر‌های آب” از جمله “کوه آیدا” که سرمنشأ رودهای ورجاوندِ “اسکامندر” و “سیموئیز” است و قلّۀ آن “گرگروس” نیز که مظهر دیگری از آب، یعنی چشمه می‌باشد با سرگذشت و سرنوشت منطقۀ “ترواس” و شهر “تروی” جوش خورده‌اند.

   ۴- هومر در اسطوره‌ای می‌گوید خدایان نام رود “اسکامندر” را “خانتوس”، یا “خنتوس” (Xanthus, Xanthos)  گفته‌اند و “اسکامندر” نامی است که انسان‌ها بر آن رود نهاده‌اند. بطوریکه شرح داده شد نام‌های بسیاری در ایران هستند، از جمله “خوانسار” و قناتِ”خونی” که در آنها واژه‌های “خان” و “خون” به معنیِ “مظهرآب” آمده است. لذا این امکان را باید در نظر داشت که بخش “خان” یا “خَن” (Xān) در نام (Xanthos) ممکن است به معنیِ “رود” بوده و در واقع “خانتوس” و “اسکامندر” هر دو نام یک رود باشند.

نتیجه‌گیری

 ١- شهر “تروی” یا “ترویا” نام خود را از نام منطقۀ “ترواس” یا “ترود” (Troas or Troad) گرفته است نه بالعکس همچنانکه “شهر الکساندر ترواس” نام خود را از منطقۀ “ترواس” می‌گیرد. به عبارت دیگر نام “تروی” می‌توانست “ترویِ ترواس”، یا “ترویِ ترود” (Troy of Troas or Troy of Troad) باشد.

 ۲- نام‌ “تروی” به احتمال قوی در اصل و در آغاز ، “ترروی” (Trroy) بوده که حرفِ “ر” (R) در آن دوبار می‌آمده است. ولی در اثر گذر زمان و تساهل و ساده سازی، تشدید حرفِ “ر” حذف شده است. با عنایت به این احتمال می‌توان نام‌ “تروی” (Trroy) را به دو بخشِ “تر” (Tr) و “روی” (Roy) بخش‌بندی نمود. در این صورت هر دو بخشِ “تر” (Tr) و “روی” (Roy) به معنیِ “مظهرآب” هستند و این “مظهرآب” رودهای “اسکامندر” و “سموئیز” می‌باشند.

    احتمال ضعیف ‌تر اینکه نام “تروی” از دو بخش “ت” (T) و “روی” (Roy) تشکیل شده که در آن، بخش “ت” (T) مخفف “تب” (Tb,Tab) به معنی “گرم و گرما” است. بر این اساس, نام‌ “تروی” به معنیِ “مظهر آبِ گرم” (Hot water) خواهد بود. با این فرض و تفسیر، می‌بایستی زیستگاۀ “تروی” نام خود را از “چشمۀآب گرمی” گرفته باشد که هومر می‌گوید رود “اسکامندر” از آن چشمه تغذیه می‌کرده و زنانِ تروجان لباسهایشان را در آن چشمه می‌شسته‌اند.

    دربارۀ ریشه نام “گرگروس” (Gargarus) که هومر[۶۱] می‌گوید نام قلّه کوه آیدا است نام هفت جا شرح داده شد که همگی نام‌هائی شبیه “گرگروس” داشته و همگی ارتباط نزدیکی با “مظهرآب”، از جمله “چشمه”، “رود” و “آبشار” دارند. این ٧ جا عبارتند از: “رودخانۀ گرگر”، “چشمۀ گورگور”، “آبشار گورگور خیاوچای”، “چشمۀ گورابِ” مشهد، “گرابِ” نیشابور، “گروِ” تبریز و “قنات گروِ” نهبندان. لذا با توجه به شباهت نام “گرگروس” به این هفت نام که همه ریشه از وجود “مظهرآب” از جمله “چشمه” گرفته‌اند و چشمه “گرگروس”در نزدیکی قلّۀ “کوه آیدا” (Mount Ida) قرار دارد این احتمال به وجود می‌آید که عنوان مقدس و ورجاوند بودنِ “کوه آیدا” و ارتباط آن با “ایزدبانوی مادر” (Mother gaddess) به اعتبار این “چشمه” به “کوه آیدا” داده شده باشد.

سخن آخر

    وجود آب از روز نخست عامل اصلی اسکان در محل شهر کهنِ “تروی” بوده است و این شهر در محل تلاقی دو رود “اسکامندر” و “سموئیز” قرار دارد. بنابراین، احتمال قوی این است که آب این دو رود چنین نقشی در تشکیل شهر “تروی” و تمدن آن داشته باشند. ولی هومر از وجود یک چشمۀ آبِ گرم سخن گفته که آب از آن چشمه به محل شهر “تروی” می‌آمده است. با توجه به آثار حمام رومی (Thermae) در خرابه‌های شهر “الکساندریا ترواس” امکان دارد که آبِ چشمۀِ آب گرمی که هومر گفته نیز در نامگذاریِ منطقۀ “ترواس” و به تَبَعِ آن در نام‌گذاری شهر “تروی” (ت،روی) نقش داشته باشد. بر مبنای احتمال اوّل و با فرض اینکه تلفظِ “تروی” در اصل، “ترروی” (Trroy) بوده، معنی “تروی” یا “ترویا”، “مظهرآب” در حالت عام و “رود” در مورد شهر “تروی” می‌باشد و آن “رود”، رودهای “اسکامندر” و “سموئیز” هستند. در این صورت مفهوم “آب” در نام “ترروی” (Trroy) دوبار آمده است، یکبار در واژۀ “تر” (Tr) و بار دوّم در واژۀ “روی” (Roy). ولی بر مبنای احتمال دوّم، واژۀ “تروی” مرکب از دو بخشِ “ت”، مخففِ “تب” (Tb) به معنیِ “گرم و گرما” است و “تروی” به معنیِ “چشمۀ آب گرم”  یعنی همان چشمۀ آبگرم مورد اشارۀ هومر خواهد بود. به سخنی دیگر شهر “تروی” (Troy) یا “ترویا” (Troia) نام خود را از منطقۀ “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad) گرفته است و “ترواس” هم به نوبۀ خود، نامش را از وجود رودِ “اسکامندر” که احتمالاً نام پیشینِ آن “خانتوس” (Xanthos) بوده گرفته است. با توجه به اینکه زیستگاه “تروی” در محل تلاقیِ دو رودِ “اسکامندر” و “سموئیز” قرار دارد چنین استنباطی، معقول به نظر می‌رسد. ولی احتمال ضعیف ‌تری وجود دارد که “تروی” نام خود را از “چشمۀ آبگرمی” که هومر از آن نام‌ برده گرفته باشد.

برگرفته شده از کتاب ” ١۵٠٠ جانامِ کهن” نوشته دکتر مرتضی مومن زاده.

١ – بنا بر یک اسطورۀِ یونانی کهن جنگی میان یونان باستان و شهر “تروا” یا “تروی” بنام نبرد “تروجان” Trojan war)) رخ داده است. علت این جنگ ربوده شدن “هلن”، زن زیباروی مناس، یکی از فرمانروایان یونان توسط  پاریس پسر پادشاه “تروی” بوده است. سپاهیان یونان شهر “تروی” را به مدت طولانی محاصره می‌کنند. ولی مردم “تروی” تسلیم نمی‌شوند. یونانیان با ترفندی دروازۀ شهر “تروی” را می‌گشایند. آنهایک اسبِ چوبی و بزرگ توخالی می‌سازند و به فرماندهان شهر “تروی” هدیه میدهند و پیشنهاد صلح می‌کنند . آنها به نیرنگ، دلاورانی از جمله آشیلِ (Achilles) شکست‌ناپذیر را در شکم اسب چوبین پنهان کرده، آن را بعنوان پیشکش به فرماندهان شهر “تروی” عرضه نمودند و دروازه‌ بانان دروازه را بروی سپاه یونان گشودند تا اسب داخل شهر شد. جنگاوران یونان شبانه  از شکم اسب خارج شدند و شهر را تصرف نموده و “هلن” را آزاد کردند. هومر در منظومه شعری بنام ایلیاد، این رخداد را آورده است.

۲ – “ترواس” (Troas) یا “ترود” (Troad) نام منطقه‌ای است که شهر کهنِ “تروی” و چندین زیستگاه کهنِ دیگر در آن منطقه واقع شده‌اند (تصویر شماره۳).

٣ –  “تروس” (Tros) در اسطوره‌های یونانی پایه‌گذار شهر “تروی” (Troy) در عهد عتیق است. او پسر اریکتونیوس “داردانیا” (Dardania) می‌باشد.

۴ – Jean Baptiste Le chevalier, archaeologist and astronomer, 1752 – 1836

۵ – Charles Maclaren, Scottish journalist and geologist, 1782 – 1866

۶ – Encyclopedia Britannica

٧ – از رود “سیموئز” در منظومۀ ایلیاد زیاد نام برده می‌شود.

٨ – Homer, presumed author of the Iliad and the Odyssey.

٩- اینکه نام رودِ “اسکامندر” توسط خدایان، “خانتوس” (Xanthos, Xanthus) گفته شده در ریشه‌یابی نام “تروی” اهمیت زیادی دارد. در این باره در صفحه‌های آینده به توضیح این اهمیت پرداخته خواهد شد.

١٠ – Strabo, Greek geographer, philosopher and hiatorian 64 or  ۶۳ BC- c. AD 24

 

١١ – چنانکه در نوشتار ریشۀ نام شهر  “تبریز”  گفته شد، زیستگاۀ  “تبریز”  (تب، ریز) نام خود را از یک چشمۀ آبگرم، بنام  ” گرو”  (Garow) گرفته که چشمه‌ای آبگرم بوده است. لیکن امروزه این چشمه وجود ندارد. شاید چشمۀ آبگرم که هومر میگوید و استرابو نفی می‌کند سرنوشتی همانند چشمۀ  “تبریز”،  یا ” گرو” داشته بوده که در فاصلۀ زمانیِ هومر تا استرابو به دلایلی از جمله زلزله خشک شده باشد.

١۲ – Homer, presumed author of the Iliad and the Odyssey.

١٣ – Strabo, Greek geographer, philosopher and hiatorian 64 or 63 BC- c. AD 24

١۴  – C. Ptolemy, Ptolemy’s Geography, Princeton : Princeton University Press, 2001.

١۵ – Pliny the Elder

١۶ – Strabo, Greek geographer, philosopher and hiatorian 64 or  ۶۳ BC- c. AD 24

١٧ – در نوشتاری دیگر در آینده نزدیک به ریشه‌یابیِ نام “تبت” (Tibet)، ناحیه‌ای کهن در غرب کشور چین خواهیم پرداخت و شباهت نزدیک آن را با نام‌های “تبس” (Tabas) در ایران و “تبس” (Thebes) در یونان و “تبس” (Thebes) در مصر یادآوری خواهیم کرد که همگی به معنیِ “مظهرآبِ گرم”، اعم از “چشمه”، “رود” و دیگر “مظهرهای آب” هستند.

١٨–  Homer,presumed author of  the Iliad and the Odyssey.

١٩ – Publius Vergilius Maro, 70 BC to 19 BC

۲٠ – Homer,presumed author of  the Iliad and the Odyssey.

۲١  –  Google search: Gargarus sprins on top of Mount Ida.

۲۲ Homer,presumed author of  the Iliad and the Odyssey.

۲٣– واژه جَرَب (Jarab) به معنی کچلی (در زبان عربی که در فارسی نیز با همین گویش و به همین معنی به‌کار می‌رود)، شباهت زیادی به “گرب” (Garab) دارد. اگر فرض شود که “گرب” (Garab)، گویشی از “گراب” (Garāb) است و “گرآب”، به معنی چشمه آب معدنیِ دارای گاز گوگرد که خاصیت درمانی و به‌خصوص، پوست درمانی دارد، شاید بتوان گفت که واژۀ “گر”، به معنی کچل در زبان فارسی و “جرب” به همین معنی در زبان عربی، هر دو از ریشه “گر” به معنی چشمه آب معدنی گرفته شده باشند.

۲۴ – ویکی‌پدیای فارسی

۲۵ – به شباهتِ  نام “ترودِ سمنان” با نام منطقۀ “ترود” (Troad) که در برگیرندۀ شهر کهن “تروی” است توجه شود.

۲۶ – ویکی پدیای فارسی

۲٧ – Wikipedia.org

۲٨ – به شباهت گویش واژۀ “ری” با واژۀ “روی”، یا “رویا” در نام “تروی” یا “ترویا” توجه شود.

۲٩ – به شباهت گویشِ واژۀ “ری” با واژۀ “روی”، یا “رویا” در نام “تروی”، یا “ترویا” توجه شود.

٣٠ – از این بسیار نامهای شهرِ کهنِ “ری”، علاوه بر خودِ واژۀ “ری” (Rey)، واژه‌های “رای” (Rāy) و “رائی” (Rāii) با شباهت خود به واژۀ “روی” (Roy) و یا “رویا” (Roia) در نام “تروی” (Troy)، یا “ترویا” (Troia) می‌تواندد در ریشه‌یابی “تروی” یا “ترویا” یاری رسان باشد.

٣١- ویکی پدیای فارسی

٣۲ – به شباهت فراوان واژۀ “ریوا” با بخشِ “روی” (Roy) یا “رویا” (Roia) در نام “تروی” (Troy)، یا “ترویا” (Troia)  توجه شود.

٣٣ – به شباهت فراوان واژۀ “رای” (Rei) که یکی از نام‌های کهنِ رودِ “راین” است با واژه‌های “روی” (Roy) و “رویا” (Roia) در نام “تروی” (Troy) یا “ترویا” (Troia) توجه شود. ریشۀ هندو- اروپائیِ این واژه، یعنی “رای” که نشانی از کهن بودن آن دارد نیز در ریشه‌یابی نام “تروی” یا “ترویا” کمک رسان است.

٣۴شباهت واژۀ “ریو” (Rio) به “روی”((Roy و “رویا”(Roia) در نام “تروی(Troy) یا “ترویا”(Troia) نشان می‌دهد که “روی” و “رویا” در نام “تروی” به احتمال نزدیک به یقین به معنی “رود”، جریان آب و “ریور” (River) می‌باشد.

٣۵ – به شباهت تلفظ واژۀ “روا” (Rewa) به واژۀ “روی” (Roy) یا “رویا” (Roia) در نام “تروی” (Troy) یا “ترویا” (Troia) توجه شود.

٣۶ – ویکی‌پدیای فارسی

٣٧- به شباهت تلفظ”رو” (Rov) در نام “رونج” (Rovanj) به بخش”روی” (Roy)، یا “رویا” (Roia) در نام “تروی” (Troy)، یا “ترویا” (Troia) توجه شود.

٣٨ –  Wikipedia.org

٣٩ – Homer,presumed author of  the Iliad and the Odyssey.

۴٠ – در کتاب “ریشه‌یابی ۱۵۰۰ جانام کهن” نام‌های بیشتری آورده شده که واژه‌های شبیه “خان”، “خون”، “خونیک”، “خونی”، “کان”، “کن” و سایر گویش‌های هم معنی با این واژه‌ها در ساختارِ نامشان بکار رفته و همگی به معنیِ “مظهرآب” از جمله “رود”، “چشمه”، “قنات” و غیره هستند.

۴١- تلفظ نام “شترخوان” (Shotorkhān) به نظر نگارنده تلفظی غلط، ناشی از گم شدن معنی “شتر” (Shtor, shtar) در طول زمان است. واژۀ “شتر” (shtar)، یا “اشتر” (Ashtar) که در نام‌های بسیاری آمده (به کتاب ریشه‌یابی ۱۵۰۰ جانام کهن مراجعه شود)، خود به معنیِ “مظهرآب” منتسب به “آسیاب آبی” است. لذا “شترخان” (Shtarkhān) به معنی چشمۀ آب منتسب به “آسیای آبی” می‌باشد. در مورد “شترخوان” این احتمال وجود دارد که وجود آسیای آبی در زیر پای این چشمه علت نامگذاری آن بوده باشد.

۴۲- ویکی پدیای فارسی

۴٣ – ویکی پدیای فارسی

۴۴ – علاوه بر این، واژۀ ” گرگر “، نام رودی و آبشاری در ایران است. بسیاری جاها نیز نام “گرو” یا “گراب” دارند. دربارۀ واژه‌های “گرگر”، “گرو” و “گراب”  در کتاب “ریشه‌یابیِ ١۵٠٠ جانام کهن” ١٣ جا با نام “گرگر” و “گورگور”، همچنین تعداد زیادی جا، با نام‌های “گراب”، “گرو”، “گراوه”، “گروس” و غیره شرح داده شده‌اند که نشان می‌دهند واژۀ “گر” در حالت عام به معنیِ “مظهر آب” و در حالت ‌‌های موردی به معنیِ‌های “رود” و یا “چشمه” می‌باشد.

۴۵ – ویکی‌پدیای فارسی

۴۶- ویکی‌پدیای فارسی  زیر نام “تیشتر”

۴٧ – Wikipedia.org

۴٨ – ویکی ‌پدیای فارسی

۴٩– در نزدیکیِ دهی بنام “تیرکن” جائی بنام “هفت آبشار” در جنگل “لفوز” (Lofuz) وجود دارد. شباهت نام تیرکن با “ترکن” از یک سو و اینکه آبشارهائی در نزدیکی دِهِ”تیرکن” وجود دارد در ریشه‌یابی و معنیِ “تر” و “تیر” جالب توجه است و نشان می‌دهد که دو واژۀ “تر” و “تیر” هم معنی بوده و دو گویش از یک مفهوم می‌باشند.

۵٠ – وبگاه www.beytooteh.com، بخش گردشگری، راهنمای سفر به هفت آبشار “تیرکن”

۵١ – ویکی پدیای فارسی

۵۲ – www.wikipedia.org

۵٣ – ویکی‌پدیای فارسی

۵۴ – www.wikipedia.org

۵۵ – Understood to be read as Thēgwais (ancint Greek, Thebais i.e. “at Thebes”) and Tegade for Thegwaja, Thebaia, i.e “Theban woman” (www.wikipedia.org).

۵۶- www. Wikipedia.org

۵٧ – ویکی ‌پدیای فارسی

۵٨- به این نکته توجه شود که واژۀ “ریور” (ریو، ر) (Riv, er) در ساختار خودش دارای بخشِ “ریوِ” (Riv) است و “ریو”، خود به معنیِ “جریان آب” می‌باشد. شباهتِ واژۀ “ریو” (Riv) در نام “ریود” (River)، با واژۀ “روی” (Roy) در نام “تروی” (Troy) می‌تواند در معنی و ریشه یابی نام “تروی” یاری رسان باشد.

۵٩ – “رود” در زبان فارسی به معنیِ جریان آب است و بسترِ جریان آب را “رودخان”، یا “رودخانه” می‌گویند.

۶٠ – توجه شود که پسوند “وس” (Us) در نام “گرگروس” (Gargarus) ممکن است برای یونانی سازیِ واژۀ “گرگر” باشد و نام قلّۀ “کوه آیدا” و یا “چشمه” در قلّۀ آن در اصل دارای تلفّظ “گرگر” (Gargar) بوده باشد.

۶١ –  Homer,presumed author of  the Iliad and the Odyssey.

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها
تبلیغات

۱ نظر

  1. جواد مفرد کهلان

    معنی محتمل شهر هیتیتی ویلوشا (ایلیاد، تروا)

    این نام می تواند به معنی شهر دلپذیر باشد:

    विलास m. vilAsa luxury
    τερπνός: luxury
    elation: satisfaction

آگهی‌های اجاره خانه:

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: