UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

عجله نکنید! بزودی منطقه “لیبی” می شود

عجله نکنید! بزودی منطقه “لیبی” می شود

نویس دویچلاند ـ گفتگو با پرفسور پتر “شُلاتور”

 

“شلاتور” در میان آنها که شرق و اسلام را می شناسند مرجع است. تقریبا تمام تحلیل ها و پیش بینی های او درست از آب در آمده اند. خبرنگار پرسابقه رادیو تلویزیون آلمان است. مردی  که ۸۷ سال دارد و ۶۰ سال نگارنده تاریخ معاصرجهان بوده است، اخیرا از لیبی و شمال افریقا و خاورمیانه بازگشته است. او در مصاحبه مشروحی که می خوانید، میگوید:

سطح زندگی  در لیبی از تمام کشورهای آفریقائی بالا تر بود. آموزش و آزادی زنان گسترش بیشتر یافته بود. نظیر دوران صدام در عراق. ولی حالا همه چیز می تواند عوض شود. البته چیزی تازه بوجود می آید. به اشکال پیشین دموکراسی باز نمی گردند. سرمایه داری، امروز یک سرمایه داری  فاسد   است. در لیبی فرد قدرتمند اکنون عبدالحکیم بلحاجی است. تروریست القاعده و سلفی، که در گوانتانامو زندانی بود و آمریکا او را به قذافی تحویل داد و پسرانش او را عفو کردند. بلحاجی پس از تصرف تریپولی  بعنوان سرفرمانده باصطلاح آزادیخواهان بر کار مسلط شد. در لیبی باید منتظر جنگ پارتیزانی طولانی مدت بود که منطقه را در بر می گیرد. صحرا برای این جنگ مناسب است. خطر یک جنگ داخلی در خود لیبی واقعی است . مداخله ناتو برای نفت و گاز بود و  اوباما نیز در دخالت ناتو سهیم بود. بدون کمک لجیستیک و سلاح های ویژه امریکا عملیات موفق نمی شد. من محل سقوط بمب ها را دیدم. کار نسبتا دقیقی بود. در تریپولی خرابی های زیاد نبود، مگر در باب العزیز، اما مصراته در اثر جنگ های خانه به خانه بکلی ویران شده است. جنگ هم اکنون به نیجر، چاد و مالی رسوخ کرده. وقتی دسته های مزدوری که برای قذافی می جنگیدند، باز گردند ممکن است چالش های قومی یا مذهبی بالا بگیرد. صحرا دیگر یک مانع گذر ناپذیر نیست. در الجزائر، این همسایه دیوار به دیوار لیبی نیز آتش از زیر خاکستر کم کم بیرون می آید. نه تکلیف نهائی مصر معلوم است و نه تکلیف سوریه.

در لیبی ۴۰ گروه نظامی هست که خدا می داند از کی تابعیت می کنند. (مطالعه دقیق این مصاحبه را توصیه می کنیم.)

 

* نویس دویچلاند ــ پرفسور “شُلاتور”، آنچه امروز در شمال آفریقا می گذرد باید برای شما بسیار هیجان انگیز باشد. آیا بهار عربی شما را غافلگیر کرد؟

ــ یک غافلگیری شادی بخش بود. ولی دیگر از بهار نمی توان سخن گفت. باید امیدوار بود که پائیز عربی  زمستانی یخ زده در پی نداشته باشد.

 

* چرا این حرف را می زینید؟

ــ چون آن شور آغازین جای خود را به سرخوردگی داد. در تونس مسائل اقتصادی نه تنها کمتر نشدند، بلکه بیشتر هم شده اند. گرچه پس از سقوط بن علی دیکتاتور و خانواده غارتگرش، نسل جوان که می توانست جامعه ای نوین و شایسته و مستقل بنا کند، با کشتی های بادی راه مدیترانه را در پیش گرفت و همانطور که انتظار می رفت جنبش اسلامی ” نهضت ” در انتخابات پیروز شد.

 

* چه شد که چنین شد؟

ــ تونسی ها مردمی مهربان و آرام هستند. آنها صد حزب تاسیس کردند که نه برنامه داشتند و نه رهبرانی با شخصیت های  سیاسی. جوانانی که  انقلاب یاسمن را آغاز کردند، نفاق زده اند.

 

* یعنی نوسازی دموکراتیک واقعی قطعی نیست؟

ــ رژیم استعماری فرانسه نسبتا سست بود. ولی اشکال دموکراتیک نتوانستند در تونس بوجود آیند. از این گذشته من اصلا نمی دانم کپی برداری از این دموکراسی ما تا چه حد برای تونس و بطور کلی شمال آفریقا قابل توصیه است. وقتی آنها می بینند که خود ما با چه مشکلات اقتصادی و اجتماعی  دست بگریبانیم و مجلس های ماعاجز هستند، آنها نمی توانند خواهان چنین نظامی باشند.

 

* پس آنها باید خود یک دموکراسی بکلی متفاوت و اصیل بسازند؟

ــ در آنجا باید  چیزی تازه بوجود آید. نمی توان به اشکال پیشین دموکراسی بازگشت. برتری غرب متکی بر مدل اقتصادی سرمایه داری بود. ولی این سرمایه داری امروزیک سرمایه داری  فاسد   است، این دیگر آن سرمایه داری کالوینیستی و پوریتانیستی نیست، این یک سرمایه داری قمارخانه ای  ومعتاد به سفته بازی است. این را واقعا نمی شود به مردم شمال آفریقا توصیه کرد. خودشان باید پیدا کنند که چه شکل از نظام اجتماعی برای آنها خوب است.

 

* در مصر هنوز انتخابات در پیش است. برنده آن  انتخابات  اِخوان المسلمین خواهد بود؟

ــ اگر انتخابات آزاد باشد احتمالا آری. ولی هنوز مارشال طنطاوی، وزیر دفاع مبارک، کاملا بر اوضاع مسلط است، حتی تقریبا سخت تر از زمان مبارک. در واقع اختیارات طنطاوی حتی از مبارک هم بیشتر است. زمانی اِخوان المسلمین بر سازمان پزشگان، سازمان وکلای دادگستری و اتاق بازرگانی مسلط بود. مبارک از این تسلط کاست و از آنها سلب نفوذ کرد. امروز اِخوان المسلمین نسبتا عاقل شده اند و دیگر سر نمی برند.

 

* ولی حملاتی که در آغاز ماه اکتبر به مسیحیان شد هراس انگیز بود.

ــ بنظر من هجمه به مسیحیان قُبطی مانوری بود با هدفی مشخص  از سوی گروهی ویژه  که می خواهد مانع رشد اسلام معتدل گردد. و این، بنظر من، خطرناک است، بطور کلی من معتقدم که مکتب وهابی عربستان سعودی خطری برای کل جهان اسلام است. روستائیانی که در روستاها زندگی می کنند و در میدان تحریر در قاهره حضور نداشتند، گوششان به حرف امامی است که روز جمعه خطبه می خواند. در گذشته مبارک مشخص می کرد که آنها چه باید بگویند، امروز دیگر چنین نیست.

 

* و به این دلیل امروز اسلامگرایان  تند رو می توانند حرف خود را به کرسی بنشانند؟

ــ اگر واعظان فتنه گرعربستان سعودی موفق شوند، ممکن است اسلام معتدل امروز بسوی سلفی های خشونت گرا منحرف گردد. تعظیم و تکریم غرب در برابر  رژیم عقب مانده ریاض برای من قابل فهم نیست. وقتی تانک های عربستان سعودی شورش بحرین را له کردند ازجائی صدائی به اعتراض برنخاست.

 

* غرب دیر زمانی هم از قذافی حمایت می کرد.

ــ بنظر من، این که دستور دهنده  “لا بل ” و ” لاکربی ” ناگهان از ” bad guy ” تبدیل شد به  “good guy ” ، از رسواترین فصول تزویر آمیز دیپلماسی حقوق بشری غرب است.

 

* وقتی تصمیم منع پرواز در آسمان لیبی گرفته شد، گفته شد هدف سرنگون کردن قذافی نیست.

ــ هدف دقیقا همین بود. فقط دولت آلمان، یعنی حزب دموکرات آزاد فکر می کرد که می تواند تدبیر” شرودر” ( صدر اعظم سابق آلمان ) را در جنگ عراق تکرار کند. و مردم آلمان قدر آن را خواهند دانست. این رفتار تاثیر بسیار بدی در واشنگتن داشت. این نیز قابل توجه است که چه همکاری نزدیکی میان  انگلستان و فرانسه رخ داد. بنظر می رسد که عناصر”آنتانت کوردیال”  دوباره سر از گور بر می آورند.( در ۸ آوریل ۱۹۰۴ قرارداد ” آنتانت کوردیال ” میان فرانسه و انگلستان منعقد شد، تا راهی برای  رقابت دو کشور را بر سر  مستعمرات آفریقائی شان بیابد…ــ  ویکی پدیا)

سارکوزی و کامرون به محدویت اولیه مصوبه سازمان ملل بی اعتنا بودند. کماندوهای ویژه کاملا محرمانه به شورشیانی که خود را ” انقلابیون ” می خوانند پیوستند . کماندو های ویژه به انها اصول اولیه نبرد مسلحانه را یاد دادند. با چتر نجات به انها مهمات  و نارنجک انداز رساندند. شورشیان بدون این کمک های وسیع نمی توانستند در برابر نیروهای قذافی مقاومت کنند. بسیاری از شورشیان وقتی که می خواستند بدون همآهنگی ازجاده کناره  پیشروی کنند، یعنی از همان راهی که مارشال رومل آلمانی می خواست با خدعه جنگی خود را به قاهر برساند، طی باصطلاح  ”  friendly fire ” کشته شدند.

 

* حتما قصد مداخله جویان ناتو رسیدن سریع به منابع نفت بود.

ــ البته، مداخله برای نفت و گاز بود، شاید هم یادی از قهرمانی های گذشته…

 

* ولی اوباما هم در دخالت ناتو سهیم بود.

ــ اما آمریکائی ها زیاد جلو نرفتند، البته بدون لجیستیک و سلاحهای ویژه آنها عملیات موفق نمی شد. من محل سقوط بمب ها را دیدم. کار نسبتا دقیقی بود.

 

* شما خودتان آنجا بودید؟

ــ بله،  در تریپولی خرابی های زیادی دیده نمی شود، مگر در باب العزیز. مصراته در اثر جنگ های خانه به خانه بکلی ویران شده است. ما ساعت سه بعد از نیمه شب وارد آنجا شدیم، هتلی پیدا نکردیم و گوشه ای خوابیدیم. روز بعد اشفتگی تمام و کمال را دیدیم . باور کردنی نبود.

 

* شما بدون ترس و واهمه به مناطق جنگی سفر می کنید. نمی ترسید که شما را بدزدند؟

ــ کسی آدم ۸۷  را می دزد ؟

 

* حالا تریپولی دست کیست؟

ــ فرد قدرتمند در آنجا عبدالحکیم بلحاجی است، تروریست القاعده و سلفی، که در گوانتانامو زندانی بود وآمریکا او را به قذافی تحویل داد و پسرانش او را عفو کردند. بلحاجی پس از تصرف تریپولی  بعنوان سرفرمانده باصطلاح آزادیخواهان بر کار مسلط شد و بی تردید نقش مهمی ایفا خواهد کرد. در هتل ما در تریپولی افراد فراوانی  بودند، افرادی مهربان با   لباس انیفورم  و مسلح به سلاحهای گوناگون . من پرسیدم شما از کدام گروه هستید گفتند” از گروه بلحاجی .”

 

* چرا می گوئید باصطلاح مبارزان راه آزادی؟

ــ چون نمی دانم آنها برای کدام آزادی می جنگند. در لیبی ۴۰ فورماسیون نظامی هست که خدا می داند از کی تابعیت می کنند. وقتی که من از مصراته به مرز تونس می رفتم، در هر دو کیلو متر به دو کیلو متر بوسیله مردان مسلح مورد بازجوئی قرار می گرفتم.

 

* منظورتان این است که کار در لیبی هنوز قطعی نشده است؟

 ــ بهیچ وجه.

 

* در حکومت موقت تعداد زیادی از افراد رژیم سابق هم هستند…

ــ بله همه جا هستند. توافق کرده اند که پس از تصرف سِرت حکومت تازه ای ایجاد کنند. چه کسانی در آن شرکت خواهند داشت؟ کدام یک از قبائل در آن نماینده خواهند داشت؟ من کسی را نیافتم که مثلا به من بگوید قدرت  فرقه جنگی سنوسی چقدر است. این گروه در گذشته در بَرَقه پیوسته دعوت به قیام می کرد و قذافی موفق به سرکوبی آنها می شد.

 

* قدرت هواداران پیشین قذافی چقدر است؟

ــ آن هم روشن نیست. حیرت انگیز است  که آنها چه مدت زیادی مقاوت کردند، با وجود آن که آخرین سنگر آنها کاملا در محاصره قرار گرفته بود، بدون آن که بتوانند از خارج غذا یا مهمات دریافت کنند. احتمال آن هست که مدت ها جنگ پارتیزانی ادامه یابد. حتی صحرا هم برای این جنگ مناسب است. خطر یک جنگ داخلی واقعی است .

ولی بزرگترین نگرانی من این است که این ناآرامی گسترش یابد و به منطقه ساحلی برسد. هم اکنون به نیجر، چاد و مالی رسوخ کرده. در باماکو ( پایتخت مالی) یک مقاله اینترنتی منتشر شد :” تریپولی o.k. ساحل k.o. ” وقتی دسته های مزدوری که برای قذافی می جنگیدند، باز گردند ممکن است چالش های قومی یا مذهبی بالا بگیرد. صحرا دیگر یک مانع گذر ناپذیر نیست بلکه مثل دوران ابن بطوطه و کاروانهای بردگان باز است و رفت و آمد در آن بی مانع.

 

* نگاهی به الجزائر، همسایه  دیوار به دیوار لیبی بیافکنیم، که هنوز آرام است.

ــ من در ماه مه آنجا بودم. آن کشور ظاهرا آرام است ولی وقتی آدم به” منطقه القبائل” می رسید، فضای نا آرام را احساس می کرد. به “تیزی وزو” که برسیم اوضاع قمر در عقرب می شود. اینجا محترمانه به آدم می گویند : ” از اینجا آنطرف تر نمی رویم “. اندک زمانی پس از ورود من به ” تیزی وزو”  و “استان  تی پازه” انفجار هائی رخ داد که به مرگ سربازان و افراد غیر نظامی انجامید.

 

* پس خشونت می تواند دامان الجزائر را هم بگیرد؟

ــ در الجزائر جنگهای داخلی سالهای ۹۰ هنوز خوب در خاطره ها هست، که نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر در آن کشته شدند. این ضربه شدید روحی دلیل آرامش نسبی بین کنستانتین و وهران است.

چندی پیش  دوباره ” بن بلا ” ، یکی از رهبران جنگ ازادی بخش و نخستین رئیس جمهورالجزائر که در سال ۱۹۶۵ بومدین او را ناجوانمردانه ساقط کرد، اظهار نظرکرد و گفت سنت اجازه می دهد که قران کلام جاوید الهی با شرائط تغییر یافته روز انطباق داده شود،هر فرد مسلمان و مومن باید برای  تفسیر مترقی قران، و تامین سعادت اجتماعی تلاش کند.

 

*  وضع سوریه از چه قرار است؟

ــ ما نمی دانیم که در آنجا واقعا چه می گذرد. سوریه اسرار آمیز است. من در سال ۱۹۸۲ آنجا بودم، هنگام آن کشتار گسترده که ۲۰ هزار قربانی بر جای گذاشت. آن چالشی بود میان علوی ها که شیعه هستند و  طبقه مرفه جامعه  و خانواده حاکم  را تشکیل می دهند و سنی ها که ۸۰ در صد جامعه  هستند. ولی در میان اینها نیز یک طبقه متوسط بوجود آمده، که بویژه در دوران حکومت بشار الاسد به زندگی بسیار مرفهی دست یافته و از اصلاحات آموزش و پرورش، اصلاحات اقتصادی واصلاحات بانکی بهره برده است. امروز ” قتل های ناموسی”  مجازات می شوند. حالا این طبقه متوسط  تصویر لیبی را در برابر چشم دارد و دیگر شیفته سرنگونی کامل رژیم نیست.

 

* آنها که منطقه را می شناسند تصور نمی کردند کار در لیبی به سرنگونی بیانجامد.

ــ چون سطح زندگی  در لیبی از تمام کشورهای آفریقائی بالا تر بود. آموزش و آزادی زنان گسترش بیشتر یافته بود. نظیر دوران صدام در عراق. ولی حالا همه چیز می تواند عوض شود. هیچ کس نمی تواند بگوید که روشنفکرانی که در حکومت موقت هستند بتوانند بر باصطلاح مبارزان آزادی،  چیره شوند. آیا خواستاران ” جامعه غیر نظامی “  به هرمعنائی که برای آن قائل شویم، خواهند توانست بر گرایش های مذهبی که ریشه های عمیق در میان مردم دارد ، چیره شوند؟ آیا قبائل با هم رو در رو خواهند شد؟ آیا تریپولی و برقه  از هم جدا خواهند شد؟ آیا اوضاعی شبیه وضع سومالی  لیبی را خفه گیر خواهد کرد؟ من فقط می توانم بگویم : الله وحده هو یعرف ( خدا می داند).

 

http://www.neues-deutschland.de/artikel/209878.allah-wahduhu-ya-rif-gott-allein-weiss-es.html

[آینده ما]

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: