Advertisement

Select Page

تاملی دیگر بار بر “یکی بود یکی دیگه هم بود”

تاملی دیگر بار بر “یکی بود یکی دیگه هم بود”
کیان ثابتی

کیان ثابتی

در ماه گذشته، ونکوور شاهد اجرای نمایش طنز «یکی بود یکی دیگه هم بود» کار حسام انوری بود. با توجه به اقبال تماشاگران همچنین ارزش‌های این اثر نمایشی به عنوان اجرایی موفق در عرصه تئاتر ایرانیان خارج از کشور، در طی یادداشتی به این نمایش می پردازیم.

نمایش: یکی بود، یکی دیگه هم بود

  کارگردان و نویسنده: حسام انوری

  مشاور کارگردان: آرین رحیمیان

  دستیار کارگردان: نیکناز عالمی

  موسیقی: تایماز صبا، دلیار رحمدل

  عکاس: نیما رهنما

  بازیگران به ترتیب حروف الفبا: رضا راد، زهرا سرپوشان، عطا سینا، صدف شفیعی ثابت، سینا شنائی، فرشید فخروی، ایمان کربلاییان و سونیا محبوب.

صحنه‌ای از نمایش [یکی بود یکی دیگه هم بود] عکس از نیما رهنما

صحنه‌ای از نمایش [یکی بود یکی دیگه هم بود] عکس از نیما رهنما

 خلاصه نمایش:

 نمایش روایت یک شب از زندگی یک زوج است. این زن و شوهر جوان مانند بسیاری از زوج‌های جوان با همدیگر اختلاف نظرهایی دارند. آنچه این اختلاف‌نظر را جذاب و متفاوت می کند، حضور دو هم‌ذات این زن و شوهر در کنارشان است. برخوردهای این چهار نفر با یکدیگر بر صحنه نمایش به زبان طنز بیان می‌گردد. با حضور پدر و مادر دختر که سال‌های پیش مرده‌اند، تفاوت‌های فکری و رفتاری این زوج را بیشتر می کند تا آنکه…

  اگر اهل و پیگیر تئاتر باشیم یا حداقل مطالعاتی در زمینه تئاتر و نمایشنامه نویسی داشته باشیم بی گمان اذعان خواهیم کرد که نمایش طنز یکی بود…بدون اغراق، بهترین تولید هنری و نمایشی یک سال و نیم گذشته در ونکوور بزرگ بوده است. نمایش مذکور که توسط «حسام انوری» نوشته و کارگردانی شده استانداردهای یک تئاتر خوش- ساخت را داراست. فراز و فرودهای نمایش به طور درست در جای خودش نشسته است. بی‌محابا برای همراه کردن تماشاچی با تئاتر، به خنده و تمسخر کردن نمی‌پردازد؛ جذابیت اثر را از کنش و واکنش نقش‌ها ایجاد می‌کند نه از ترفندها و ابزارهای غیرنمایشی. مشخص است که گفتگوهای بین بازیگران تا حد زیادی رتوش شده تا تبدیل به دیالوگ گردیده به همین دلیل عنصر زائدی را کمتر می‌توان در دیالوگ‌ها پیدا کرد. با چشم پوشی از اندک مواردی، می توان اذعان کرد که اگر یک دیالوگ حذف شود به یک پارچگی اثر صدمه خواهد زد و این یکی از ویژگی‌های مهم دیالوگ‌نویسی است که بعضا در بسیاری از آثار نمایشی خارج از ایران توجه نمی‌شود و حرّافی جایگزین دیالوگ نمایشی شده است (عناصر تشکیل‌دهنده یک نمایشنامه مانند حلقه‌های زنجیر به‌هم متصل هستند که اگر یکی از این حلقه‌ها مفقود شود، کل زنجیر نمایش پاره خواهد شد). دیالوگ‌ها قابل فهم هستند ولی سطح آنها به دلیل طنازی، نازل نشده یا به‌ورطه مغلق‌گویی (دشوار سازی کلام) نیافتاده‌اند.

صحنه‌ای از نمایش [یکی بود یکی دیگه هم بود] عکس از نیما رهنما

صحنه‌ای از نمایش [یکی بود یکی دیگه هم بود] عکس از نیما رهنما

 از دیگر ابتکارات مفید نمایش یکی بود…، اضافه کردن دو شخصیت جبرئیلی و خدایی به متن اصلی هستند که در پیشبرد اثر و همچنین ایرانیزه کردن متن، نقش موثری دارند این گونه نمایشنامه‌نویسی در بین بسیاری از نمایشنامه‌نویسان در هنگام بازخوانی متون زبان دیگر، مرسوم است که شخصیتی که برای مخاطبش آشناست را به متن اصلی اضافه می‌کنند تا با نزدیک کردن فرهنگ‌ها به‌هم، متن را برای تماشاگر، جذاب و از سوی دیگر، به جلو پیش ببرد. این یکی از ترفندهای هنر نمایشنامه‌نویسی است که نکات مربوط به فرهنگ خودی را که در متن اصلی نمایش وجود ندارد را بدین روش به متن ابتدایی اضافه می‌کنند. کل این پروسه بدین دلیل است که نمایشنامه‌ای به زبان و فرهنگ خودی در بیاید. (متن اصلی نمایشنامه به نام ایگو اثر نیک براهد است که توسط حسام انوری بازنویسی شده است). هر چند نمایش مذکور به عنوان دومین کار این گروه، یک پرش در کارنامه کاریشان محسوب می‌شود ولی دارای اشکالات کوچکی هم بود که شاید برخی از این مشکلات به غیرحرفه‌ای بودن بازیگران این شهر یا به طور کلی در اکثر شهرهای خارج از ایران که تئاتر به‌زبان فارسی اجرا می‌کنند، برمی‌گردد. به طور مثال تپق زدن بازیگر هنگام اجرای نقش از جمله این مشکلات است که بازیگر حرفه‌ای به‌دلیل تمرین و اجرای بیشتر، کمتر دچار چنین مشکلی می‌شود. با‌این‌حال تلاش بازیگران تئاتر «یکی بود یکی دیگه هم بود» برای گرم نگه‌داشتن تنور تئاتر در جامعه فارسی زبان ونکوور ستودنی است و هم‌چنان باید منتظر اجراهای بعدی گروه باشیم که متاسفانه با فاصله زمانی بسیار انجام می‌پذیرد. البته این طولانی شدن زمان بین اجراهای دو نمایش، موجب افت بازی هنرمندان گروه هم می‌شود. در حالی که توانایی و استعدادهای این بازیگران که همگی تعلیم دیده مکتب تئاتری محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور هستند، با تداوم در بازی در نقش‌های مختلف (حتی نمایش‌های ساده و نمایشنامه خوانی) می‌تواند رو به رشد و شکوفایی باشد. «صدف شفیعی ثابت» از جمله بازیگران نمایش مذکور بود که در این اجرا، به عنوان یک بازیگر غیرحرفه‌ای (نه آماتور) در حد بازیگران حرفه‌ای تئاتر، نقشش را به صحنه آورد که حضور چنین بازیگران خوب و قابل توجه به همراه سایر بازیگران (که همگی در حد توان سعی در بهتر ارائه دادن نقش داشتند) توانست نمایش «یکی بود، یکی دیگه هم بود» را به اثری قابل تامل تبدیل کند.

صحنه‌ای از نمایش [یکی بود یکی دیگه هم بود] عکس از نیما رهنما

صحنه‌ای از نمایش [یکی بود یکی دیگه هم بود] عکس از نیما رهنما

  در خاتمه لازم به ذکر است که تنها موردی که به نظر نگارنده با کل اثر هم‌خوانی نداشت، خواندن ترانه «گل گلدون» توسط سونیا محبوب ایفاگر نقش مادر بود. البته انوری به کرات در طی نمایش از موسیقی و اشعار شاعران ایرانی مانند خیام بهره گرفته که همگی در جهت عمل نمایش بود ولی مشخص نیست ترانه گل گلدون به چه دلیل در ابتدای نیمه دوم نمایش استفاده شده است.  (شاید این ترانه بدین جهت خوانده شد تا تماشاچیان به طور کامل بعد از آنتراکت بر صندلی‌های خود به طور کامل بنشینند سپس نمایش ادامه پیدا کند).

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights