آیندهای سبز با مانیفست جهش
شهرگان: آنچه فعالان محیطزیست جهشی به سمت آیندهای پایدار برای تمامی مردمان سرزمین کانادا خواندهاند، دومین حزب عمده کانادا را به دو جبهه مخالف هم تقسیم کرد، ولی همزمان به چهرههای برجسته مبارزه برای کنترل تغییرات اقلیمی اجازه داد تا بگویند آیندهای سبز همراه با یک میلیونها شغل خواهد آمد.
حزب سبزهای کانادا پیشتر در ۲۰۱۵ میلادی، همراهی خودش را با «مانیفست جهش» اعلام کرده بود، ولی در ماه آوریل و همزمان با اجلاس حزب دموکراتهای نو در شهر ادمونتون، رای حزب به همگامی با این مانیفست، خشم رهبر دولت استانی آلبرتا را در برداشت.
این مانیفست پنجصفحهای همراه با یک ضمیمه دوصفحهای، تلاش میکند تلخکامیهای تاریخ گذشته کانادا را به آیندهای ماندگار برای نسلهای بعدی تبدیل کند، ولی رهبر دولت استانی آلبرتا میگوید این مانیفست بدون توجه به واقعیتها، باعث مرگ هزارها شغل در این استان خواهد شد و برای مردم این منطقه، هزینه گزافی به همراه خواهد آورد.
صدای مردم نگران
چند سالی است صداهای نگران مردم عادی خطاب به سیاستمداران دنیا بلند است که بهاندازهای که بایدوشاید، برای حفظ سیاره خاکی و زندگی تمامی گونههای گیاهی، جانوری و همچنین انسانها، کاری نمیکنند.
چهرههایی نامآشنا، مانند نائومی کلاین، یکی از مطرحترین روزنامهنگار کاوشگر کشور و نویسنده کتابهای «بدون لوگو»، «دکترین شوک» و «این همهچیز را تغییر میدهد: کاپیتالیسم در مقابل تغییرات اقلیمی»، همراه این صداها شدهاند و به شکلهای گوناگون تلاش کردهاند تا صداهای مردم را در کنار همدیگر قرار دهند و حرفی مشترک برای اجرایی شدن عرضه کنند.
حرفی که بتواند در میان سیاستمدارها هم منعکس شود و به عملی واقعی تبدیل شود: «مانیفست جهش» بر همین مبنا شکلگرفته است. این مانیفست بر این بنیان قرارگرفته که باید از گذشته درس گرفت و آینده را بدون تکرار اشتباههای قدیم ساخت.
در این ویدئو دیوید سوزوکی و دیگر نویسندگان مانیفست، ۱۵ خواسته مانیفست جهش را توضیح میدهد:
گذار از تغییرات اقلیمی با جامعهای توانمند
بر همین اساس، این مانیفست توجه اصلیاش را متمرکز بر توصیههای کمیسیون حقیقت و آشتی کانادا میکند: کمیسیونی که تشکیل شد تا در مورد وضعیت بومیان کانادا بعد از تشکیل دولت کانادا تحقیق کند. مخصوصاً حقایق را در مورد مدرسههای اجباری بگوید که هدف آنها نسلکشی فرهنگی بومیان کانادا بود: تا زبان و فرهنگ این مردم را از آنها بگیرد، مذهب آنان را تغییر دهد و آنها را تبدیل به نسخههایی از اروپاییها کند.
مانیفست میگوید خشونت در گذشته کانادا موج میزد. فقر و بیعدالتی زخمی بر پیکر ملت بود و مشابه آن، وضعیت کنونی و گذشته کانادا در موضوع تغییرات اقلیمی جنایتی علیه آینده بشریت است.
به دنبال آن، مانیفست امیدواری خودش را بر حفظ حقوق مردمان بومی، بینالمللی گرایی، حقوق بشر، گوناگونی فرهنگی و نژادی و همچنین پیشرو بودن کانادا در زمینه مسائل زیستمحیطی قرار میدهد.
مانیفست میگوید کانادا میتواند گام بلند را برای استفاده صد در صد از انرژی تجدید پذیر بردارد. میگوید ما میتوانیم این دوره گذار را طی کنیم و با به سرانجام رساندن این تغییر، شغلهای بسیاری را هم تولید کنید و همچنین بیعدالتی جنسیتی و همچنین نژادپرستی را هم به شکل کامل کنار بگذاریم.
ما میتوانیم مراقب همدیگر و دوستدار سیارهمان باشیم. آیندهای سبز، به گفته مانیفست، میتواند سریعترین بخش رو به رشد اقتصاد کشور ما باشد. مردمان بسیاری در کانادا میتوانند با درآمدی بیشتر زندگی کنند، ساعتهایی کمتر کار کنند و زمان برای لذت بردن از زندگیشان داشته باشند. ما میتوانیم به جوامع اجتماعیمان اجازه پیشرفت و درخشش را بدهیم.
سوال شغل در آیندهای سبز
وابستگی بشر به سوختهای فسیلی به آن حد رسیده که این امکان عجیب به ذهن آدمی میرسد که بدون این سوختها هم میتوان آسوده زیست. در حقیقت امر، گروههای محیطزیستی بر اساس مثالهای دیگر کشورها، ازجمله چین و هند که بیشترین سرمایهگذاریها در زمینه تولید انرژی از سوختهای تجدید پذیر را دارند، نشان میدهند که آیندهای سبز همراه با شغلهایی بیشتر خواهد بود.
بعدازآنکه رهبر استان آلبرتا نسبت به همگامی حزب دموکراتهای نو با مانیفست جهش اعتراض کرد و گفت عمل کردن به این مانیفست باعث میشود تا هزارها شغل در این استان از دست برود، فعالهای محیطزیست گفتند تمرکز این استان بر تولید انرژیهای تجدید پذیر میتواند بیشتر از صد هزار شغل همراه خودش برای مردم این منطقه بیاورد.
نویسندگان مانیفست از فرصت پیشآمده استفاده کردند و تأکیدی مجدد بر این داشتند که اجرای این مانیفست میتواند همراه خودش کار و عدالت اجتماعی بیاورد.
این مانیفست برای امضا در دسترس کاناداییهاست و تاکنون نزدیک به چهل هزار نفر آن را امضا کردهاند و همگامی خود با اصول مندرج در این سند فرهنگی و اقتصادی را اعلام کردهاند.
رهبر دولت استانی آلبرتا مخالفت خود با مانیسفت جهش را بیان میکند:
سوالِ میلیاردها دلار برای سوختهای فسیلی
دولت کانادا هفته پیش در شهر نیویورک، پیمان جهانی پاریس را برای مبارزه با تغییرات اقلیمی امضا کرد. درحالیکه کشورهایی مانند هلند قوانینی سختگیرانه تصویب کردهاند که همراهی دولت با طرحهایی را محدود میکند که به گسترش تغییرات اقلیمی دامن میزنند، این سؤال مطرح است که چطور کانادا میخواهد هم به تعهدهای جهانی خودش برای کاهش تولید گازهای گلخانهای وفادار باقی بماند، ولی همزمان طرحهای چند یک میلیارد دلاری برای گسترش استفاده از سوختهای فسیلی در کشور مطرح و حتی اجرایی میشوند.
مثال آن پروژه ۱۲۰ میلیارد دلاری تولید نفت از خاک تارسند آلبرتا است که بیشتر از هر پروژه دیگری بر سطح کره زمین، آلاینده است و بهتنهایی باعث نابود شدن فضای زندگی گیاهان و جانوران در صد و چهل و یک هزار کیلومترمربع از خاک این استان شده است و دریاچههایی لبریز از سم بر جای گذاشته است.
مثال دیگر آن تلاش دولت استانی بریتیش کلمبیا برای سرمایهگذاری ۱۱ میلیارد دلاری برای ساخت چهار پایانه صدور متان به شکل مایع است.
فعالهای حقوق زیست میگویند هیچ دولتی میلیاردها دلار خرج یک پروژه نمیکند، مگر آنکه مطمئن باشند برای دههها میتوانند از این سرمایهگذاری سود ببرند. این فعالها میگویند برای همین وقت آن است که همینالان به اجراشدن و گسترش این پروژهها «نه» بگوییم و مردم مانع از اجرای این پروژهها بشوند، تا زندگی در آینده را برای خودشان و نسلهای بعد تضمین کنند.
کنار زدن سودآوری کاپیتالیستی
نائومی کلاین اساس کتاب خود، «این همهچیز را تغییر میدهد» را بر این اساس گذاشته است که سودآوری کاپیتالیستی یک مانع اساسی برای به کنترل درآوردن تغییرات اقلیمی است. مثال بارز آن اینکه بزرگترین شرکت سوختهای فسیلی دنیا، اِکسون، از پایان دهه هفتاد میلادی شواهد تغییرات اقلیمی را متوجه شده بود، ولی همچنان به گسترش پروژههایی دست زد که تولیدکننده گازهای گلخانهای بیشتری هستند.
مانیفست جهش هم مبنایی مشابه را اساس عمل خود قرار داده است: قدرت و ثروت را از شرکتهای بزرگ و چندملیتی بگیرید و به دست مردم برگردانید. روند خصوصیسازی بخش انرژی را معکوس کنید و به جوامع کوچک و بزرگ کانادا اجازه دهیم تا همراه با تغییر از سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدید پذیر، به خود آموزش دهند که چطور میتوان آدمهایی بهتری برای زندگی در کنار همدیگر باشیم.
این مانیفست به ۱۲ زبان عرضه شده است، هرچند نسخه فارسی آن هنوز در دسترس نیست.
نائومی کلاین در مصاحبهاش با شبکه «دموکراسی الان!» از مانیسفت جهش میگوید:
پیشنهادها اجرایی است: مثال آلمان
نویسندگان مانیفست در جواب این سؤال که چقدر پیشنهادهایشان آرمانخواه است و چقدر اجرایی مثال از کشور آلمان میزنند. بعدازآنکه زلزلهای بزرگ کشور ژاپن را لرزاند و فاجعه ذوب شدن پایگاه اتمی فوکوشیما پیش آمد، مردم این کشور تصمیم گرفتند تا یک جهش بزرگ داشته باشند: یکی بعد از دیگری، پایگاههای اتمی تولید انرژی این کشور تعطیل شدند.
بعدازآن این کشور متمرکز تولید انرژیهای تجدید پذیر شد: چهارصد هزار شغل تاکنون در این صنعت درستشدهاند و هماکنون ۳۰ درصد انرژی موردنیاز این کشور هشتادمیلیوننفری از طریق پایگاههای تولید انرژی به شکل تجدید پذیر مهیا میشوند.
دولت میتواند گامی موثر بردارد: مثال چین
آژانس جهانی انرژی میگوید که جهشی بزرگ در تولید انرژی به شکل تجدید پذیر در سال ۲۰۱۵ میلادی برداشتهشده است. از یکسو، در این سال رکورد سرمایهگذاری در انرژیهای تجدید پذیر شکسته شد، هرچند کشورهای توسعهیافته ۱۵ درصد کمتر از سال قبل برای این انرژیها پول هزینه کردند، ولی کشورهای دیگر جهان جای خالی عملی مؤثر توسط کشورهای ثروتمندتر را پر کردند و حتی بیشتر از این کشورها پول به تولید این مدل انرژی تزریق کردند.
چین بهتنهایی معادل ۱۱۰ میلیارد دلار در تولید انرژیهای تجدید پذیر سرمایهگذاری کرده است، این معادل کل سرمایهگذاری است که این کشور برای تولید برق انجام داده است. در سال ۲۰۱۶، این کشور برنامه بستن هزار معدن زغالسنگ خود را دنبال میکنند.
انرژی تجدیدپذیر به چهارچوب زندگی گره خورده
مانیفست بر این تأکید میکند که موضوع انرژی، تنها محدود به تولید و عرضه انرژی نمیشود، بلکه تغییرات اقلیمی زندگی مردمان را به هر شکل ممکنی تحت تأثیر خود قرار داده است و هرسال بدتر از قبل به چهارچوب زندگی ما فشار خواهد آورد.
بر همین اساس، نویسندگان مانیفست میگویند که بایستی همزمان با تغییر الگوی مصرف از انرژیهای مبتنی بر سوختهای فسیلی به انرژیهای مبتنی بر تجدید پذیری، بایستی از الگوی مسکن تا الگوهای کار تا نظام اقتصادی را متحول کرد و گامی بلند برای تغییرهایی همهجانبه برداشت.
اینکه چقدر امکان تغییر فراهم باشد و اینکه این مانیفست چقدر اجرایی باشد، امروز دو حزب مهم کشور همگام این مانیفست شدهاند و نوبت به حزب لیبرال کانادا رسیده است تا عکسالعملی نشان بدهد: بعد از امضای پیمان پاریس، حالا چگونه این دولت میخواهد به تعهدهای خود عمل کند، از یکسو تولید گازهای گلخانهای را بشدت کاهش دهد و از سویی دیگر هم در کانادا و هم در دیگر کشورها، برای تولید بیشتر انرژیهای پاک سرمایهگذاری کند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سیدمصطفی رضیئی، مترجم و روزنامهنگار مقیم شهر برنابی است. او نزدیک به سه سال است در کانادا زندگی میکند و تاکنون ۱۴ کتاب به ترجمه او در ایران و انگلستان منتشر شدهاند، همچنین چندین کتاب الکترونیکی به قلم او و یا ترجمهاش در سایتهای مختلف عرضه شدهاند، از جمله چهار دفتر شعر از چارلز بوکاووسکی که در وبسایت شهرگان منتشر شدهاند. او فارغالتحصیل روزنامهنگاری از کالج لنگرا در شهر ونکوور است، رضیئی عاشق نوشتن، عکاسی و ساخت ویدئو است، برای آشنایی بیشتر با او به صفحه فیسبوکاش مراجعه کنید.