UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

بی‌قراری ریشه‌دار

 

مصاحبه با هنرمند ایرانی، محمدصالح زمانی آهنگساز، نوازنده، خواننده، نویسنده، بنیانگذار سبک کانسپت در معرق چوب، خوشنویس و کارگردان فیلم کوتاه مفهومی‌از خاک به خاک.

  

لطفا خودتان را معرفی کنید و در زمینه‌ی فعالیت‌های تخصصی هنری‌تان برای خوانندگان توضیح مختصری بدهید:

 

من محمد صالح زمانی متولد ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ تقریبا تمام زمان عمرم را در اقیانوس بی‌کران هنر آب‌تنی کرده‌ام

از ده سالگی بی‌قراری‌های من شروع شد و با کوبیدن روی دبه و هر شیئ صدادار، مدام در حال کشف و جوشش بودم و یا دست به خلاقیت‌هایی در زمینه‌های مختلف می‌زدم تا آنجا که گاهی خانه را به انفجار می‌کشاندم. و این همچنان ادامه دارد.

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آنکه سر بسپاری چاره نیست.

هنر در معنای اصلی خودش، به خود رسیدن و در نهایت به درک درست از هستی و خالق رسیدن هست.

به نظرم هنر بدون این شناخت، محال است که ماندگار شود.

من در زمینه‌های مختلف هنری ناخودآگاه دنبال همان چیزی که حافظ آن را ((آن)) می‌نامد بودم به دور از هر هیاهو یا دغدغه‌های دیده و شنیده شدن.

 گاه از من سوال می‌شود که با توجه به اینکه در زمینه‌های مختلف هنری در محافل بزرگ هنری – ادبی جهان، کارهایم درخشیده‌اند چگونه دیدگاهم را در مسیر جهانی شدن سوق دادم؟!

باید بگویم که همیشه هنر اولین قدمش سادگی و بی‌پیرایه بودنش است و راه جاودانه شدنش، کشف این سادگی‌هاست، چه اینکه در هنر پست مدرن و هنر مفهومی ‌و کانسپت، درک و اجرای این سادگی‌هاست تا پیچیدگی.

احمد شاملو همیشه به فکر جهانی شدن بود اما نیما یوشیج یک عارف روستایی بود و کاملا روستایی به معنای سادگی، می‌اندیشید، چه اینکه حالا، نیما یوشیج به مراتب جهانی‌تر و تاثیر‌گذار‌تر از احمد شاملو در ادبیات معاصر می‌باشد.

دامنه‌ی فعالیت‌های من در هنر و ادبیات، کمی‌گسترده شد چرا که هر کدامشان بعد جدیدی از جهان هستی را به رویم می‌گشود و هر کشف درون، تبلوری نو را دربر داشت.

اصولا هنر، بدون حضور ایدئولوژی صحیح در پس خود، راهی به پیش نخواهد برد و پای خلاقیت لنگ خواهد ماند.

 

شما در زمینه هنرهای تخصص خودتان پیش کدام یک از استادان شاگردی نمودید؟

 

در هیچ کدام!

هنر در من مادرزادی و جوششی بوده و در هیچ زمینه‌ای استاد نداشتم.

اما همیشه تمرین و مطالعه داشتم و دارم. گاهی تمرین‌های موسیقی من به روزی ۱۲ تا ۱۵ ساعت می‌رسید و مانند جنون زدگان همچنان تشنه هستم. راه فراری نیست، باید زیبایی‌ها را مدام با همه تقسیم کرد.

من ۱۲ ساز ایرانی و بومی‌می‌نوازم و ساز تخصصی من تنبک است. هنوز دبه‌ی پلاستیکی ده سالگی‌ام را دارم و گاهی در کنسرت‌ها قطعاتی با آن اجرا می‌کنم!

 در سن ۱۸ سالگی کتاب تخصصی آموزشی تنبک رو با متد نت‌نویسی و مکتب نوازندگی ابتکاری خودم تالیف کردم و در سن ۲۰ سالگی بعد از اطمینان از پخته بودنش آن را با نام (رستاخیز تنبک) به چاپ رساندم. ناشر این کتاب انتشارات وزین چنگ می‌باشد.

تا به امروز از تکنیکی ترین کتاب‌های آموزشی خصوصا در مبحث مستر کلاس می‌باشد و در سراسر دنیا مورد استفاده‌ی نوازندگان حرفه‌ای قرار گرفته است.

اما از آنجا که روح نا‌آرامم را، و حرفه‌ای درونم را تنبک به تنهایی توان یاری نداشت به سراغ سازهای مختلف ایرانی رفتم و بسیار پیشرفت داشتم. تار، سه تار، تنبور، سنتور، دف، نی، دوتار، سورنا، دودوک، و چند ساز بومی و محلی.  تا جایی که کار به رهبری ارکستر و آهنگسازی ختم شد.

البته دیدجریدو هم که‌ یک ساز بومی‌ استرالیایی است به خوبی فرا گرفتم تا جایی که برای اولین بار در تاریخ موسیقی ایران، دیدجریدو را وارد ارکستر سمفونیک کردم و به رهبری مجید انتظامی ‌چندین بار با ارکستر سمفونیک در سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ به عنوان سولیست نواختم که تقریبا برای اکثر مردم ناشناخته بود.

 

 در چه فستیوال‌هایی شرکت داشتید و چه نتایجی برای شما داشت؟

 

سال ۲۰۱۰ به فستیوال جرج انسکو به عنوان نوازنده و خواننده و آهنگساز دعوت شدم و اجراهایم به عنوان کار تلفیقی با ارکسترهای اروپا بسیار مورد علاقه‌ی آنها واقع شد و از آنجا که در این فستیوال چندین ساز نواختم و خواندم، خبرنگار برنامه از من با عنوان دیوانه‌ای از ایران یاد می‌کرد!

دارای دو دیپلم افتخاری موسیقی از فستیوال «لایف ایز بیوتی» اروپا هستم. سال ۲۰۱۱ به عنوان خواننده سولیست و آهنگساز.

 در فستیوال موسیقی عرفانی هلند به عنوان شاعر، سولیست، آهنگساز و خواننده ۲۰۱۶

همکاری با گروه ایتالیایی آرومانو در اروپا به عنوان نوازنده و خواننده ۲۰۱۱

همکاری با گروه پرفسور گری گوری لشه به عنوان سولیست و خواننده در رومانی جهت کارهای تلفیقی موسیقی کوهستان شمال ایران و موسیقی کوهستان رومانی ۲۰۱۰

همکاری با ارکستر تلفیقی استاد کابالی خواننده شهیر پاکستان به عنوان سولیست و خواننده در فستیوال اروپا سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱

کنسرت‌های من در ایران به همراه ارکستر سمفونیک، ارکستر ملی، و ارکسترهای سنتی بود و بخشی از کنسرت‌ها را هم به همراه گروه بزرگ خودم با نام ارکستر هله اجرا نمودم که به عنوان آهنگساز، رهبری ارکستر را به عهده داشتم.

 

تا آنجا که می‌دانیم از شما چندین کتاب در مسائل مختلف و از جمله شعر به چاپ رسیده است.

چه شد که از موسیقی به این سمت حرکت کردید؟

 

بهتر است که در پاسخ‌تان بگویم به این سمت کشانده شدم. خاستگاه هنر یک چیز است و هر شاخه‌ای از آن ریشه در آن دارد.

روحم را به دریای فرهنگ و ادب سپرده‌ام و مانند برگی روی آب خوابیده‌ام. می‌برد هر جا که خاطر خواه اوست.

در ۱۱ سالگی انشای من در استان تهران، بین مدارس، اول شد. حتی خاطرم است که موضوع انشاء جهاد سازندگی بود. چاره‌ای نیست باید بنویسم، بخوانم، تحقیق کنم.

بهتر است بگویم بیشتر مدت عمرم در خواندن و تحقیق و تمرین سپری شده تا نوشتن و اجرا.

مجموعه کتاب‌هایم:

چاپ کتاب (مجموعه شعر بوی کشک مادربزرگ) ۱۳۹۶ انتشارات نزدیک‌تر که قصدم ارائه‌ی کانسپت ادبی بود.

چاپ کتاب (زن چشمهء پاک آفرینش) سال ۱۳۹۹ انتشارات ناسنگ که البته اسم اصلی کتاب (زن شرابیست که خدا را مست کرد) بود، اما متاسفانه اسم کتاب مجوز نگرفت و اینطوری تغییر کرد!

محور اصلی کتاب ارزش‌های زن هست از دیدگاه خودش و مسائل مردسالاری و غیره در کشورهای مختلف و نگاه‌های تاریخی.

چاپ کتاب (بدون بوسه زمین خشک می‌شود) در نروژ نشر وزین آفتاب، نروژ – سال ۲۰۲۰

چاپ کتاب (مولانا و حمام زنانه) در نشر آفتاب، نروژ – سال ۲۰۲۱. محور اصلی این کتاب نگاهی نو به اشعار مولانا و یه جورایی تصحیح نگاه‌ها و تفسیرهای اشتباهی که در غالب کتاب و مقاله و سخنرانی از جانب بعضی اشخاص بی اطلاع، صورت گرفته است و نگاه درست به بعد زندگی‌های متوالی و عرفان اصلی موجود در اشعار مولانا.

این کتاب‌ها هم اکنون در سایت لولو هم قابل خریداری هستند.

 

با توجه به دغدغه‌های ذهنی شما، می‌توان متوجه شد که ابن بی قراری ها ریشه دار است. آیا به همین خاطر به ساخت فیلم رو آوردید؟

 

فیلم کوتاهی که ساختم ۲۰ دقیقه و ۲۰ ثانیه میباشد. با نام (from soil too soil) که مقام دوم فستیوال جهانی فیلم هندوستان Lake view international film festival رو به دست آورد در سال ۲۰۱۸.

 در واقع زمانی به ساخت فیلم روی آوردم که از ارکستر‌های تلویزیون و ارکستر سمفونیک تالار وحدت اخراج شدم و بعد از چند روزی به شهر محل تولدم، رامسر برگشتم که همزمان بود با حضور پرندگان ماهی‌خوار مهاجر. این حس رهایی و این ازدحام میلیونی پرندگان، ناخودآگاه مرا به وجد آورد و جرقه‌ی ساخت فیلم توسط همین پرندگان به ذهنم اصابت کرد و این فیلم مفهومی‌رو با دوسال زحمت و حداقل امکانات ساختم. که خوشبختانه عالی شد و بازخورد جهانی داشت.

موضوع فیلم حضور حقیقت است، حقیقتی که هیچ وقت درست دیده نمی‌شود و می‌رود.

خوشبختانه موسیقی این فیلم را هم کاملا بداهه و در سبک تلفیقی و نیو ایج ساختم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. اصولا پس زمینه‌ی ذهن و قلب من در هنر و زندگی، کانسپت و مفهومی‌است و تقریبا همه‌ی آثارم در هنرهای مختلف، به این شکل و مفهوم از آب درآمد!

به قول خانم استاد فروزان شفیع – نقاش برجسته‌ی بین‌المللی – در اصل همه‌ی سبک‌ها رئال هستند چون که‌یک واقعیت را در حال نشان دادن هستند. یک مقوله‌ی واقعی در حال رخ دادن است. اما این اسامی‌ کمک می‌کند به درک درست تری از مفاهیم در دنیای پست مدرن امروزی.

 

در مورد تنبک و تکنیک‌های ابداعی خودتان و آهنگ‌هایی که ساخته‌اید بیشتر برایمان توضیح دهید:

 

از دیگر ساخته‌های موسیقی من اثر کوبه‌ای (شبی با دریا) در سال ۱۳۷۰ است که در این اثر ابتکار صدای امواج دریا، طوفان، باران، رعد و برق، برخورد امواج با صخره‌ها، صدای نهنگ و غیره را با دف و تمبک به عنوان یک اثر ابتکاری اجرا نمودم.

البته این اثر را بارها و بارها در ایران به همراه شاگردانم به روی صحنه برده و کنسرت دادیم که بسیار مورد توجه عموم و خصوص واقع شد. این اثر هم اکنون در آرشیو موسیقی تلویزیون موجود است.

آهنگسازی برای آلبوم (از خاک به خاک) به سفارش مرکز گره ترک گره فارس در مارسی فرانسه، سال ۲۰۰۶

آهنگسازی برای آلبوم (عشق و سراب و خورشید)۲۰۱۶ هلند، رتردام.

من برای اولین بار در تاریخ موسیقی ایران بحث تنبک و سمفونی را برای آثار کلاسیک جهان مطرح نمودم و در این راستا تمبک را برای آثاری چون سمفونی ۵ بتهون – دریاچه‌ی قو چایکفسکی – چهار فصل ویوالدی – و آستوریاس ایزاک آلبنیز تنظیم واجرا نمودم، در سال ۱۳۷۰.

 ریتم را از قالب و مفهوم سنتی خارج و از ریتم‌ها و اجراهای خودم مفاهیمی ‌را دنبال می‌کنم که در این راستا، در برنامه‌ی تلویزیونی تحت عنوان (حیاط وحش ایران) حرکات و حالات پرندگان، حشرات و حیوانات را با تمبک نشان دادم. این برنامه با همکاری BBC و سیما فیلم تهیه شد که تا کنون چندین بار از شبکه‌های تلویزیونی سراسر جهان پخش گردیده است. سال ۱۳۷۵.

 به مدت ۱۳ سال در ارکستر ملی و ارکسترسمفونیک و ارکستر گل‌های سازمان صدا و سیمای ایران و ارکستر سمفونیک تالار وحدت به عنوان سولیست نوازندگی نمودم. از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۰.

 

در دنیای هنر درونتان، در معرق چوب به دنبال چه چیزی بودید و چه آثاری خلق کردید؟

 

به نظر من معرق چوب در حالت عادی و سنتی خودش، بیشتر صنایع دستی هستش تا هنر! هنر در معرق چوب زمانی آغاز می‌شود که خلاقیت صورت گرفته باشد و بر همین خط مشی فکری حرکت کردم وبعد از اینکه تکنیک‌های معرق-کاری را آموختم تصمیم گرفتم دست به خلاقیت بزنم و در نهایت بعد از عبور از گردنه‌ی رئالیسم، چند سبک در هنر معرق چوب ایجاد کردم، (دنیای بدون مرز)، (سیاه و سفید) و (کانسپت) در فضای پست مدرن و مفهومی، که عکس‌هایی را که از آثارم مشاهده می‌کنید، تاییدی بر سخنانم است.

از آنجا که دارای مدرک ممتاز خوشنویسی در قسمت کتابت هستم، در بعضی از آثارم از ترکیب خط و طرح استفاده کرده و مفاهیم ذهنی‌ام را دنبال می‌کنم.

 از جمله مهم‌ترین آثارم در این بخش اثر (یک دقیقه بعد از جنگ جهانی سوم)، (آدم و حوا)، (باران بی‌شعوری) و (تقابل هنر و مذهب) می‌باشد که تماما از چوب ساخته‌ام.

چندین نمایشگاه انفرادی هم تا حالا برگزار کردم که با استقبال خوبی روبرو شدند‌.

سال ۲۰۰۷ هم به سفارش سفارت هلند، چهره‌ی ملکه‌ی هلند – کوئین بئاتریکس- را با تکنیک تفکیک رنگ چوب، برای روز تولد ایشان معرق کردم که بسیار مورد تعجب و اقبال قرار گرفت.

سال ۲۰۰۹ به سفارش کلیسایی در فرانسه چهره‌ی مسیح و مریم را معرق کردم.

سال ۲۰۰۵ چهره‌ی دکتر فیروزه‌ی وفایی مسئول گره‌ی ترک گره‌ی فارس در مارسی را با تکنیک تفکیک رنگ چوب و سیاه سفید معرق نمودم.

تماما این آثار تکنیک‌های ابداعی من بودند در هنر معرق چوب.

 

اگر سخن خاصی مد نظرتون هست می‌توانید برای خوانندگان عزیزمان مطرح نمایید:

 

یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است!

همیشه عشق علاج درد انسان‌ها و جهان هستی است. پیامی‌جز عشق ندارم.

این یک اصل واقعی است که خلاق‌ها و نوابغ در هر عصر در هر مقوله‌ای، الزاما مورد تایید در همان دوره قرار نمی‌گیرند چرا که چون نیازها را بیشتر درک می‌کنند و چندین ده سال و یا چندین صدسال از زمان خود جلوتر می‌اندیشند که خود بخود، خلاقیت نمایان می‌شود و به طور تخصصی‌تر، به همین دلیل است که بعد از گذشت سالیان متمادی، بعد از مرگ هنرمندان نابغه و خلاق، خودشان و آثارشان دیده شده و مورد اقبال قرار می‌گیرند، بدور از هر هیاهو و بوق و شیپوری در اوج نداشته‌ها حتی نیازهای روزمره، دست به خلاقیت زده می‌شود و بعد از سالیان دراز، کیسه دیگران پر می‌شود و حتا اغلب این نوکیسه‌گان هنر را هم نمی‌شناسند!  که بسیار جای خنده و تاسف دارد.

دست‌هایم پر از عطر یاس‌هایی‌ست، که جنون گیسوانش را به رقص در می‌آورد.

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

خانه | >> واپسین نوشته‌ها

عباس شکری روزنامه نگار، نویسنده، مترجم آزاد پژوهشگر خبرگزاری نروژ و موسس نشر آفتاب در نروژ است. او دارای دکترا در رشته‌ی «ارتباطات و روزنامه نگاری» است که اینک همکاری خود را با سایت شهرگان آغاز کرده‌ و آثار او همچنین در نسخه چاپی شهرگان نیز منتشر می‌شود.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: