آمریکا خواهان پایان بحران افغانستان نیست
اوضاع در افغانستان روز به روز وخیم تر می شود و این دقیقا در شرایطی اتفاق می افتد که معمولا در فصل زمستان از دامنه خشونت ها کاسته میشود و از طرف دیگر سناریوی صلح بین هیاتهای نمایندگی طالبان با هیات آمریکایی به ریاست “زلمی خلیلزاد” فرستاده ویژه واشینگتن در امور افغانستان، چندین بار برگزار شده است. از آنجا که این سناریوی به اصطلاح صلح هیچ ارتباط واقعی با پایان بخشیدن به بحران افغانستان نداشته و بیشتر در چارچوب “انحصار بازی” و مدیریت بحران برای تنظیم مناسبات تازه بین “اضلاع فاجعه” جهت تقسیم سهم کیک قدرت انجام میگیرد، هیاهویی برای هیچ است. بحران افغانستان اصولا بیش از آنچه که یک بحران ملی باشد یک بحران منطقهیی و بینالمللی است که از چهل سال پیش در چارچوب جنگ سرد، سرنگونی دولت ملی و دمکراتیک دکتر “نجیب الله” با کمک امپریالیسم جهانی و ارتجاع منطقهیی و بعد با حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا توسط گروه “القاعده” که متحد حکومت “طالبان” بوده و با اشغال این سرزمین توسط آمریکا و ائتلاف متحد آن انجام گردید، روز به روز بر وخامت اوضاع و گسترش خشونتها افزوده شد. حملات انتحاری طالبان در روز دوشنبه ۲۱ ژانویه به یک مرکز امنیت ملی در مرکز ولایت میدان وردک این کشور که به گفته منابع معتبر نظامی و محلی بین ۱۰۰ تا ۱۲۶ نظامی و کماندوهای نیروهای ویژه را کشت درست در همان روزی انجام گردید که نمایندگان طالبان در دوحه قطر با خلیلزاد در حال مذاکره بودند. ارتباط این حمله خونین با مذاکراتی که در دوحه جریان دارد یک رابطه معناداری دارد که نشان میدهد امروز طالبان از موضع قدرت با طرف آمریکایی برای سهم کیک قدرت در مناسبات آینده افغانستان در حال چانه زنی میباشد. این مذاکرات به همین دلیل که به صورت انحصاری برگزار میشود در صورتی که بنیان بحران افغانستان بازیگران داخلی و خارجی دیگری از جمله تمام همسایگان این کشور را شامل میشود و آنان از جریان مذاکرات دور نگهداشته شدهاند، از اساس برای خاتمه بحران و تحقق صلح تنظیم نشده است.
در حالی که به موازات این مذاکرات از طرف دیگر بازیگران منطقهیی و ذینفع در موضوع بحران افغانستان به طرفیت چین و روسیه و با همکاری همه ۱۲ کشور منطقه و عموما همسایه این کشور چند دور مذاکره در روسیه، چین و افغانستان انجام گرفته و در گامهای اول هم تا حدودی موفق به پذیرش و اجماع نظر آنان حول یک پلاتفرم عدم مداخله و استفاده از نفوذ این کشورها برای عدم کمک و همدستی در چرخه خشونت توافقاتی حاصل گردید. بدون هیچ تردیدی آمریکا با بیش از ده هزار کیلومتر فاصله از میدان جنگ افغانستان در چهار دهه گذشته هرگز تابع حفظ ثبات این کشور و منطقه خود را درگیر بحران افغانستان نکرده است که حتی به زعم مقامات واشینگتن تاکنون صدها میلیارد دلار هزینه یک جنگ پایان ناپذیر شدهاست. مقامات واشینگتن به تجربه چهل ساله و به خصوص تجربه عینی ۱۸ سال اشغال این سرزمین به خوبی میدانند که نه دولت دست نشانده کابل در مشارکت تکنوکراتهای فاسد و جهادگرایان قومگرا و نه اپوزیسیون مسلح بنیادگرای طالبان هیچ کدام به صورت مستقل قدرت تفاهم و حتی پیروزی بر دیگری را ندارند. به همین دلیل صلح واقعی با توجه به محیط میدان نبرد و پراکندگی قومی فعلا در این “سرزمین بدون امید” و مهم تر از همه دخالت محیط پیرامونی برای کسب منافع یا حداقل تاثیرگذاری بر تحولات آتی منطقه، تنها با مشارکت جمعی همه بازیگران داخلی و منطقهیی امکان پذیر خواهد بود. به همین دلیل هرگونه مذاکرات پشت پرده و بدون اراده جمعی بازیگران درون افغانستان و قدرتهای منطقهیی هیچ دستاورد پایداری نخواهد داشت. مقامات واشینگتن و از جمله خلیلزاد که خود یکی از معماران فاجعه افغانستان بودهاند و با همه اضلاع این فاجعه نیز ارتباطات خاص دارند، به خوبی این واقعیت را میدانند و بیشترین تلاش آنان هم اکنون با طرحهای چون ارتش خصوصی و دولت انتقالی با مشارکت طالبان، تنها یک پروژه تنظیم مناسبات و در صورت لزوم انتقال قدرت در بین بازیگران ستیزه جویی میباشد که در شرایطی که همگی در حال ویران سازی کشور هستند اما هژمونی و تحت قیمومیت بودن واشینگتن را خواهند پذیرفت.
به گفته “اشرف غنی” رئیس جمهوری عاریتی افغانستان که به تازگی اعلان کرد در طول دو سال گذشته و از سال ۲۰۱۴ حداقل ۴۵ هزار نیروی نظامی و امنیتی کشور در درگیریها کشته شدهاند، به خوبی میتوان به عمق فاجعهیی پی برد که بخش خاکستری و گستره قربانیان آن در میان غیرنظامیان تازه در آن به حساب نیامدهاند. دور جدید خشونتها که طبق روال محیطی جغرافیای افغانستان در زمستان معمولا خشونتها کاهش مییابد وقتی در چنین سطح بالایی باشد باید از رسیدن بهار و تابستان از هم اکنون وحشت کرد. در آن سوی قضیه موضوع انتخابات ریاست جمهوری نیز در ماه های آینده داغ خواهد شد که از هم اکنون تمام نیروها و لابیهای موجود در ساختار فاسد قدرت قرار است دوباره در این نمایش شرکت داشته باشند. این در حالی است که هنوز موضوع انتخابات پارلمانی این کشور بعد از سه ماه از زمان برگزاری به هیچ سرانجامی نرسیده و اختلاف بین کمیسیون انتخابات و کمیسیون شکایات آن چنان منازعهجویانه می باشد که اصولا ماهیت انتخابات در این کشور را کاملا مخدوش کرده است. در چنین شرایطی کشتار نظامیان در روز دوشنبه توسط طالبان که هیاتهای رسمی آن به صورت مرتب با نماینده ویژه آمریکایی در حال مذاکره میباشند به همان معمایی برمیگردد که خواسته یا ناخواسته از زبان زلمی خلیلزاد بیان شده است. وی در مقابل سرسختی طالبان در هفته گذشته در کابل اعلان کرده است “اگر طالبان به جای صلح، جنگ را انتخاب کنند، آمریکا در کنار حکومت افغانستان علیه آنها خواهد جنگید” که محتوای روشن این پیام این خواهد بود که گویا در ۱۸ سال گذشته آمریکا کاملا در جنگ علیه طالبان نبوده است. وقتی تمام قطعات این پازل در کنار هم قرار داده شود میتوان نتیجه گرفت که هیچ صلحی در مذاکرات دوجانبه بین خلیلزاد و هیات طالبان تحقق پیدا نمیکند و تنها مذاکرات حول تنظیم مناسبات جهت مدیریت بحران و تغییر در سهم بندی کیک قدرت می باشد. در چنین شرایطی که طرف آمریکایی با عدم مشارکت و بایکوت پروسه صلح منطقهیی با محوریت چین و روسیه، هم چنان اصرار در انحصاری کردن هرگونه پروژه و سناریوی به اصطلاح صلح جهت مدیریت تحولات آتی افغانستان را دارد، باید هم چنان در انتظار فجایع بزرگ و خشونتهای بیشتر بود.
#اردشیر زارعی قنواتی
2/۱۱/۹۷
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.