افزایش سرطان شغلی و آلودگی زیست محیطی
آیا کارگران اخراجیای که سالها در معرض این ماده سمی بودهاند هیچگونه معاینه پزشکی بر روی آنها انجام شده است؟ اگر این کارگران اخراجی دچار بیماری مهلک ناشی از آزبست شوند چه کسانی مسئول و جوابگو خواهند بود؟ قابل ذکر است که پسآبها و مواد آلایندهی این کارخانه سالهای متمادی به رودخانه «درود» نیز میریخته که باعث آلودگی آب این رودخانه نیز شده است.
آمار تقریبی سازمان جهانی کار([i]) نشان میدهد از مجموع ۲٬۳۴ میلیون کارگر که هر ساله بخاطر حوادث و بیماری شغلی جان خود را از دست میدهند علت مرگِ ۲٬۰۲ میلیون نفر از آنان بهعلت بیماریهای شغلی است. از این رقم، مرگِ تقریبا یک میلیون کارگر نیز ناشی از تماس کارگران با مواد شیمیایی سرطانزا است. افزایش استفاده از مواد شیمیایی سرطانزا در صنایع مختلف که هدف اولیهاش کسب بالاترین درجه سود آوری اقتصادی است نه تنها بهطور مستقیم باعث بیماری و مرگ کارگران میشود، بلکه با سرازیر شدن پسماندههای مواد شیمایی به منابع طبیعی مانند رودخانهها، چاههای آب و زنجیره محصولات مواد غذایی، باعث فاجعه زیست محیطی و بهخطر انداختن بهداشت و سلامت عمومی نیز شده است.
در گزارشی که در سال ۲۰۱۴ میلادی توسط «شورای ملی بهداشت و ایمنی محیط کار- آمریکا»([ii]) منتشر شدهاست، نتیجه تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا نشان میدهد که در این پیشرفته ترین و ثروتمندترین کشور«آزاد» دنیا که ظاهرا برخوردار از صدها نهاد نظارتی است، «هر ساله ۵۳ هزار کارگر امریکایی و کارگر مهاجر، بهخاطر بیماریهای ناشی از کار با مواد شیمایی خطرناک کشته میشوند.»([iii]) با توجه بهاین آمار تکان دهنده در آمریکا، میتوان تصور کرد در کشورهایی نظیر ایران که فاقد مقرارت و سیستم نظارتی مناسب هستند و کارگران از تشکلهای مستقل کارگری محروم هستند و نهاد کار آنان بهصورت استبدادی و سلسله مراتبی و نظامیگونه کنترل و مدیریت میشوند، ابعاد فاجعه و مرگ تا چهاندازه گستردهتر است!
در ایران نیز طبق آمار محافظه کارانه دولتی، جدا از آمار مرگ روزانه ۶ کارگر([iv]) بر اثر انواع سوانح شغلی، از میزان مرگ و میر کارگران بخاطر بیماری وانواع سرطانهای شغلی آمار دقیقی در دسترس نیست. تنها با تکیه و مقایسه با آمارهای موجود بینالمللی و میزان استفاده بی رویه از مواد شیمیایی در صنایع ایران است که میتوان بطور تقریبی محاسبه کرد که میزان مرگومیر کارگران بهعلت بیماریهای شغلی میتواند به اندازه دو برابر آمار روزانه مرگ و میر کارگران بهخاطر حوادث شغلی باشد. از جمله دلایلی که میتوان برای نبود آمار واقعی از مرگ کارگران ناشی از حوادث و بیماریهای شغلی در ایران ارائه داد:
۱- اینکه نهاد کار ایران در تمام حوزههایش طی بیش از سه دهه گذشته بهصورت یک نهادِ کار استبدادی و غیردمکراتیک اداره شدهاست.
۲- کارگران از نهادهای صنفی و تشکلهای مستقل خود که عموما برای بهبود شرایط کارتلاش میکنند محرومند. یکی از وظایف این تشکلها آموزش ایمنی و بهداشت، پیشگیری و ثبت حوادث شغلی است. ۳- نهادهای تحقیقاتی بهداشت و ایمنی یا دانشگاهی که بتوانند مستقلانه همراه با فعالین کارگری و مدیرانِ مسئول موارد غیرایمنی و غیر بهداشتی کار در تمام حوزهها را شناسایی و ثبت کنند، با محدودیتهای زیادی روبرو هستند.
۴- برخی مدیریتهای ضعیف و ناتوان، فساد اداری، نبود سیستم نظارتی موثر و شفاف و کمبود بازرس از جمله مواردی هستند که مزید بر علتاند. از این جهت است که آمار واقعی مرگ و مجروحشدن کارگران و علت حوادث نامشخص میمانند. در چنین شرایط غیر شفاف و مبهمی است که اقدام عملی و موثری نیز در جهت پیشگیری و پایین آوردن هزینههای انسانی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از حوادث شغلی انجام نمیگیرد. به این دلائل است که چرخه مرگبار حوادث شغلی روزانه میچرخد و جان میگیرد!
از میان صدها گزارش موجود، بخشهایی از چند نمونه گزارشهای کلی زیر نشان میدهند که استفاده بیرویه از مواد شیمیایی خطرناک هم تهدیدی جدی برای انسان و هم برای طبیعت در ایران است.
«آماری که در سال ۱۳۹۳ از ۲۴ دانشگاه علوم پزشکی کشور جمع آوری شده به ترتیب تعداد ۹۱۰ کارگاه و ۵۲۷۰ شاغل در معرض سرب هستند. از کل شاغلین در مواجهه با سرب حدود ۱۸۳۴ نفر آز آنها در محیطهای کاری وجود دارند که سرب در آنها بیشتر از حد مجاز است.»([v]) طبق گزارش سازمان جهانی کار، سرب جزء ۱۰ ماده شیمیایی خطرناک است . که برای سلامت و بهداشت عمومی خصوصا برای کودکان خطرناک است. سرب باعث انواع بیماریهای کشنده تنفسی، کم خونی، مغز و اعصاب، سرطان دستگاه گوارشی، سقط جنین در زنان، دردهای عضلانی، کاهش وزن و سرگیجه مفرط و نیز باعث آلودگی خاک و محصولات کشاورزی میشود. در استان زنجان از ۸۳ کارخانه ۷۴ کارخانه ازمیزان بالای سرب استفاده میکنند که باعث ایجاد بیشترین آلودگیهای زیست محیطی در این استان هستند. بههمین علت برخی مردم زنجان و کارگران آگاه و فعالین محیط زیست در اقدامی هوشمندانه و موثر در تابستان ۱۳۹۲ تظاهرات گستردهای را علیه آلودگی های بیش از حد انجام دادند. یکی دیگر از موارد استفاده مواد شیمیایی سرطانزا، استفاده از مواد سمی آزبست (الیاف نسوز) است که در برخی از کشورها استفاده از آن ممنوع شده است. طی سالهای گذشته تنها در یک نمونهی کارخانه فارسیت در درود، ۶۰ کارگر بهعلت ابتلا به سرطان جان خود را ازدست دادهاند. هم اکنون ۲۶۰ کارگر این کارخانه که در ۱۵ فروردین ۱۳۹۴ بهصورت جمعی اخراج شدهاند، در مقابل وزارت کار به اعتراض نشستهاند. پرسش این است: آیا این کارگران اخراجی که سالها در معرض این ماده سمی بودهاند هیچگونه معاینه پزشکی بر روی آنها انجام شده است؟ اگر این کارگران اخراجی دچار بیماری مهلک ناشی از آزبست شوند چه کسانی مسئول و جوابگو خواهند بود؟ قابل ذکر است که پسآبها و مواد آلایندهی این کارخانه سالهای متمادی به رودخانه «درود» نیز میریخته که باعث آلودگی آب این رودخانه نیز شده است. در گزارش دیگری بهنام «سایه سنگین سرطان بر روی بهبهان» به نقش مقررات زدایی و خصوصی سازی در آلودهکردن مزارع کشاورزی که هم باعث بیماری در میان کارگران کشاورزی و هم مردم میشود اشاره دارد. «تا حدود سال ۱۳۸۴ سم بطور کنترل شده در اختیار کشاورزان قرار داده میشد، به این ترتیب که کشاورزان محصول آفتزدهی خود را به اداره کشاورزی برده و بعد از تشخیص آفت، نوع سم مورد نیاز توسط کارشناس مربوطه، از طریق نسخه، آن هم بهصورت محدود و بهاندازه مورد نیاز در اختیار کشاورز قرار داده میشد؛ ولی متاسفانه از سال ۱۳۸۶ به بعد، فروش سموم به بخش خصوصی واگذار شد که عملا نظارت قانونی بر توزیع سموم کمتر شد. بههمین دلیل مراکز غیر قانونی فروش سم بعضا سمهای غیر مجاز را براحتی در حجمهای کنترل نشده در اختیار کشاورزان قرارداده و وضعیت اسفبار کنونی را رقم زده اند… نشان به آن نشان که دردهای ناحیه معده و حتی سرطانهای چند وقت اخیر که بعضا در ناحیه دستگاه گوارشی بهوجود آمده، میتواند شاهدی بر این مدعا باشد و قطعا یکی از دلایل رشد سرطان در جامعه ما همین میوهجات و سبزیجات هستند.»([vi]) در گزارش دیگری از ریئس انجمن کار ایران آمده است: «درصد قابل توجهی از ترکیبات شیمیایی که در صنایع ایران مورد استفاده قرار میگیرد در لیست مواد سرطانزا قرار گرفته است و رو بهافزایش است. صاحبان و مدیران کارخانهها بهعلت عدم اجبار هیچگونه شناسنامهای از مواد تولیدی کارخانهها که با مواد شیمیایی آلاینده تولید میشوند ارائه نمیدهند. وی سرطان ریه را شایعترین سرطان شغلی نامید و گفت میزان ابتلا به سرطان شغلی در جامعه رو به افزایش است.»([vii])
برای تغییر در چنین روند ناسالمی که هم انسان و هم شرایط زیست محیطی را بهمخاطره انداختهاست، نمونه تجربههایی مانند حضور اعتراضی و موثر برخی از مردم زنجان و فعالین محیط زیست و کارگران آگاه، روش و راهکاری مدنی و موثر است. بکارگیری ابتکاراتی مانند آنچه که فعالان محیط زیست و کانونهای مدافع حقوق کارگران در سطح بینالمللی انجام میدهند: مانند تهیه فیلم وعکس بهصورت علنی یا مخفی از زنجیره ناسالم تولید محصولات کشاورزی و از درون کارخانههایی که از مواد شیمیایی خطرناک استفاده میکنند از جمله روشهای دیگری است که با انتشار آن میتوان بهآگاهی و آموزش عمومی در جهت پیشگیری حوادث و بیماریهای شغلی و حفظ محیط زیست کمک نماید.
_____________
پاورقیها:
[i] گزارش سازمان جهانی کار ۲۰۱۳
[ii] The National Council for Occupational Safety and Health.
[iv] نگاه کنید به مطلب دکتر جلال ایجادی . “حوادث مرگبار و بیماریهای شغلی در بنگاههای تولیدی ایران”. گویا نیوز.
[v] برنامه عملیاتی کاهش سرب در محیط کار مرکز سلامت و محیط کار ۱۳۹۳.
[vi] سایه سنگین سرطان بر روی بهبهان. جزئیات پرونده گوجه فرنگیهای آلوده در بهبهان.
http:/arganian.ir
[vii] خبرگزاری دانشجویان ایران( ایسنا) ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
یادآوری: این مقاله همچنین در سایت اخبار روز نیز منتشر شدهاست.