درسهای یونان برای NDP در بریتیش کلمبیا
سیریزا انتخابات را در یونان برد. یک حزب جدید چپ که در طول فقط یک دهه، از حاشیه زندگی سیاسی، با قول جاروب کردن سیاستهای تبهکارانه ریاضت کشی، به قدرت خزید.
این پیروزی تاریخی سیریزا، زنگ خطر را برای راستگرایان و بانکداران در سرتاسر دنیا به صدا درآورده است. این پیروزی همچنین در دل چپ سیاسی در همه جا یک جرقه امید کاشت.
در تمام طول جوانیام (حالا در سالهای ۳۰ خودم هستم) ما در تحت سیاست اقتصادی ارتدکسی خام مارگارت تاچر، مبنی بر اینکه “هیچ جایگزینی وجود ندارد”، زندگی کردیم.
مردم و احزاب چپ سیاسی، حداقل در اروپای غربی و آمریکای شمالی، با این امر ملال آور سازگاری کردند. همین چند سال پیش، زمانی که اقدامات ریاضت کشی بر یونان تحمیل شد، برایان تاپ، رهبران دی پی، ضمن دیدار از یونان، پاسوک، حزب مشابه خود را، که آن موقع دولت را تشکیل میداد، ستایش کرد. وی در مقاله ای در گلوب اند میل نوشت که پاسوک و احزاب مشابه آن، مثل حزب سوسیالیست فرانسه و حزب کارگر انگلستان، “میانه رو، مسئول، و احراب مترقی اصلی ای هستند” که “جایگزینهای معقول و واقعی را در مقابل سوء اداره محافظهکارانه، به پیش میگذارند.”
این حمایت از پاسوک، پس از گذشت کمتر از چهار سال، کاملاً فروریخت و با نوع جدیدی از حزب چپ، که در واقع میخواهد باسیاستهای ریاضت کشی مقابله کند، جایگزین شد. بنابراین، ضمن اینکه میدانیم اکنون بانکداران و راستگرایان از پیروزی سیریزا وحشت خواهند کرد، این پیروزی همچنین باید زنگ خطری برایان دی پی باشد.
با فرض بر اینکه سیریزا قادر است دولتی را تشکیل بدهد و آن را حفظ کند (با در نظر گرفتن زمان، چون هنوز روشن نبود که آنها یک دولت اکثریت را تشکیل میدهند و یا به شرکایی در ائتلاف نیاز دارند)، این یک دولت کاملاً روشن چپ در اروپا، از زمان پایان جنگ سرد خواهد بود.
این واقعیت دارد که وضعیت اقتصادی در یونان، و درواقع در کل اروپای جنوبی، بسیار فلاکتبارتر ازاینجا است. بااینوجود، نمونه تغییر سیاسی سریع آنان، پیامدها و درسهای جهانیای در دنیای گلوبالیزاسیون ما دارد، گلوبالیزاسیونی که تحت سلطه سرمایه مالی است.
در جهان بهشدت نابرابر ما، سرهمبندی کردن نه عاقلانه است و نه مسئولانه. سیستم اقتصادی در مورد اکثریت قصور میورزد. ثروت فوقالعادهای را برای چندین تن تولید میکند و قرض را برای بقیه. حتی در بی سی هم، که در مقایسه با اروپای جنوبی آشکارا هنوز نسبتاً باثبات و موفق هست، نابرابری همهگیر است: از هر چهار کودک یک نفر در فقر زندگی میکند و ضرورتهای اولیه مانند مسکن، مراقبت از کودک و تحصیل پس از دبیرستان، بهطور روزافزونی غیرقابل استطاعت هستند.
NDP در بی سی، در هر سه دوره انتخابات گذشته، بهطور فوقالعادهای محتاط بوده است، هیچ تغییر پایهای اقتصادی را وعده نداده و در به عقب راندن سیاستهای نئولیبرال توسط حزب لیبرال بی سی، بیعمل باقی ماند. این امر در مورد کمپینهای انتخاباتی به رهبری کارول جیمز در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۹ صادق بود، همچنین در شکست شوکآور سال ۲۰۱۳، زمانی که ادرین دیکس آماده بود که زمین لغزنده را به نفع خود ببرد. (برای اینکه منصف باشم، باید بگویم تصمیمات این کمپینهای انتخاباتی، توسط چشمانداز رسانههای محافظهکار در اینجا، در بی سی، مشروط شدند.)
برای واقعاً به شکست کشاندن برنامه کار لیبرالهای بی سی، چپ سیاسی در بی سی نیاز دارد که “بصیرت” لیبرالها را به چالش بگیرد. ما باید توضیح دهیم که تنها راه “معقول” و “راستین” برای از بین بردن خلأ نابرابری، اجرای سیاستهای بهشدت مترقی است. ان دی پی در بی سی باید، فقط برای شروع، به دفاع از حداقل دستمزد ساعتی ۱۵ دلار که توسط فدراسیون کار بی سی حمایت شده است، متمرکز شود و همچنین یک برنامه جامع و قابل استطاعت برای مراقبت از کودکان را در اینجا، بی سی، مطالبه نماید. مبارزه برای این دو موضوع، قدم بزرگی در مسیر بازسازی آن چپی خواهد بود که ایدههای اقتصادی مترقی خود را با اطمینان کامل ارائه میدهد.
همه ما باید به یونان و به اروپای جنوبی بهدقت نگاه کنیم. احزاب نوین چپ، کاملاً ورای سوسیالدموکراسی سنتی، از اسلوونی تا اسپانیا، در حال شکلگیری و کسب محبوبیت هستند.
پیام پیروزی سیریزا روشن است: یک جایگزین وجود دارد. یا حداقل ما بایستی برای ایجاد جایگزینی علیه همه موانع بکوشیم.
تا انتخابات آینده در سال ۲۰۱۷، مدت ۱۶ سال است که حزب لیبرال بی سی، در این استان دولت را تشکیل داده است. اغلب احساس میشود که در برابر حزب بیزینس های بزرگ، جایگزینی وجود ندارد. اما حالا بهتر میدانیم که هست.
استان ما مقدر نیست که تا ابد توسط ائتلافی از منافع شرکتهای بزرگ حکومت شود. ما محکوم نیستیم که همیشه گرفتار فقر کودک، نابرابری و مسکن غیرقابل استطاعت باشیم.
برای بی سی جایگزینی وجود دارد. ما فقط باید آن را ایجاد کنیم.
منبع انگلیسی: