۱-
به نامههای جامانده در صندوق
برمیگردم
به دستخطی از تو
به سطری که نوشته بودی؛ من برمیگردم
به ابتدای آن آب پشت سر
به قرآنی که برای هیچ التماسم دعا نکرد
به ته بوسهی چسبیده به کاغذ
به بوی نای همهی رفتنها
به عطر پیچیده بر تابوتی
که وفادارترین است
ما دچار این همه رفتنیم
و به وقت آمدن
برمیگردیم و با سیگاری بر لب
کنار پنجرهای غمگین
و خانهای خالی
برای ستارهها نامه مینویسیم
حتا اگر هزار بار
برگشت بخورد
حتا اگر هزار بار
برگشت بخوریم
۲-
ما کارگران بیمزد عشقهای نیمهکارهایم
که صمیمیت ساعت و عقربه را
به تأخیر میاندازیم .
با روش های معمول
به زیبایی هرچه تمامتر نه
ناتمام
گفتیم دلخوشی سیری چند
که گریه امانمان را برید.
یاد صورتت افتادم زن!
که ترمیمی از ستونهای بابلِ بود
و گریهات
که مرمت میخواست گونهت
که اشک از آن شیار
به درستی بریزد پایین
مثل قلب من
که ریخت پایین وقتی خندیدی به ساعت گریه
هرچه بنویسم
یاد تحریف دیگری از تاریخ میافتم
زیباترین لباسم را میپوشم
و برای ویرانی خودم
از خودم
دور میشوم
الینا نریمان
تعداد بازدید: ۱۴۴