دو شعر از یعقوب سهوزاده
۱
گیتار
یک تار کم بیاورد
مویت
بند آید از رشد
و رقص ناموزنت
از غزل بیرون
از غزل
سکته ی ناقصی به بیمارستان برسد
دست های نرم دکتر
سر شوق آورده تن را
زن را
در هر لباسی که لب بزنی
چال صورت است که ولو می شود روی پیراهنت
عمیق نگاه کردنت
حوصله ی سررفته ایست
درازکش همین خیابان
همین آدرس
که دلواپسی هایت را
تا اتاق عمل بچرخاند
بچرخانم…بچرخانم
و سرگیجه ام
دورهمی دکتر را سیاه پوش کند
ای پیراهن های زمخت قبل از گریه
ای پیراهن های روشن بعد از گریه
به دستور باد
بیهوده تکان خورده اید
این خاشاک های نشسته در خیابان
این خیابانهای نشسته در خاشاک
چه فرقی دارد
با چه سرعتی وزیده باشم
با چه سرعتی
به زن توی تصویر حوصله تزریق
مو تفریق کنم
و گیتار
موزون گریبانت
و گیتار
گریبانت را برقصاند
۲
چیزی
بین زمستان و درد
سرد
یک اِنطباقِ علنی
بین تو
و تو
وخودت
که آنقدر تودار نشان میدهی
فصل پنجم
همیشه من بودم وُ…
دامن نامرئی ات
که سرپوش
که مرگ پوش
درد است
خلاف مردمکهایت
غلاف داشتن
ای بُرنده ی ایستاده در دام
دام ات این معاشقه را هرگز نفهمید
فرار از ناکجاآباد من شکل میگرفت و…
پاهای دَوَران
به سرگیجه ی آغوش تو ختم می شد
به اینکه سردخانه
بدن داغ ات را
هووورتی بکشد بالا
طعم ….درطعم گوشتهای یخ زده
در سرخ رگهایت که به ایستا برسم
چیزی بین زمستان و درد
نفس نیامده ی این بیمارستان است
این تخت وارونه
این بخت وارونه
که با خط قرمزش
که با نِرسِ سپیدش
تُف پمپاژ کند توی غیرت سردخانه
دردخانه
کمی خودت را کش می دهم
مرگ به سبک تو
پیانوی جوانی است
که با آهنگ ویرانگرش
مُرده ها را به رقص
مُرده ها را به دست
کِل
بزن
بزن
به بی نظمی فصل ها در خودت
به بی نظمی فصل ها در من
در چیزی بین زمستان و درد
یعقوب سهوزاده «زلال»
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید